شتاب زدگی در له یا علیه مسائل موضع گیری کردن بارها باعث مورد استهزا فرار گرفتن جریان فرهنگی و رسانه ای انقلاب گشته است. نمونه آخرش هم، همین حمایت از بیانیه حسینی بدون فهم دقیق تمام ابعاد آن و نتیجه ای که در بر خواهد داشت.
گروه فرهنگی_سید محسن عبدالهی: پیش از آغاز جشنواره فیلم فجر، کمپینی به تحریک امیر پوریا، منتقد همکار با شبکه فارسی زبان سعودی ایران اینترنشنال آغاز شد با عنوان تحریم جشنواره فجر. یعنی اهالی سینما در اعتراض به نظام و حوادث آبان ماه و سقوط هواپیمای اوکراینی جشنواره دولتی فجر ا تحریم کنند و در آن شرکت نکنند. عده ای از اهالی سینما هم در نمایشی خنده آور انصراف خود را از جشنواره اعلام کردند. در همین زمان شهاب حسینی دو بیانیه صادر و به همکارانش توصیه کرد که جشنواره را تحریم نکنند و این کار اشتباه است.
به گزارش بولتن نیوز، عده ای از دوستان رسانه ای انقلابی ما که چند وقتی است به اشتباه به دنبال یارکشی از جمع سلبریتی ها هستند، بلافاصله و بدون دقت در آن چه که حسینی منتشر کرده بود، دست به تعریف و تمجید از وی زدند و او را به القابی عجیب و غریب مفتخر کردند. این عزیزان توجه نکردند که شهاب حسینی نه از باب حب به نظام بلکه به این علت تحریم جشنواره را بد می داند که فضای جشنواره و توجه رسانه ای فراوان به آن، باعث می شود به بهترین تریبون برای ابراز نظر و اعتراض علیه نظام تبدیل شود.
در واقع حسینی به جای تحریم راهکار بهتری به دوستانش ارائه داد. بهره بردن از فضا و اتمسفری که نظام ایجاد کرده است، برای اعتراض به خود نظام و از دست ندادن این موقعیت. اتفاقا این خواسته حسینی هم طی همین دو سه روزی که از جشنواره گذشته، بی پاسخ نمانده است. در روز اول که عوامل سه کام حبس در یک شوآف کامل با لباس های تیره در سالن رسانه و کنفرانس خبری حاضرز شدند تا مثلا نشان دهند که عزادار هستند و در کنار مردم و مقابل نظام. روز گذشته هم پانته آ بهرام، بازیگر فیلم شنای پروانه در کنفرانس خبری فیلم، شال خود را برای ثانیه هایی عامدانه از سر برداشت و با یک کلاه در مقابل دوربین ها نشست تا این عمل شجاعانه اش!!! به صورت کامل توسط عکاسان و خبرنگاران ثبت و ضبط شود.
اما مسله اصلی این است که با توجه به وجود چنین واقعیتی چرا دوستان ما از بیانیه حسینی حمایت و آن را بازنشر کردند؟! نتیجه آن بیانیه می شود این گونه رفتارها و بدون شک تا انتهای جشنواره نیز همچنان شاهد چنین مسائلی خواهیم بود. دوستان ما بد نیست این نکته را به خاطر بسپارند که ابتدا یک متن را بخوانند و به طور کامل آن را بررسی نمایند و سپس در حمایت یا انتقاد از آن، کاری انجام بدهند.
شتاب زدگی در له یا علیه مسائل موضع گیری کردن بارها باعث مورد استهزا فرار گرفتن جریان فرهنگی و رسانه ای انقلاب گشته است. نمونه آخرش هم، همین حمایت از بیانیه حسینی بدون فهم دقیق تمام ابعاد آن و نتیجه ای که در بر خواهد داشت. این که جریان انقلابی به دنبال پیروزی در جنگ رسانه ای باشد، وظیفه ای است بر روی دوش ما اما نه با یارکشی از میان سلبریتی هایی که با یک غوره سردیشان می کند و با یگ مویز گرمی.
شهاب حسینی هنرپیشه خوبی است اما فقط یک بازیگر است تا زمانی که ما به این درک نرسیم نمی توانیم در خصوص موضعگیریهای امثال شهاب حسینی موضعگیری درستی داشته باشیم شما اگر شهاب حسینی را در طی چند سال گذشته دنبال کنید مطالب ضد و نقیضی از وی می بینید یک جا جایزه اش را تقدیم امام زمان می کند یک جا می رود کنار یکی از هرزه ترین بازیگران دوره ستم شاهی عکس می گیرد و کمپین بازگشت او به ایران را ایجاد می کند واقعیت این است امثال شهاب حسینی ها نیروهای انقلابی و مبارز مثل جهانگیر الماسی ها نیستند اینها بازیگرانی بعد از انقلاب هستند که به واسطه یک مافیا وارد عرصه بازیگری شدند و صدهها بار در خصوص این مافیای بشدت فاسد اطلاع رسانی هم شده است و همچنین خیلی از همین زنان بازیگر و .... اینها عرصه هنر را یک منبع درآمد می دانند و اصلا اعتقادی به همان فیلمهایی که مثلا نقش مثبت و دینی بازی می کنند ندارند اینها فقط به درآمد آن بازی و وجهه ای که بعد از فیلم پیدا می کنند فکر می کنند بعنوان یک دکان کاسبی از همین رو دشمن براحتی به درون زندگی و شخصیت و افکار اینها نفوذ می کند و عملا نقش نیروی دشمن را در سرزمین مادری بازی می کنند
سفرهای خارجی اینها کاملا رها شده است با چه کسانی ارتباط می گیرند؟ کجا می روند؟ حتی در درون ایران این بستری که ایران با رانت وزارت ارشاد و صدا و سیما برایشان ایجاد می کند حداقلهای حفاظتی را هم در مورد اینها در نظر نمی گیرند و همین می شود که شهاب حسینی فاطمه معتمد آریا و پانته آ بهرام و حامد بهداد و دهها سلبریتی دیگری که بستر رشدشان فضای ایجاد شده توسط جمهوری اسلامی بوده تبدیل می شوند به کسانی که به دنبال زدن ریشه های نظامو باورهای دینی و اعتقادی و اخلاقی جامعه هستند یکی با روسری برداشتن و یکی حتی با لباس سیاه پوشیدن و یکی هم با مزخرفاتی به نام اعتراض و همه اینها بر می گردد به ضعف قدرت نظارتی و فشل بودن سازمان سینمایی و سیستم نظارتی در صدا و سیما و مسئولین برگزاری جشنواره های فجر که دیگر بویی از فجر انقلاب اسلامی از آن اسشمام نمی شود و تبدیل به یک متینگ ضد دینی و ضد اخلاقی شده است
نتیجه اینکه به نظر میاد نظام باید یک تصمیم انقلابی بگیرد و این جشنواره را یا تعطیل کند و یا تنها اجازه اکران فیلمهایی را بدهد که رویکرد انقلابی و اجتماعی در جهت بالندگی و رشد جامعه ایران را کار کرده باشند و اگر از هنرپیشه های معاند و ضد نظام هم استفاده می کنند اصلا اجازه پخش ندهد و بستر رشد اینها را کلا حذف کند و در مقابل به نیروهای جوان متدین و معتقد به ارزشهای واقعی این مردم اجازه رشد بدهد مسلما هزاران جوان مستعد و با استعداد هستند که هر کدامشان اگر به آنها بها داده شود صدهها برابر هنرشان بالاتر از شهاب حسینی ها و پانته آ بهرام ها هستند و بواقع می توانند بهترین فیلهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی را کار کنند به شرط اینکه آنها را هم مثل اینها رها نکنند که تبدیل به گرگهایی شوند در لباس میش با هدف نابودی ارزشهای اخلاقی جامعه ایران
تقصیر ندارن این بیچاره ها چون
اینها بازیگر هستن هر تهیه کننده ایی به انها پول بدهد در همان نقش بازی میکنن اینها فقط برای پول حاضر هستن در هر نقشی بازی کنن تا کمی از مخارج تفریحشان در بیاد حالا یکی بهشون پول داد تا در این نقش بازی کنن این کارهاشون هم جزیی از فیلمشون است