کد خبر: ۶۵۱۸۲۲
تاریخ انتشار:
خون خواهی و خیرخواهی! (۱)

مثلث یمن : مثلث شوم

اینگونه روایات و زیارات، ساختگی و از اسرائیلیات و برای ارتجاع احکام نورانی اسلام به جاهلیتند(!) یا بین قصاص و خون خواهی -در معنای اسلامی اش- فرق است؟! و بعضی ندانسته دچار خلط شده اند؟!

نمائی کلی از مبحث فاطمیه دوم (بهمن ۹٨)گروه دین و اندیشه- حجت‌الاسلام محسن قنبریان طی یادداشتی به مناسبت ایام عزاداری حضرت فاطمه زهرا در کانال تلگرامی خود نوشت: خلط "خون خواهی" با "قصاص"!: شٲن نزول آیه قصاص(۱۷۸بقره) ، تعدی وتجاوز در قتل و خون خواهی کردن در زمان جاهلی بود(مجمع البیان ج۱ص۴۷۹) پس چرا دوباره در اسلام خون خواهی افزون بر قصاص داریم؟!مثل خون خواهی سیدالشهدا توسط امام عصر(ع) علیرغم قصاص قاتلین توسط مختار!


به گزارش بولتن نیوز، وی در ادامه می نویسد: امیرالمومنین خود وصیت به قصاص ابن ملجم کرد و به "النفس بالنفس"(یک جان مقابل یک جان) سفارش کرد(ارشاد مفید ترجمه محلاتی ج۱ص۱۹)؛ اما در زیارات مٲثوره درباره همان حضرت می خوانیم: اشهد ان الله تعالی الطالب بثٲرک(مصباح المتهجد ج۱ص۴۰۲) خداوند دنبال انتقام اوست پس از قصاص قاتل یعنی چه؟!


اینگونه روایات و زیارات، ساختگی و از اسرائیلیات و برای ارتجاع احکام نورانی اسلام به جاهلیتند(!) یا بین قصاص و خون خواهی -در معنای اسلامی اش- فرق است؟! و بعضی ندانسته دچار خلط شده اند؟!


روایات انتقام و خون خواهی سیدالشهدا، آنهم از ذریه های قاتلین!


صدوق در ثواب الاعمال(ص۲۱۷) از امام صادق(ع) روایت می کند.


این حکم چنان پذیرشش سنگین است که ۶۰-۷۰سال بعد اباصلت علتش را از امام رضا(ع) جویا میشود که چرا نوادگان باید وزر و وبال عمل پدران در قتل سیدالشهدا را بپردازند؟! حضرت رضایت اینان وافتخار به عمل پدران را علت میشمارد(روایت صحیح السند صدوق در عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۷۳)

نمائی کلی از مبحث فاطمیه دوم (بهمن ۹٨)

پس معلوم است: این انتقام و خون خواهی، قصاص نیست چون از نوادگان است. در قصاص خود قاتل، قصاص میشود(که توسط مختار شدند).

 

خلط بین شخص حقیقی و شخصیت حقوقی:


قصاص از شخص حقیقی است. خود جانی به مثل همان جنایت، مجازات میشود. اما خون خواهی (طلب دم و ثار) از شخصیت حقوقی و سازمانی است. نوادگان مسببین کربلا در روایات یاد شده، احیاگر "مکتب سفیانی" شده اند. خون خواهی امیرالمومنین و امام مجتبی و سیدالشهدا از مکتب سفیانی و پیروانش، قصاص قاتل آنها نیست؛ گرفتن حق آنهاست.


دو آیه قرینه در قرآن برای ایندو:


آیه۱۲۶ نحل که جواز مقابله به مثل می دهد اما صبر را بهتر می شمارد. شٲن نزولش کشتن حمزه(ع) بیان شده است. از قضا رسول الله به قسمت صبرش عمل کرد. وحشی قاتل حمزه(ع) را ترور نکرد. حتی پس از فتح مکه او را بخشید. آنهم با چه ناز و کششی که او مخفی شده بود و ناامید از بخشش هربار پیامی میفرستاد وبه آیه ای تمسک میکرد که لایق بخشش نیست و باز رسول الله آیات بشارت میفرستاد تا دست آخر با آیه ۵۳زمر صید شد! آمد و توسط پیامبر رحمت بخشیده شد.


آیه ۶۰حج با همان مضمون جواز مقابله به مثل است اما ذیلش بجای سفارش به صبر، وعده نصرت خداوند داده شده است! شٲن نزول آنرا نقشه قتل پیامبر واخراج حضرت از مکه شمرده اند؛که خداوند عقوبت آن کار را جنگ بدر وکشتن سرانی از قریش قرار داد(تفسیر قمی ج۲ص٨۶) ! پیامبر که کشته نشده بود؛ پس این قصاص نیست، انتقام و طلب حق است.


معلوم است: پیامبر فتح مکه وشکستن سازمان قریش و سفیانی ها را خون خواهی حمزه(ع) قرار داده نه کشتن یک برده قاتل!


ما هم قول می دهیم با فتح مکه مان و شکستن سازمان استکبار، سربازان ماشه چکان قاتل مغنیه و حاج قاسم و ابومهدی را -بشرط ایمان- ببخشیم!


وقتی فرمانده نصرانیان عرب (شرحبیل بن عمرو غسانی)، سفیر پیامبر(حارث بن عمیر) اعزامی برای امیر بُصری را در راه کشت؛ پیامبر(ص) فقط مجازات و قصاص شرحبیل را نخواست بلکه با او اعلان جنگ کرد وجنگ موته رقم خورد.چون سفیر شخصیت حقوقی هم داشت و نماینده همه مسلمانان بود ؛ در مقابل خون خواهی او کشتن قاتلش نیست، انتقام از سازمان مقابل است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین