گروه بین الملل- علیرضا فقیهیراد: در قسمت نخست این مقاله اشاره شد که چگونه عوامل اجتماعی ایران موجب تغییر رفتار آمریکا شد و پس از حوادثی همانند سال ۸۸ و اغتشاشهای دیماه ۹۶ فشار حداکثری آمریکا افزایش پیدا کرد. اما طی یک سال اخیر پس از تغییر راهبرد جمهوری اسلامی از صبر و انتظار به راهبرد اقدام متقابل در کاهش تعهدات برجامی و همچنین ایجاد بازدارندگی دفاعی مانند سرنگون کردن پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی در تنگه هرمز و همچنین بازگشت ثبات نسبی به اقتصاد کشور و کنترل تلاطمات اقتصادی، آمریکا وارد سیاست اقتضایی و انفعالی شد.
به گزارش بولتن نیوز، ترامپ که تصور میکرد در مدتزمان کوتاهی با فشار حداکثری ایران دچار فروپاشی خواهد شد، اما پس از مقاومت فعال ایران، در چرخشی آشکار از مذاکره بدون پیششرط و حذف شروط دوازده گانه ادعایی پمپئو سخن گفت. از طرف دیگر تمامی کانالهای ارتباطی خود را برای مذاکره با ایران فعال کرد و رسماً نخستوزیر ژاپن را به ایران فرستاد تا پیام آمادگی برای مذاکره را به ایران برساند و حتی شماره تلفن به سوئیس داد و گفت منتظر است تا مقامات ایرانی با او تماس بگیرند!
اغتشاشهای آبان ۹۸ و ضعف داخلی؛ شهادت حاج قاسم
در این شرایط که راهبرد مقاومت فعال جمهوری اسلامی ایران جواب داده بود، ناگهان با یک تصمیم نسنجیده در ۲۴ آبان ماه ۹۸ بدون تبیین و توجیه افکار عمومی با افزایش قیمت بنزین در کشور مواجه شدیم.
اغتشاشهای بنزینی جدای از ایجاد ناامنی موجب عمیق شدن شکاف اجتماعی و نارضایتی در کشور شد. اتفاقاتی که با ورود و حمایت مستقیم آمریکا از اغتشاشگران به اوج خود رسید.
برآورد آمریکاییها این شده بود که جمهوری اسلامی ایران درگیر چالشهای داخلی و تبعات بعدی اغتشاشهای آبان ماه و ترمیم شکاف اجتماعی در داخل است و از طرفی بهواسطه اغتشاشها در عراق و لبنان قدرت و نفوذ ایران در منطقه کاسته شده و بهترین فرصت است تا در کنار تحریمها و ناآرامیهای داخلی با ضربهای اساسی ایران را مجبور به تغییر رفتار کند؛ بنابراین در این شرایط که پیام ضعف از ایران مخابره میشد، آمریکا با بالا بردن سطح درگیری جرئت اقدام تروریستی علیه حاج قاسم سلیمانی فرمانده ارشد سپاه قدس را پیدا کرد و ایشان را به شهادت رساند و پسازآن نیز تهدید به بمباران مراکز فرهنگی و ترور مقامات ارشد نظام کرد.
با توجه به هجمه رسانهای و تخریبهای گسترده علیه بازوهای منطقهای و قدرت و نفوذ سپاه قدس در منطقه غرب آسیا، آمریکاییها تصور داشتند پس از ترور سپهبد حاج قاسم سلیمانی مردم ایران ابراز خوشحالی کنند و از ایران امتیازات بیشتری بگیرند و رسماً بازوهای منطقهای ایران را قطع کنند؛ اما برخلاف تمامی برآوردهایشان با حماسه بینظیر و باشکوه مردمی در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید سلیمانی و رقم زدن بیسابقهترین راهپیماییها آنهم با محوریت شعار «انتقام سخت» از آمریکا روبه رو شدند و بر عکس تصورشان انسجام داخلی بهشدت افزایش یافت و مَکر دشمنان به خودشان بازگشت.
سپاه پاسداران نیز به این موج عظیم مطالبه مردمی برای انتقام سخت پاسخ داد و در اولین ضربه، با حمله موشکی به پایگاه نظامیان تروریست آمریکایی در عین الاسد هیمنه ظاهری آمریکا را فروپاشید و مردم نیز در حمایت از این اقدام سپاه به ابراز شادی پرداختند و در نهایت آمریکا مجبور به عقبنشینی شد و از تنشزدایی دَم زد.
چه چیزی ترامپ را به «نه مرسی» رساند
در این زمان اما کشور با سقوط هواپیمای اوکراینی و شهادت هموطنانمان مواجه شد، هرچند فرماندهان سپاه شجاعانه عذرخواهی کردند و تمامی مردم ایران عزادار سقوط هواپیمای مسافربری این فاجعه شدند، اما دشمن که از حضور و حماسه مردمی در تشییع پیکر شهید سلیمانی به خشم آمده بود، این مسئله را بهانه خوبی یافت و تمامی عوامل خود حتی سفیر خبیث انگلیس در تهران را روانه میدان کرد تا به نام عزاداری تجمعهای ساختارشکنانه برپا کنند و باردیگر کشور را درگیر اغتشاش و آشوب کند و از موج حماسه مردمی ضدآمریکایی در تشییع شهید سلیمانی بکاهد و زمینه طرح مسائل حقوق بشری و فشار علیه ایران را فراهم کند؛ تجمعات و اغتشاشهایی که این بار عریانتر از همیشه با فراخوانها و پیامهای ترامپ و نتانیاهو همراه بود.
در نهایت هرچند ضدانقلاب نتوانست چون فتنههای گذشته تخریب و ناامنی گسترده ایجاد کند، اما با یک عملیات سنگین رسانهای و روانی افکار عمومی را دچار چالش و گسلهای اجتماعی را در میان مردم فعال کرد تا خروجی این انشقاق مخابره تصویر یک ایران ضعیف به خارج از کشور باشد. ترامپ که تا چندی پیش برای مذاکره با ایران التماس میکرد، اکنون در این بستر ضعف داخلی ایران دست رد به مذاکره میزند تا به گمان خود فشارها را مضاعف کند و به مقصود خود که تغییر نظام یا تغییر رفتار و گرفتن امتیازات بیشتر در حوزههای منطقهای و موشکی است، برسد.
از آنطرف کشورهای اروپایی که تا چندی پیش همگی بر حفظ برجام تأکید داشتند و در برابر فعال کردن مکانیسم ماشه مقاومت میکردند، در این شرایط آنها نیز همسو با راهبرد فشار حداکثری آمریکا مکانیسم ماشه ذیل برجام را فعال کرده و همچنین از اقدام ترامپ در ترور شهید سلیمانی حمایت کرده و نهایتاً همراه با آمریکا جهت تشدید فشارها، گستره آن را به میدانها ورزشی و عبور و مرور هوایی نیز وسعت دادند.
بنابراین همانطور که فتنه ۸۸ بستر اصلی تحریمهای فلجکننده دوره اوباما شد، اغتشاشهای دیماه ۸۶ زمینه اعمال راهبرد فشار حداکثری و خروج از برجام و بازگشت تمامی تحریمها شد، اغتشاشهای آبان ماه ۹۸ و تجمعات ساختارشکنانِ پس از سقوط هواپیما و شکافهای اجتماعی در این مقاطع نیز موجب تغییر برآورد آمریکاییها و تحریک ترامپ به ترور شهید سلیمانی، فعال کردن مکانیسم ماشه و دوچندان شدن ابعاد و عمق فشارها علیه ایران شد. ترامپ نیز از التماس برای مذاکره به «نه، مرسی!» رسید تا بتواند از این شرایط بهرهبرداری خود برای تغییر رفتار و امتیازگیری بیشتر از جمهوری اسلامی استفاده کند.
* در روزهای آینده، قسمت سوم و انتهایی این نوشتار منتشر خواهد شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
همچنین قدم زدنت با مکار آمریکایی و زانوزدنت مقابل امیر کویت و خندیدن های بی جایی که در عرصه بین المللی داشتی رو نمی بخشم
آقای ظریف! حتی در مورد اینکه بخوای در گوشه ای از دانشگاه تهران در حوزه دیگری هم فعالیت داشته باشی حتما یک تجدید نظر داشته باش
سعی کن باقی مانده زندگیت رو حتما صرف جبران گذشتت کنی
مخصوصا هشت سال گذشته رو سعی کن بین خودت و خدا حل کنی
من ازت راضی نیستم آقای ظریف
از طرف یک شهروند ایرانی
کارشناس ارشد تاریخ و فلسفه (اون تاریخی که تو بلدی من فوق لیسانسش رو گرفتم آقای ظریف)