بولتن نیوز، این شعر زیبا را که در یکی از گروههای تلگرامی عزیزان گیلانی نشر داده شده بود تقدیم می کنیم به همه رزمندگان و مردم شجاع و خونگرم آبادانی و ان شاء الله سرزمینمان از همه دشمنیها در امان و بزودی شاهد نابودی دشمنان و رفع تحریمها و شکوفایی اقتصادی و رفع مشکلات همه مردم ایران و خصوصا مردم عزیز آبادان باشیم
من در آبادان خدا را دیدم
من در ترنم موج کارون
در خنکای نخلستان
در غروب زیبای آبادان خدا را دیدم
در گستره آسمان شبها
و در تلالو ستارگان درخشان
خدا رو دیدم
من در تلاش بی پایان پدر
و در مهربانی لطیف مادر
ودر مراقبت برادرا
و مهرورزی خواهرا
خدا رو دیدم
من در سفره حقیر خانه
لطف خدا رو دیدم
من در دلسوزی ومحبت همسایه ها
و سوزش پای برهنه بچه ها
بر اسفالت داغ کوچه ها
خدا رو دیدم
من در آب خنک شط
شیرینی رطب
خدا رو دیدم
دوستم گفت لاف نزن کا
در آن هوای دم کرده پنچاه درچه!
در آن جوی های لجنی !
در آن خرابه های کوی ذوالفقاری!
با اون پسرای پا پتی
و دخترای مو فرفری!!!!!
گفتم چشم ها رو باید شست
من در اروند
بر دستهای بسته یاران غواص
من در جنازه های آرام خفته بر کناره مینو
من در شط غرق در خون
من در کربلای چهار
در کربلای پنج
در والفجر هشت
در جزیزه ام الرصاص خدا رو دیدم
من بر بلندای مناره های مسجد مهدی موعود
که مثل دو دست پر نیاز به آسمان سر کشیده
ودر انفجار توپ بر کنبد فیروزه آن
ودر پیکر بخون قلتان یاران
خدا رو دیدم
چشم ها رو باید شست
من در آبادان خدا رو دیدم
.....
بله من خدا رو در آبادان دیدم
من خدا رو در آبادان دیدم
من عاشق آبادانم
من عاشق آبادانم
علیرضا شیخ میری
سروده یکی ازیاران ابادانی گیلان زیبا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com