گروه بین الملل: مسعود بارزانی در گفتگو با این شبکه تلویزیونی، به مسائل مهم مربوط به عراق، اقلیم کردستان و آمریکا اشاره کرد.
به گزارش بولتن نیوز، بخش های مهم این گفتگو و پرسش های خبرنگار شبکه MBC با مسعود بارزانی را ملاحظه می کنید؛
بارزانی: ما پیش بینی میکردیم پس از سال ۲۰۰۳، عراقی جدید و فدرال بنیانگذاری خواهد شد کە حقوق همە در آن فراهم خواهد شد. برای آن زمان بسیار ایده آل بود. همە احزاب کردستان اعم از حزب دمکرات کردستان، اتحادیە میهنی کردستان و احزاب دیگر و حتی پارلمان هم با آن موافق بودند و کسی با بنیانگذاری دوباره عراق مخالف نبود.
ام بی سی: در آمریکا یعنی زمان ریاست جمهوری بوش پدر، پیام آمریکا به شما چه بود؟
بارزانی: پس از ۱۹۹۱ آمریکاییها گفتند نیروهامیان را عقب خواهیم کشید و تنها مرکز هماهنگی در "زاخو" باقی خواهد ماند. اگر دولت مرکزی بە شما حمله کرد، ما بە آن پاسخ خواهیم داد، اما اگر شما هم حمله بکنید با شما همکاری نخواهیم کرد. این پیام واشنگتن بود.
پس از روی کار آمدن کلینتون، پیام آمریکاییها کمی تغییر کرد. این بار گفتند، اگر شما حمله بکنید ما به آن کاری نداریم، ولی اگر آنان حملە بکنند، واکنش نشان خواهیم داد. در این مورد هم تشخیص با ما است. بە یاد دارم من بە ایشان گفتم. نزد ما مسلمانها فاتحە برای مردهها خوانده میشود. اگر مردیم برای ما فاتحه نخوانید. و پرسیدم زمانی کە شما تعیین خواهید کرد کی خواهد بود؟
پس از سقوط بغداد، در سفری از پیش اعلام نشده بە واشنگتن رفتیم. بە این نتیجه رسیدیم کە آنان میخواهند رژیم بغداد را ساقط بکنند. گفتیم اگر آنان چنین تصمیمی بگیرند، ما هم حمایت میکنیم. اجماع کردیم کە در حقیقت خواهان سقوط رژیم هستیم.
موضوع از آن قرار بود که گفتند چهکار بکنیم؟ من پیشنهاد کردم کە همەی جریانهای اپوزیسیون عراق تشکیل جلسه بدهیم. در لندن نشستی در دسامبر ۲۰۰۲ برگزار شد. در مورد بازسازی حکومت در عراق توافق شد، اما در روز آخر بوی انتقام بە مشام میرسید. گفتم عزیزان گرچه مشغول تنظیم بیاننامەی پایانی هستید، اما من حرفی دارم. سخنان من هنوز هم موجود است. گفتم بە نظر ما بهتر است اختلافات را کنار بگذاریم تا مردم نمایندگان امین خود را انتخاب کرده و در فضایی دمکراتیک، آزادی بیان، تکثرگرایی، برابری و دادپروری رعایت شده و جامعهای دمکراتیک بنیانگذاری شود.
در طول حیات خویش، در برابر دیکتاتوری و ستمگری ایستادەام. ۳۷ نفر از اعضای خانوادهام اعم از برادران، برادرزادهها و عموزادههایم را ازدستدادهام. بیش از ٨ هزار بارزانی، ١٢٢ هزار انفال شده، ٥هزار شهید بمباران شیمایی حلبچه. باید پرسید آیا پس از سقوط صدام میبایست ۳۷نفر از اقوام صدام، بعداً ٨ هزار نفر از قبلیەی او در تکریت و ۱۸۲ هزار نفر از قوم او کشته بشوند، چه روی خواهد داد؟ باید بە توافق برسیم کە مجرمان چند نفر هستند؟ هزار، دو هزار نفر از مجرمان تحویل دادگاه دادە بشوند و بە مجازات برسند و دیگران را رها کنند.
ام بی سی: هدف اپوزیسیون چه بود؟
بارزانی: بلەبله، بە آنها گفتم از آینده میترسم و اینطوری کشور بنیانگذاری نخواهد شد. بعضیها همعقیده بودند و برخی هم با ما نبودند.
ام بیسی: شما مخالف ریشهکن کردن بعث بودید؟
بارزانی: من مخالف آن بودم بە طور مطلق و این چنین با بقایای رژیم گذشته برخورد بشود. تنها آنانی کە جرمی انجام دادە بودند میبایست مورد پیگرد قرارگرفته و مجازات بشوند. نباید معیشت دیگران قطع میشد. من مخالف آن بودم. من مخالف ریشەکنکردن بعث نبودم، اما مخالف آن بودم کە مردمی مجازات بشوند کە هیچ ارتباطی با جنایتهای بعثیها ندارند.
ام بی سی: پیش بینی میکردید کە صدام آنگونه دستگیر بشود؟
بارزانی: در حقیقت این را پیشبینی میکردم کە اگر موضوع بە این مرحله برسد، صدام تاریخی برای خود درست بکند یا به زندگی خود پایان بدهد. اما وقتی دیدم (با آن رذالت) از چالە درش میآورند، از چشمم افتاد.
امبیسی: عراقیها با صدایی خفیف میگویند بە صدام ظلم شد؟
بارزانی: در حقیقت صدام مسئول همە جنایاتی بود کە در حق عراقیها و همسایهها هم انجام شد. اما نمیبایست در شب عید بە دار آویخته شود. بە نظر من میبایست قبل و یا بعد (از عید) به دار آویخته میشد.
امبیسی: بە نظر شما اعدام او در شب عید هدفمند بود؟
بارزانی: بعداً شنیدم قصد ربودن او را داشتهاند، اما بعداً پیگیر این قضیه نشدم.
امبیسی: وقتی صدام را در زیر طناب دار دیدید، درحالیکه کسی بە دار آویخته میشود کە برادر و خویشان شما را کشتەاست، چه احساسی داشتید؟
بارزانی: احساس کردم کە خدواند از ستمکاران انتقام میگیرد. به طور مطلق بر این ایمان دارم کە خداوند فرصت میدهد، ولی فراموش نخواهد کرد.
امبیسی: رابطهی پرزیدنت بارزانی و پل بریمر؟
بارزانی: بریمر در مورد منطقه اطلاعات کافی نداشت. اشتباهی کە مرتکب شد این بود کاخ ریاستجمهوری را بە مقر خود تبدیل کرد کە محل هیئت دولت هم بود و در آن کاخ، نشستی برگزار کرد کە ما در آن شرکت کردیم. او گفت من نمایندهی جامعهی بینالملل و رییس جمهوری آمریکا هستم. بر اساس قرار سازمان ملل این تجاوز است. اما این کلمه سنگین است و باید همە اطاعت کنید. قدرت تام دارم و تصمیم میگیرم. در همین راستا تصمیم گرفتهایم از میان شما کمیتهای مشورتی تشکیل بدهیم. باید با شما راستگو باشم، لازم نیست کە هر پیشنهاد و مشاورهای کە ارائه میدهید موردقبول واقع شود.
امبیسی: با خودبزرگبینی ظاهر شد؟
بارزانی: من هم گفتم، تنها نمایندهی خودم هستم. هر فردی نیز اینجا نمایندهی خودش است. در مورد آنچه بە من ارتباط دارد، میتوانید بر اساس سخنان خود را بیازمایید. خود میدانی چگونه میتوانی دولت و نهادها را بازسازی نمایی و تا چه اندازهای موفق خواهی شد. این بە خود شما ارتباط دارد. اما من در طول عمر خود بە مشاور هیچکسی تبدیل نخواهم شد. قرارگاه من در اربیل است. اگر بە من نیاز داشتید، من در اربیل هیستم و بفرمایید. دیگران هم خود میدانند چکار میکنند.
امبیسی: پاسخ او چه بود؟
بارزانی: آن موقع خوب بە یاد ندارم، اما حدود یک ماه هیچ ارتباطی با من برقرار نکرد و میخواست مرا بیزار بکند. اما من برای هر چیز پاسخی داشتم و پاسخ میدادم. بعداً برگشت و انگار کە چیزی رخ ندادە، به دیدارهایش ادامه داد.
امبیسی: عضویت در مجلس حکم؟
بارزانی: بدون اطلاع خودم، نامم را در لیست انجمن نوشته بودند. ابتدا مخالفت کردم، اما بعداً شخصیتهای محترمی از من خواهش کردند. گفتم اگر حرف آنان را گوش نکنم، احتمالاً بە نوعی دیگر تعبیر خواهند کرد و گفتم به احترام شما قبول خواهم کرد و بەخاطر آن دوستان محترم موضوع را قبول کردم.
ماه آوریل در شورای حکومت بودم. تصمیم گرفته بودم ٢ تا ٣ روز در بغداد بمانم و بعد از من نفر بعدی عهدهدار آن وظیفه بشود. اما شب کە بە بغداد رسیدم، رخدادهای فلوجه رویداد و موقعیتی بسیار ناراحت کنند بود. نمیبایست بغداد را ترک کنم و همکاران و دوستانم را در آن موقعیت رها سازم. بە همین خاطر تا آخر ماه ماندگار شدم.
امبیسی: مشکلترین چیز در شورای حکم چه بود؟
بارزانی: دبیر شورا را خواستم تا بدانم چگونە کارها را هماهنگ بکنیم. او گفت تصمیمات در اینجا اتخاذ نمیشوند و برای بریمر ارسال میگردند. یا موضوع راد کرده و یا تصمیمات اتخاذ شده را قبول خواهد کرد.
گفتم خوب تا کنون چه تصمیماتی گرفته شده و بریمر چند مورد از آنان را قبول کردە است؟ او پاسخ داد، تاکنون از ١١٣ قرار صادر شده، بریمر ٩٧ مورد آنان را نپذیرفته است. من هم بە بریمر گفتم اگر در اینجا تصمیمی گرفته بشود، من آن را امضا بکنم و شما آن را قبول نکنید، یک دقیقە هم اینجا نخواهم ماند.
از هم اکنون بگو کە اگر همچون بقیە با من برخورد میکنی، میخواهم بدانم. یا هیچ دستوری صادر نخواهیم کرد و هیچ چیزی را امضا نخواهم کرد. او قول داد و در حقیقت هم هیچکدام از تصمیمات و دستورهای من را مورد انتقاد قرار نداد.
ام بی سی: هیچ حالت طایفهگری چیزی مشابه آن در آنجا وجود داشت؟
بارزانی: نخیر. در حقیقت آنانی کە در شورا بودند، کسانی محترم بودند و بە همدیگر احترام میگذاشتند. اما شورا هیچ قدرتی نداشت. قدرت مطلق در اختیار بریمر بود، اما اعضای شورا با همدیگر سازگار بودند و احساس مسئولیت میکردند.
امبیسی: کشورهای عربی چگونه با شورای حکم تعامل میکردند؟
بارزانی: بەنظر من همە احتیاط میکردند، اما اولین کشور ایران بود که بە ما تبریک گفت. بخشی از کشورهای اروپایی هم با ما خوب تعامل کردند.
امبیسی: در مورد رفراندوم بعضیها فکر میکردند یک روز بعد از برگزاری رفراندوم استقلال، اقلیم کردستان اعلام استقلال خواهد کرد. آیا نقشهی شما این بود؟
بارزانی: قبل از رفراندوم و بعد از آن هم نگفتهایم در روز دوم اعلام استقلال میکنیم. گفتیم فرصتی است برای ملت کرد کە نظر خود را اعلام بکند و با بغداد وارد گفتگو بشویم. لازم است با گفتگو و آشتی بە راهحلی برسیم. هدف ما این بود.
ام بیسی: مسعود بارزانی از این بیم داشت کە نسلهای آینده همچون او بە موضوع ملی کردها اهمیت ندهند؟
بارزانی: موفقیت بزرگ برای من این بود کە درصد بسیار زیاد با رأی آری به استقلال کردستان رأی دادند. ٩٣% ملت کردستان رأیشان آری بود. بە نظر من این بزرگترین پیروزی بود.
امبیسی: واکنش جامعهی بینالملل چگونە بود؟ هیچ دولتی از شما حمایت کرد؟
بارزانی: بخشی از کشورها پیش از برگزاری رفراندم قول دادە بوند کە اگر حمایت هم نکنند، با آن مخالفت نخواهند کرد، اما از قول خود پشیمان شدند.
امبیسی: به طور مشخص کدامیک از آنان؟
بارزانی: میتوانم بگویم همە، اما با درصدهای متفاوت.
امبیسی: موضع ایران و ترکیه چگونه بود؟
بارزانی: آنها و همەی کشورهای دوروبر بسیار مخالف بودند و علم دشمنی را برافراشتند.
امبیسی: با این حال در هر موردی ناهماهنگ هستند و تنها در این مورد متحد شدند؟
بارزانی: بلە دقیقا این را مشاهده کردیم.
امبیسی: اعتقاد دارید روزی این رویای شما بە حقیقت تبدیل شود؟
بارزانی: آنچه مهم است، اساس مستحکمی برای این حق پیریزی کردیم. من نمیگویم رویا، اما نسل بعد از من و بعداز آنها خواهند دید.
امبیسی: آیا شما بە ملت کرد اطمینان دارید؟
بارزانی: بله، بدون شک. من اطمینان دارم که ملت کرد ثابت کرد به هیچ وجه خود را تسلیم زورگویی نخواهد کرد.
ام بیسی: جنگ تروریستهای داعش؟
بارزانی: داعش پدیدەی عجیب و ناشناختهای بود. پیشتر تروریستها وجود داشتند، اما در اختفا بودند و به اعمال تروریستی روی میآوردند. اتومبیلی مینگذاری میکردند یا حملهی انتحاری انجام میدادند. اما داعش در مدت ٢٤ ساعت آمد و خود را در مقابل یک سنگر هزار و٥٠ کیلومتری آن یافتیم کە از سپاهی نیرومند و متحد تشکیل شده بود و مهمات و سلاح سنگین بسیاری اعم از تانک، زره پوش، سلاح مخرب در اختیار داشت کە از ارتش عراق بدست آورده بودند. چون عراق اجازه نمیداد سلاح و مهمات بە دست نیروهای پیشمرگه برسد و آمریکا و بغداد از اصول قانون اساسی عدول کرده بودند، متأسفانە ما توانایی مقابله با داعش را نداشتیم.
در حقیقت در روزهای ابتدا پیشمرگان و هموطنان سینەی خود را سپر کردند و با ارادهی خویش به حملات وحشیانە تروریستها را پاسخ داند.
امبیسی: سقوط ارتش در موصل موضوعی عادی بود یا در پشت آن چیزی وجود داشت؟
بارزانی: هیچوقت ارتش عراق بە میهن وابستگی نداشته است. اگر وابستگی هم داشتە، بە شخص وابسته بوده و چیزی مصنوعی بوده است. ما اطلاعاتی داشتیم کە داعشها در مرزها در آمدورفت هستند. از سوریە بە غرب موصل تحرک داشتند. مدت یک سال بود کە ارتش عراق به طور کامل در منطقهی رمادی مشغول بودند.
داعش توانست و در حقیقت ارتش عراق را ساقط کرد و بعدا افراد مسلح این گروه در جنوب غربی موصل وارد منطقه شدند.
امبی سی: شما بر اوضاع نظارت داشتید؟
بارزانی: پیشنهاد کردیم به طور مشترک با بغداد عملیات مشترک انجام بدهیم و آنان را بیرون بکنیم. اما پیشنهاد ما مورد توجه قرار نگرفت. بعدا (داعشیها) رشد کردند و شانههای خفته ایجاد کرده و حلقەی حضور خود را گسترش دادند. مردم دیگر هم با آنان همکاری کردند و نیروهایی کە به موصل هم آمدند، نیروی عشیرەای بودند و بسیار بد با مردم برخورد میکردند. حتی مردم موصل فکر میکردند افراد مصلح داعش آنان را نمیکشند و از ارتش عراق مهربانتر هستند کە این هم یک فاجعه بود.
بغداد فرماندهی نیروی پیادە و معاون فرماندەی کل قوا را برای کنترل اوضاع بە موصل فرستاد. آن موقع افراد مسلح داعش و تروریستها در زندان بادوش بودند. آنان میخواستند زندانیان خود ر زندان بادوش را آزاد کنند. در موصل پادگانی به نام "غزلانی" وجود دارد. آنجا مقر فرماندهی عملیات بود. معاون فرماندەی ستاد مشترک عراق و فرماندهی نیروهای پیاده آنجا بودند. داعش هم پیشبینی نمیکرد موصل بە آسانی سقوط نماید. جهت حملهی آنان بە سوی بادوش بود. احتمالا زیربه زیر با نگهبانان زدوبند داشتند. پادگان را مورد حمله خمپاره قرار دادند، معاون فرماندهی ستاد مشترک و فرماندەی نیروی پیاده محل را ترک نموده و پادگان را تخلیە کردند و خبر آن در شهر پیچید. شانههای خفتهی داعش هم فعال شده و داعش بە جای حمله بە بادوش، وارد موصل شد. داعش خود هم نمیدانست کە بە آسانی میتواند موصل را اشغال کند.
ام بیسی: بعضیها میگویند مالکی موصل را تسلیم کرد؟
بارزانی: احتمالا نتوانیم چنین بگوییم، اما مالکی بە ارتش متکی شد و فکر میکرد وابستگی ارتش به او باعث میشود کە سربازان تا آخرین فشنگ بجنگند. اما همەی نیروها فرار کرده و سلاح و لباس نظامی را برجای گذاشتند و بسیاری از آنان نیز بە نیروهای پیشمرگه پناه آوردند.
ام بیسی: مسعود بارزانی را دیدیم در سنینی دیگر در مرحلەای جداگانه بە میدان جنگ بازگشت، چه چیزی باعث شد خود بە میدان جنگ برود؟
بارزانی: در مورد اوضاع احساس خطر کردم. وحشیگری و کشتن و سربریدن و تجاوز به ناموس داعش را دیدیم کە حتی در کتابهای تاریخی هم چنین چیزی را مشاهده نکردهایم. از هیچ چیزی حضر نمیکرند و هر جنایتی را انجام میداند. ملت ما در برابر سرنوشتی سیاە قرار داشت. ناچار بودیم وظیفەی خود را انجام بدهیم.
امبی سی: اكثر فرماندهان مسعود بارزانی را از حضور در جبهههای جنگ برحذر میداشتند، دلیل آن نزدیکی سنگرها با طرفهای متخاصم بود؟
بارزانی: روزهای ابتدای جنگ لازم بود، چون اوضاع بسیار خطرناک بود. در مناطقی شکست خوردیم. این تجربهای جدید بود. افراد مسلح داعش ١٧٠٠ اتومبیل زرهپوش از ارتش عراق بە غنیمت گرفته بوند. ما سلاح و مهمات کافی نداشتیم. هیچ سلاحی در برابر آن زرهپوشها تأثیرگذار نبود. آنها میآمدند و سنگرها را کاملا ویران میکردند. در بعضی مناطق اوضاع خیلی بد بود. برای این رفتە بودم تا روحیەی (مقاومت) را تقویت کنم.
امبیسی: بیم داشتید کە نسل کنونی کردها نتواند همچون نسل شما در حد وضعیت موجود اقدام کند؟
بارزانی: درحقیقت بیم داشتم، چونکە تعدادی از نسل قدیم شهید شدە بودند و بخشی هم بە خاطر کهولت سن نمیتوانستند در این شرایط به سنگر بروند. اما در مدت دو هفته ثابت شد کە بە معنای کلمه قهرمان هستند.
دو هفتهی اول حمله را متوقف کردیم. بعدا جایگاه خود را مستحکم نمودیم و بعد از آن حملهی متقابل را آغاز کردیم. یکی از فرماندهان پیشمرگه برای جلوگیری از پیشروی یکی از خودروهای داعش کە هیچ مانعی در پیش نداشت، با اتومبیل خود بە سوی آن رفت. خودرو داعش منفجر شد و فرماندەی ما شهید گردید، اما نگذاشت فرد انتحاری بە میان پیشمرگان برسد.
امبیسی: آمریکا آنچنان کە لازم بود بە پیشمرگان کمک میکرد؟
بارزانی: پیشتر آمریکاییها هیچ چیزی بە ما نمیداند و بە بغداد هم فشار نمیآوردند تا سلاح و مهمات در اختیار پیشمرگان بگذارد. اما پس از سه چها روز از آسمان مارا حمایت کردند و بە خوبی حامی ما بودند. بعدا حمایتهای ائتلاف بینالملل بسیار خوب بود. دیدار رییس جمهور فرانسه "فرانسوا اولاند" در ١٢ سپتامبر را کە هنوز اربیل در خطر حملهی موشکی داعش قرار داشت فراموش ناشدنی است.
امبیسی: نقش ایران چگونه بود؟
بارزانی: روزهای اول آمدند، و سلاح ضد زره پوش بە ما دادند. سوال کردند چەچیزی میخواهید برایتان انجام بدهیم؟ قاسم سلیمانی با من تماس گرفت. منهم گفتم اگر امکان دارد، سلاح دوشکا و آر.پی.جی لازم داریم. فردای آن روز دو هواپیمای پراز مهمات فرستادند.
امبیسی: در مورد حسن نصرالله کە ممکن است سخنانش را شنیدە باشی کە در بارەی کمکهای ایران حرف زده، پاسخ شما چیست؟
بارزانی: برادران عرب قبل از کردها به او پاسخ دادند. در حقیقت نمایشی شکست خورده و داستانی ساختگی بود. نمیدانم دلیل آن چه بود. بعدا خودش با من تماس گرفت.
ام بیسی: معذرتخواهی کرد؟
بارزانی: (با لبخند) در مورد آن صحبت نمیکنم، ولش کن.
امبیسی: دیدار شما از عربستان و استقبال پادشاه آن کشور از شما چگونه بود؟
بارزانی: تاکنون چهار پنج بار از عربستان دیدار کردەام. هرکدام از آقایان شاه فهد، شاه عبداللە و شاه سلمان را دیدەام. شاه عبدالله داستانی را برایم تعریف کرد کە نشنیده بودم. من بە روابط شاه فیصل و زندەیاد بازرانی اشاره کردم، اما او گفت: این روابط قدیمیتر است و بە زمان شاهعبدالعزیز برمیگردد کە این موضوع برای من موضوع جدید و مهمی بود.
امبیسی: هیچ تغییر موضعی در برابر کردها از آنان مشاهده کردهاید؟ منظورم شاه سلمان، شاه عبدالله و شاه فهد است.
بارزانی: در حقیقت موضعگیری همهی آنان انسانی و مردان بزرگی بودند. در آخرین دیدارم با شاه سلمان احترام بسیاری برای من قائل شد.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com