گروه بین الملل- محمد رستم پور فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:«کارل برنشتاین» خبرنگار تحقیقی واشنگتنپست که به همراه باب وودوارد با افشای رسوایی واترگیت، زمینه استعفای ریچادر نیکسون را فراهم کردند، پس از کنارهگیری از روزنامه واشنگتنپست، نزدیک به 6 ماه در مورد رابطه آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و رسانهها و روزنامهها تحقیق کرد. سیاست پارسی، گزیدهای از مقاله 25 هزار کلمهای او که در سال 1977 در مجله «رولینگ استون» منتشر شده را بررسی کرده است.
به گزارش بولتن نیوز بخ نقل از سیاسیت پارسی، برنشتاین در مقاله خود در روزنامه واشنگتن پست به رابطه آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا و خبرنگاران و روزنامه ها پرداخته و در آن مطرح ساخته است که سیا چطور از روزنامه نگاران و رسانه ها برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکرده است.
خبرنگارهایی که مأمور بودند
در سال 1953، «جوزف آلسوپ» یکی از برجستهترین یادداشتنویسان آمریکایی برای بازتاب اخبار انتخابات در فیلپین به این کشور سفر کرد. این سفر اما نه به درخواست روزنامه و نه با قصد اطلاعرسانی صورت نگرفت. در واقع، آلسوپ یکی از انبوه روزنامهنگارانی است که به دستور سازمان سیا به مأموریت میروند. بیشتر این مأموریتها برای همکاری با نیروهای مستقر در کشورها یا شهرهای مختلف، تطبیق اطلاعات، در اختیار گذاشتن یافتهها و تحقیقات، یا مشاوره و ارائه اطلاعات است. برخی از این روزنامهنگاران از چنان شهرت و اعتباری برخوردارند که جوایز معتبری همچون جایزه پولیتزر نیز دریافت کردهاند. آنان با رغبت و رضایت کامل با سازمان همکاری دارند و خود را سفیر ایالات متحده آمریکا میدانند.
با این وجود، سیاست رسمی سیا اقتضاء میکند چگونگی استفاده از روزنامهنگاران و اهالی رسانه همچنان محرمانه بماند. به جز روزنامهنگاران، مدیران بنگاههای خبری و روزنامهها و انتشارات نیز در خدمت سازمان سیا هستند. در فهرست طولانی بنگاههای خبری همکار آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، به ویژه نام نیویورکتایمز، سیبیاس و تایم به چشم میخورد. از جمله یک مقام ارشد سیا میگوید نیویورکتایمز در فاصله سالهای 1950 تا 1966، برای ده نیروی سیا در کشورهای مختلف پوشش خبرنگاری ایجاد کرده است. این همکاری ارزشمند با چهرههای معتبر خبری، سیا را قادر ساخت برای بیش از دو دهه عملیاتهای فوقالعاده اثرگذاری در خارج از آمریکا داشته باشد.
آلن دالس، معمار رابطه سیا و رسانه
سیا به جز استفاده پوششی از خبرنگاران و رسانهها، معمولاً به آنان اطلاعات غلط اما هدفمند میداد تا با آنها مقامات خارجی را گمراه کنند. سیا هیچ ساختار متصلبی برای استفاده از خبرنگاران نداشت. برخی قرارداد امضاء میکردند، برخی دیگر ترجیح میدادند رابطهشان هیچ جا ثبت نشود. بعضی به صورت مقطعی با سیا همکاری داشتند و بعضی هم به صورت رسمی مأمور سازمان سیا میشدند. از نظر مدیران سیا، رابطه سازمان با خبرنگاران هیچ مشکل اخلاقی یا حرفهای نداشت. تا جایی که استوارت لوری، خبرنگار سابق لسآنجلستایمز میگوید: «استفاده سیا از خبرنگاران آنقدر گسترده بود که هر خارجی که یک آمریکایی با کارت خبرنگاری میدید، مطمئن بود یک مأمور سیا دیده است». علاوه بر این، سیا از دهه 50 دستورالعمل ویژهای برای آموزش خبرنگاری و مهارتهای رسانهای و فعالیتهای ژورنالیستی به کارمندان و عوامل خود داشته است. تقریباً همه پرداختها به صورت نقدی انجام میشد و غیر از خبرنگاران، عکاس، کارمندان نمایندگیهای خارجی و حتی تکنسینهای فنی را نیز در برمیگرفت. سیا، خبرنگاران و اهالی رسانه را «دارایی ارزشمند» خود مینامد و اصرار دارد تا زمانی که آنها حاضر به همکاری باشند؛ از توان، موقعیت و اعتبار آنان بهره گیرد. برای نمونه، «جری اُلری» خبرنگاری که در حوزه آمریکای لاتین کار میکرد و جایزه پولیتزر نیز برنده شده بود، بارها اطلاعات منحصربهفردی از پناهندگان کوبایی ساکن میامی در اختیار سیا قرار داد. او تعامل با سیا را یک رابطه معمولی میان خبرنگاران و منابع خبری یک کشور تفسیر میکرد. بر اساس اسناد سیا، اطلاعات و گزارشهای او در مورد هایتی و جمهوری دومینیکن، فوقالعاده کارآمد بوده است. نکته مهم در رابطه با این تعاملات، سیال بودن و پویایی رابطه خبرنگاران و سیا است. سیا هیچگاه برای خبرنگاران به ظاهر مستقلی که با این سازمان همکاری داشتند، هیچ چارچوب همکاری ثابت که نشان از وظیفه قطعی و اجباری آنها داشته باشد؛ تعیین نکرد. این چارچوب، بیش از همه مدیون فکر و ایده آلن دالس، مدیر مخوف و کاردان سیا در سالهای 1953 تا 1961 بود. دالس کوشید رابطه را بر مبنای ملّیگرایی و وظیفهشناسی میهنی خبرنگاران استوار کند. گاهی اوقات که خبرنگار حاضر به ارائه اطلاعات جزئی نمیشد، سیا سراغ مدیر او یا خانواده او میرفت و از طریق تعاملات دوستانه و به ویژه تطمیع مالی، نظر مثبت خبرنگار را جلب میکرد.
معتبرترینها، مزدورترینها
نیویورک تایمز، یکی از بهترین و مؤثرترین رسانههای سیا در 50 سال اخیر بوده است. رابطه نزدیک «آرتور سولزبرگ» ناشر این مجله نیویورکتایمز با آلن دالس، مهمترین دلیل همکاری سیا و نیویورکتایمز عنوان شده. علاوه بر این، گستردگی و تعدد نمایندگیهای این مجله در سراسر آمریکا و کشورهای دیگر، این تعامل را برای سیا معنادار میکرد. بر اساس اظهارات یک مقام ارشد سیا در سال 1977، همکاری عمدتاً ایجاد پوشش برای مأموران سیا بوده است. سولزبرگ در قبال انعقاد یک قرارداد محرمانه با سیا، خواسته بود رابطه او به هیچ عنوان افشاء نشود. اما مجموعه رادیو تلویزیونی سیبیاس (CBS) که آن هم به دلیل رابطه صمیمانه مدیرش ویلیام پالِی با دالس، پوششهای متعدد و متنوعی برای نیروهای سیا فراهم کرد، از بهترین رابطههای رسانهای با یک سازمان امنیتی به شمار میآید. تا جایی که میان مدیر سیبیاس در دورههای مختلف و مدیران سیا، یک خط تلفنی اختصاصی ایجاد شده بود. پالی رابطهاش با سیا را در همه سالهای بعد تکذیب کرد، اما مدیران میانی و کارمندان بارها و بارها از تعاملات سیا و سیبیاس حرفها زدهاند. به جز این دو، باید از رابطه ویژه خبرنگاران و نویسندگان مجلات تایم و نیوزویک با سیا نام برد. نکته قابل تأمل در مورد این رابطه این است که به رغم همه افشاگریها در مورد نمایندگیهای این رسانهها، هیچکس اطلاعات دقیقی در مورد اطلاعات، افراد یا مأموریتهایی که سیا برای خبرنگاران یا کارمندان ترتیب میداده، ندارد.
افشاگریهای هوشمندانه، بازطراحی مکارانه
در سال 1973، «ویلیام کلبی» رئیس وقت سیا تحت فشار رسانهها و کنگره تصمیم گرفت رابطه رسانه و سیا را بازطراحی کند. او بخشی از اطلاعات که طبقهبندی و حساسیت بالایی نداشت، منتشر کرد و توانست روی موج جنجالی رسواگرانهای که برپا شده بود، سوار شود. این کار به او فرصت داد مهرههای مهمتر را حفظ کند و روابط غیرپویا و غیرمفید را پایان دهد. علاوه بر این، استخدام بخش قابل توجهی از خبرنگاران را در سیا ملغی کرد تا به مدیران رسانهها این اطمینان را دهد که کارمندان آنها، مأموران امنیتی نیستند. با این وجود و به رغم ادامه تحقیقات کمیته اطلاعات کنگره در مورد این روابط، سیا همچنان به همکاری با 90 روزنامهنگار، عکاس، خبرنگار و نویسنده ادامه میداد و در همان سال، با حداقل 15 نهاد و بنگاه خبری و رسانهای همکاری میکرد. در نتیجه پرسشها و جستجوهای کنگره، مبهم، ناقص و کلی بود. در نتیجه، میتوان گفت یافتهها و تحقیقات کنگره به صورت عمدی فراموش شد. به ویژه که اختلافنظرهای اعضای کنگره در مورد اینکه اساساً سوءاستفادهای صورت گرفته یا خیر، در بیثمر ماندن نتایج مؤثر بود. علاوه بر این، مدیران سیا امکان نشت اطلاعات محرمانه را در حکم یک تهدید امنیتی جلوه دادند تا فشارها را کم کنند. از سویی دیگر، انتشار نتایج میتوانست رابطه ضروری سیا و خبرنگاران برای جمعآوری اطلاعات به صورت جدی تحتالشعاع قرار دهد؛ در نتیجه، تحقیقات مفصل و جامع کنگره به جایی نرسید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com