هدف استارگیت، استفاده از تواناییهای ذهنی و قابلیتهای روانی و استخدام نیروهای فرازمینی و ماوراءطبیعی برای جمعآوری اطلاعات بود. اما آمریکاییها مبدع استارگیت نبودند و پیش از آنها، نازیها در جنگ جهانی دوم با استخدام روانشناسان و ساحران سعی کرده بودند برای غلبه نظامی به ابزارهای غیرطبیعی متوسل شوند.
به گزارش بولتن نیوز، محمد رستمپور: ژانویه 2017، سازمان جاسوسی ایالات متحده آمریکا (سیا) در انتشار دورهای اسناد محرمانه و اطلاعات مخفیانه عملیاتهای و پروژههای خود در سراسر جهان، 930 هزار سند که به 12 میلیون صفحه میرسید، منتشر کرد. اسناد غیر از موضوعات جنجالی و مهمی مانند تلاشهای شکستخورده سازمان سیا برای ترور فیدل کاسترو، رهبر فقید جنبش ضداستعماری کوبا که سوژه رسانهها شد، دربرگیرنده پروژههای متعدد آمریکا در دهههای 40 تا 90 میلادی بود. از میان آن پروژهها، پروژه استارگیت (stargate) که با نامهای دیگری نیز خوانده شده، سرفصل جدیدی از یک سلسله تحقیقات دستگاههای نظامی و نهادهای امنیتی آمریکا در حوزه روانکاوی نظامی قرار گرفت.
هدف استارگیت، استفاده از تواناییهای ذهنی و قابلیتهای روانی و استخدام نیروهای فرازمینی و ماوراءطبیعی برای جمعآوری اطلاعات بود. اما آمریکاییها مبدع استارگیت نبودند و پیش از آنها، نازیها در جنگ جهانی دوم با استخدام روانشناسان و ساحران سعی کرده بودند برای غلبه نظامی به ابزارهای غیرطبیعی متوسل شوند.
ایده نازیها، رقابت روسها و آمریکاییها
در سال 1945 و پس از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا یک گروه تخصصی نظامی به برلین اعزام کرد تا در مورد شیوه فرماندهی نظامی و نهاد امنیتی آلمان نازی تحقیق کنند. گروه کوشش کرد ساختار سازمانی ارتش نازی و شیوه تصمیمگیری و هدایت عملیاتها و یگانها و واحدهای نظامی آلمان را کشف نماید. در این میان، دخمهها و زیرزمینهای مخوفی پیدا شد که در آنها وسایل عجیبی همچون مجسمهها، نمادها و آیینهای تزئینی و به ویژه اسناد و دفاتری در مورد «علوم غریبه» قرار داشت. گروه با تحقیقات بیشتر دریافت نازیها در اردوگاههای کار اجباری روی اسرا آزمایشات روانشناسانهای انجام میداده است. و از آنجا که روسها نیز در پی دستیابی به این گونه اطلاعات بودند، بخش مهم اما ناگفتهای از رقابت تسلیحاتی آمریکا و شوروی در حوزه جنگافزارهای روانشناسانه آغاز شد.
پس از جند بار دست به دست شدن پروژه میان نهادهای مختلف امنیتی و نظامی آمریکا، در نهایت پروژه «جنگ از طریق ذهن و روان» در سال 1953 زیر مجموعه وزارت دفاع آمریکا آغاز شد و در سال 1960 جایگاه خود را پیدا کرد. از آن سال، آزمایشات روانی و تمرینات ذهنی برای تسخیر ذهن افراد پروژه و دیگران تحت هدایت یک روانشناس تعریف گردید. در دهه 1970، ژنرال «آلبرت استابلبین» رهبری این گروه را بر عهده گرفت و فعالیتهای آن را با تمرکز بر مشاهده از راه دور، تلهپاتی و فکرخوانی در یک پادگان ارتش در فورتمید در ایالت مریلند آمریکا متمرکز کرد. ژنرال از نیروهای خود میخواست با ذهن خود کاری کنند قاشقی که دست گرفتهاند، خم شود یا روی دیوارها راه بروند. چالشها و اختلافات نهادهای امنیتی در مورد کارایی این گروه شدت و ضعف پیدا میکرد، اما موفقیت گروه در جمعآوری اطلاعات از یک بمبافکن شوروی که در جنگلهای آفریقا سقوط کرده بود؛ باعث شد بودجه هنگفتی در اختیار گروه قرار گیرد.
استخدام جادوگر یهودی برای پاک کردن اطلاعات روسها
براساس اسناد افشاء شده، سیا از سال 1973 با جادوگری به نام «اوری گِلِر» وارد همکاری شد تا او با اتکاء بر توانایی تسخیر نیروهای فرازمینی اقداماتی از جمله جمعآوری اطلاعات برای آنان انجام دهد. گلر رسماً خود را یک جادوگر معرفی میکرد و اولین اجراهای خود را در سالنها و دانشگاهها و پادگانهای اسرائیل روی صحنه برد. او تصریح میکرد این تواناییهای او به هیچ عنوان جادو و شعبده نیست و توسط نیروهای فرازمینی به او اعطاء شده. سابقه او در عضویت در ارتش اسرائیل و حتی زخمی شدن در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل کمک کرد او اندک اندک به یک چهره تلویزیونی تبدیل شود و تکنیکهای تلهپاتی، هیپنوتیزم و کنترل ذهن خود را در کشورهای مختلف اروپایی نشان دهد. در مستند بیبیسی در سال 2013، زندگی و فعالیتهای گلر به تصویر کشیده شد و از جمله در این مستند که با بنیامین نتانیاهو نیز مصاحبه شده بود، ادعا شد او یک نیروی بازنشسته موساد است که در پاک کردن فلاپی دیسکهای مهم و محرمانه سرویس جاسوسی شوروی با سیا همکاری داشته است.
احضار روح برای اطلاع از وضعیت جاسوسان لانه سیا
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در آبان ماه 58، چالشی جدی برای همه ارکان و واحدهای نظامی و امنیتی ایالات متحده ایجاد کرد. بر اساس اسناد افشاء شده در سال 2017، در قالب پروژه «مشاهده از راه دور» شش روانشناس آمریکایی موظف شدند از طریق تجمیع نیروهای ماوراءالطبیعهای که در اختیار دارند، جزئیاتی از محل سکونت دیپلماتهای آمریکایی و نحوه زندگی آنان به دست آورند. موفقیت در استخراج اطلاعات از این جلسات، سازمان سیا را متقاعد کرد 20 میلیون دلار صرف پروژه «مشاهده از راه دور» کند که طی آن، 227 روانشناس در 20 سال 26 هزار جلسه برگزار شد. خروجی جلسات برخی از مدیران سیا را به سمت استخدام افسران باهوش که توانایی ذهنی بالایی دارند، سوق داد. آنها به دنبال افرادی بودند که توانایی استفاده فوقالعاده از حس ششم خود را دارا هستند.
پس از آزادی آمریکاییها، افسران سیا سعی کردند با گفتگو با دیپلماتها و کارمندان سفارت آمریکا، جزئیاتی از محل زندگی و نحوه تعامل و رفتار ایرانیها با آنان را ثبت کنند و آن را با مجموعه یادداشتهای روانشناسان، پیشگوها و شعبدهبازهای آموزشدیده سیا تطبیق دهند. کمتر از نیمی از پیشگوییها درست بود و این موضوع سبب شد در سیر صعودی اعتماد به این گزارشها در پنتاگون و سیا وقفه ایجاد شود. نام عملیات استفاده از روح و اجنه برای آزادسازی گروگانها «عملیات شعله گریل» بود.
تعطیلی پروژه یا ادامه مخفیانه استارگیت؟
پروژه مشاهده از راه دور ابتدا با تلاش برای توصیف پاکتهای بسته و تشریح جزئیات ساختمانها از بیرون آغاز شد و اندک اندک به ارتباط با موجودات فرازمینی یا ماوراءالطبیعه کشید. روانشناسها مدعی بودند موجوداتی را میتوانند ببینند که ناله میکنند و جایی اسیر هستند. موضوع این بود که هیچ کدام از این ادعاها قابل اثبات نبود و در برخی موضوعات مانند لانه جاسوسی پر از اشکال و ایراد بود اما در مورد یک گروگان آمریکایی در لبنان به نام سرهنگ «ویلیام هیگینز» با واقعیت تطابق داشت. سیا نمیدانست چه کند، به ویژه که در اوج جنگ سرد میدانست شوروی آزمایشگاههایی برای استفاده از تواناییهای خارقالعاده انسان و کنترل ذهن در اختیار دارد. در دهه 70 پلیس آمریکا از سیا خواست روانشناسانی در اختیار او قرار دهد تا در کشف جرایم و شناسایی قاتلین به او کمک کند. علاوه بر این، ادعاهایی مانند شفای بیمار توسط فرادرمانی و ارتباط با ماوراء زیاد شده بود. سیا مرتباً مجبور بود با مدعیان مصاحبه کند تا نیروهایی برای عملیاتهای نظامی و جاسوسی خود فراهم نماید. مطابق اسناد سیا، پروژه استارگیت در سال 1995 لغو شد. اما بخشهایی از پروژه به صورت مستقل و مجزا در نهادهای مختلفی از سیا ادامه یافت.
در همان اوان ، خدا بیامر مادر بزرگم (خداوند رفتگان شما را هم بیامرزد) هم ، سوره ناس را یادم داد و گفت هر وقت اینرا بخوانی از شر انس و جن محفوظ می مانی ...
یا باید آموزه های دینی را باور داشته باشیم یا باید جفنگیات این جوجه جاسوس های ... را که در قالب خناس ، وسوسه در سینه های بر می انگیزند باور کنیم.