گروه سیاسی: محمد رستمپور – فعال رسانهای، در مقاله پیش رو به دولت مورد مطالبه کاربران رسانههای اجتماعی پرداخته و آورده است: در این شرایط و در دوران پساکرونا، افکار عمومی به چه دولت یا قدرتی روی میآورند؟ بر اساس نیازها و مطالبات جدید، چه سخن یا وعدهای میتواند توجهات را جلب کند؟ آیا زمینه روی کار آمدن یک دولت پوپولیستی با مبانی سوسیالیستی فراهم است؟ آیا گردشبهچپ در اقتصاد و فرهنگ آغازشده؟
به گزارش بولتن نیوز، متن این مقاله به شرح زیر است:
انتشار ویروس کرونا در سراسر جهان، رخدادها و تحولات دگرگونکننده و تکاندهندهای را موجب شده که تصور آنهم مضحک و بیپایه به نظر میرسید، چه رسد به ترسیم و پیشبینی آن. اثرات این رخداد جهانگیر که با جنگ جهانی دوم و از هم پاشیدن ژئوپلتیکهای مستحکم نیمه اول بیستم مقایسه میشود، اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشورهای مختلف را از ریل و مسیر همیشگی خارج کرده و به وضعی سیال انداخته است. از کاهش قیمت نفت تا بالا رفتن نرخ بیکاری در عرصه اقتصاد گرفته تا هجوم به فروشگاههای زنجیرهای و صفکشی در برابر خیریهها برای دریافت غذا در حوزه فرهنگ تا آنلاین شدن بسیاری از کسب و کارها و فعالیتهای اجتماعی در عرصه اجتماع، تنها نمونههایی برجسته از اثرات این بحران بهداشتی است.
در ایران، ارزیابی اثرات کرونا بر مدار دو محور ضعف حکمرانی و تأثیر تحریمها گردش میکند. افکار عمومی به شدت از عملکرد دولت و نهادهای تصمیمگیر در نحوه اداره جامعه گلایهمندند و بروز همزمان احساسات ترس و درخواست نشان میدهد آنان با همه ضدیت با نهادهای رسمی به دنبال پناهجویی از خود این نهادها هستند. اگر تا پیش از این، اعتماد سیاسی در نظر برخی دارای درجاتی قابل اتکاء میبود، امروز به یقین آشکار شده است مردم در برابر دولت بیتصمیم، بدتصمیم و دیرتصمیم گرفتار شدهاند و در اشارات مجازی خود از «نظام» میخواهند به چارهجویی اوضاع اقدام کند. براساس دادهکاوی های یک شرکت دانشبنیان فعال در این زمینه، نگاهی به رویکرد کاربران شبکههای اجتماعی نسبت به سازمانها و افراد مسؤوول در بحران نشان میدهد بیش از دو سوم کاربران شبکههای مختلف اجتماعی نسبت به آنان رویکردی منفی دارند. خشم از دو اقدام به ویژه عدم قرنطینه شهرها و برگزاری انتخابات به رغم ورود کرونا به ایران بسیار بالاست. با این همه این خشم به دلیل همزاد شدن با ترس کاربران از ابتلا به کرونا و جهل نسبت به سرنوشت خود و خانواده و نزدیکان، به یک باروت برای اعتراض اجتماعی مبدل نمیشود.
از سویی دیگر، به دلیل درگیر شدن کشورهای معارض با جمهوری اسلامی به ویژه ایالات متحده آمریکا، توان بنیادها و مؤسسات ضدایرانی برای طراحی و اجرای عملیات روانی علیه نهادهای درگیر بحران در ایران به شدت کاهش یافته و همین موضوع، دردناک و ظالمانه بودن تحریمها را که پیش از این تا این اندازه محسوس و ملموس نبود، آشکار کرده است. در نتیجه باید گفت وضعیت کنونی از حیث رسانهای یک فرصت و از نظر اقتصادی یک تهدید است.
آنچه میتواند ایران را از نظر رسانهای در این وضعیت یاری رساند، یکپارچگی رسانهای و اطلاعرسانهای جامع و واحد است. در بحرانها، افکار عمومی از اقدامات و افراد نمادسازی میکنند و همه مسؤولیت و چارهجویی را از آن نمادها طلب میکنند. در نتیجه، اشاره به نام ایرج حریرچی که در پیشانی مبارزه با فیکنیوز و تحلیلهای مغرضانه از کرونا قرار دارد، به اندازه چشمگیری بالا رفته است. پس از وزارت بهداشت، نام سپاه دومین سازمان یا نهاد رسمی مورد اشاره کاربران است. سپاه پس از شهادت سردار سلیمانی از آن تصویری که نهادها و بنیادها و مؤسسات ضدایرانی به دنبال القای آن بودند، فاصله گرفته و جنبه اجتماعی و خدماترسانیاش تقویت شده. رویکرد به سپاه در بحران کرونا از آن نگاه منفی منفور پس از ماجرای پرغصه سقوط هواپیمای اوکراینی فاصله گرفته است. همچنین ارتش و نیروهای مسلح به دلیل در اختیار داشتن نیروی انسانی وسیع که در بحرانها میتواند همراه و همدست مردم باشند، در نگاه کاربران رویکردی مثبت پیدا کردهاند. در نتیجه باید گفت کاربران ترجیح میدهند شکایات و گلایههای خود از دولت را به نهادهای نظام و شخص رهبری ببرند.
آنچه امروز در فضای کلی شبکههای اجتماعی دیده میشود، تمایل به کارآمدی و اقتدارگرایی صرف نظر از منشأ آن است. به بیان ساده، مردم میخواهند ماسک، لوازم بهداشتی و کالاهای درمانی به شکل سریع و باکیفیتی در اختیار آنان قرار بگیرد و چندان توجه ندارند که راه و روش تأمین این کالاها چگونه باشد؛ بنابراین دال مرکزی توجهات افکار عمومی از «فسادستیزی» به «قدرتمندی»- و نه اقتدار-تغییر یافته است. برخی از این تغییر مرهون فعالیتها و ابتکارات حجتالاسلام رئیسی در مسند ریاست قوه قضائیه است و برخی نیز به تصویرسازی از فعالیتها و خدمات نهادهایی که از نظر مردم، به صورت مستقیم یا در درجه اول مسؤولیت ندارند. در نتیجه، مطالبه نخست مردم در شرایط کنونی، قدرتمندی به هر قیمتی است. چیزی که تا پیش از این با مدار و منطق کارشناسی و زبان حکمرانی و سیاستگذاری بیان میشد، اینک جنبهای افراطی پیدا کرده است. این افراطگری یا تمایل و عطش شدید به قدرتمندی، گاهی خود را در تأمین نیازها به شکل خوداکتفا و مستقل نشان میدهد. احتکار لوازم ضروری بهداشتی در این شرایط اضطراری نشان از این دارد که بحران، میتواند آشفتگی ایجاد کند.
در این شرایط و در دوران پساکرونا، افکار عمومی به چه دولت یا قدرتی روی میآورند؟ بر اساس نیازها و مطالبات جدید، چه سخن یا وعدهای میتواند توجهات را جلب کند؟ آیا زمینه روی کار آمدن یک دولت پوپولیستی با مبانی سوسیالیستی فراهم است؟ آیا گردشبهچپ در اقتصاد و فرهنگ آغازشده؟
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com