۶. درخت گلابی
محمود: میخواستم همه کارهایم را بکنم و سرِ فرصت به دنبال او بروم. میخواستم اول دنیا را عوض کنم،کتابهایم را بنویسم، اسم و رَسم به هم بزنم، برنده شوم و بعد با دستهای پُر به دنبالش بروم. خبر نداشتم که عشق منتظر آدمها نمیماند و خط بطلان میکشد روی آنها که حسابگر و ترسو و جاهطلباند!درخت گلابی
یک فیلم شاعرانه و باز هم مهرجویی یک بازیگر دیگر به سینمای ایران معرفی میکند: گلشیفته فراهانی. اقتباسی از یکی از داستانهای کتاب «جایی دیگر» گلی ترقی. فیلم محصول سال ۱۳۷۶ است. داستان مردی به نام محمود که در کودکی عاشق میم بوده. میم دخترعمهای که محمود رهایش کرده و سراغ فعالیتهای سیاسی رفته. محمود حالا نویسنده شده و برای نوشتن کتاب به باغ خانوادگی پناه آورده اما خاطرات به او هجوم میآورند. آن تفکر خیاموار مهرجویی که به عشق رای میدهد اینجا نمود پیدا میکند.
۷. مهمان مامان
دکتر: بله چه حال خوشی داره. بهش میگن: NDE یعنی Near death experience. به به! خوش به حالش.مهمان مامان
سال ۱۳۸۲ مهرجویی برمبنای داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی داستان خانواده فقیری را روایت میکند که سرزده برایشان مهمان میآید. مامان عفت (با بازی درخشان گلاب آدینه) میخواهد حفظ آبرو کند. شوهر بیخیالش (حسن پورشیرازی) همه مهماننوازیاش را نشان میدهد اما آن ریزهکاریهای مهمانداری که برای مامان عفت مهم است را درک نمیکند. درنهایت همه همسایهها دست به دست هم میدهند تا مامان بتواند آبروداری کند. فیلم مهرجویی شبیه یک قطعه موسیقی بزن بکوب شاد است. لحظههای حزن دارد اما مهرجویی موقع ساخت این فیلم سرخوش است و این سرخوشی به تمام لحظات فیلم تسری پیدا میکند. فیلمی که مخاطبش را به شعف میآورد. چند سکانس درخشان دارد از جمله وقتی نسرین مقانلو دارد از حال میرود اما مشغول دادن دستورپخت میگوست.
۸. سنتوری
علی سنتوری: وقتی از ایستگاه مترو اومدم بالا، آسمون مثل همیشه کدر و بدرنگ بود. توی هوا پر از دود بود و من نمیدونستم که این آخرین باریه این هوای کثیف رو، به ریههای سوختم فرو میدم!سنتوری
سال ۱۳۸۵ در جشنواره فجر فقط یک فیلم بود که میتوانست دل دوستداران سینما را به دست بیاورد: سنتوری. فیلمی که هیچوقت معلوم نشد چرا توقیف شد به خصوص که چند سال بعد دیویدی آن در شبکه نمایش خانگی منتشر شد. وقتی هر کسی در خانهاش یک نسخه قاچاق «سنتوری» داشت. قصه علی سنتوری داستان آدمهای شیدای عاشقپیشهای بود که توان مواجهه با واقعیتهای زندگی را ندارند. قصه آدمهایی که پای عشقشان میایستند و تاوانش را میدهند. قصه عشق به موسیقی. داستان تاوان دادن برای خود بودن و خود ماندن. بهرام رادان بهترین بازی کارنامهاش را در «سنتوری» دارد. سکانسهای کنسرت البته خوب کارگردانی نشدهاند اما نکته فیلم روحی است که در آن وجود دارد.
۹. دایره مینا
سال ۱۳۵۳ مهرجویی بار دیگر با غلامحسین ساعدی همکاری کرد و اولین فیلم رنگیاش را جلوی دوربین برد. فیلمی که سه سال توقیف بود. فیلم به یکی از موضوعات اجتماعی ترسناک روز آن زمان یعنی فروختن خون میپرداخت. سعید کنگرانی در نقش اصلی فیلم درخشید. قهرمانی که تبدیل به ضد قهرمان شد. جوانک معصومی که پلیدی شهر او را بلعید و خودش تبدیل به یکی از آدمهایی شد که خون دیگران را میمکیدند.
۱۰. پری
صفا: آدم باید بتونه پایین یه تپه دراز بکشه- با گلوی پاره و خونی که آروم آروم میره تا بمیره- و همین موقع اگه یه دختر زیبا یا یه پیرزن با یه کوزه قشنگ روی سرش از کنارش بگذره باید بتونه خودشو رو یه بازو بلند کنه ببینه که کوزه صحیح و سالم به بالای تپه میرسه.پری
سال ۱۳۷۳ مهرجویی از روی یکی از کتابهای سالینجر به نام «فرنی و زویی» اقتباس سینمایی میکند. بعد از «سارا» دومین همکاری او با نیکی کریمی است. کتاب را که بخوانید شگفتزده میشوید که چطور مهرجویی توانسته آن را بومی کند. مایههای عرفان شرقی به آن اضافه کند و نتیجهاش فیلمی مثل «پری» شود. ریاضت کشیدن فرنی و پری شبیه هم است اما پری انگار از لحاظ فکری سرگردانتر از فرنی است. فیلم به خوبی «سارا» و «لیلا» کارگردانی نشده اما طبق معمول مهرجویی توانسته در فیلمش اتمسفری به وجود بیاورد که گریبان مخاطب را بگیرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com