گروه سیاسی: محمدصادق شهبازی - نویسنده و پژوهشگر علوم اجتماع – معتقد است سهمیهبندی بنزین کاری ضروری و درست بود و قیمت بنزین باید اصلاح میشد، زیرا: 1) فاصله قیمت با خارج بالا رفته بود و قاچاق گسترش پیداکرده بود. 2) مصرف بنزین داخلی زیاد شده بود. 3) کسری بودجه وجود داشت. 4) به علت تدابیر غلط دولت مدیریت مصرف بنزین مسئله جدی شده بود.
به گزارش بولتن نیوز، وی در یادداشتی که در ادامه ملاحظه میکنید، بهضرورت سهمیهبندی بنزین پرداخته و اقدام دولت در این موضوع ضروری را نقد کرده است. متن این یادداشت را در ادامه ملاحظه فرمایید:
اقدام دولت غیر کارشناسی و بدون تدبیرِ کافی بود، چون: 1) در زمان بدی صورت گرفت. 2) یکدفعه میزان بالا بردن قیمت بنزین آزاد زیاد بود.
دولت با شوکدرمانی و بدون توجیه مردم کار را جلو برد و مردم را لاجرم معترض کرده و نیروهای نظامی و انتظامی را در برابر آنها قرارداد.
راهکارهای اصلاحی دیگری وجود داشت نظیر دادن بنزین به هر فرد و ایجاد کردن بازاری برای خریدوفروش اتوماتیک بنزین که هم فروشنده و هم خریدار سود میکردند یا افزایش تدریجی قیمت یا زیاد کردن سهمیه خانوارها و...
دولت راهکارهای جبرانی مثل افزایش یارانه یا سبد حمایتی را نه درست طراحی کرده نه درست اجرا درصورتیکه در دهه هشتاد نظام تدابیر درستی اندیشید و ضمن توجیه مردم ابتدا آن اقدامات صورت گرفت.
دولت در یک استراتژی خاص سکوت کرد و هزینه تصمیم خود را به گردن نظام و درنهایت رهبری انداخت. جوری که فضای مجازی و رسانهها و حتی در هواپیماها هم صوت حمایت رهبری از سهمیهبندی بنزین در دهه هشتاد پخش شد و سکوت دولت فضا را ملتهب کرد و نظام را مسئول تصمیم غلط دولت کرد.
نظریهپردازان نولیبرال حامی دولت از دهه هفتاد تاکنون بهتبع برنامههای اجماع واشنگتن و توصیه صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به دنبال قطع یارانه بدون اقدام جبرانی بودند.
فشار روی مردم بالاست، مردم از بیتدبیری و تبعیض ناراضی هستند و از شهرهای مختلف گزارش میرسد مردم بهویژه بخشی از مستضعفین در کف خیابان هستند و این فرصت بیشتری برای گروههای معارض نظام برای تخریب و فراهم کرده است.
موضع رهبری چرا حمایت بود؟
رهبری در تصمیمی درست و بر اساس مردمسالاری دینی و طبق رویه پیشین خود و امام راحل، تصمیمات اکثریت سران نظام که ازقضا در این مورد انتخابیها بودند را تأیید کردند تا:
الف) نظام دوپارچه نشده و درگیر درگیری درونی نشود
ب) در شرایط بحران داخلی و دومینوی ناآرامی کشورهای همجوار اعتراضاتِ بهحق به سمت سرنگونی دولت نرود و خلأ قدرت در درون به وجود نیاید و زمینه بیثباتی دولتهای آتی با این تجربه فراهم نشود
ج) دولت مجبور شود به پشتوانه حمایت نظام باتدبیر بیشتر فرایند را اصلاح کند و بهانه نمیگذارند کارکنیم و چه کسی مملکت را تعطیل کرده از آنان گرفته شود
د) تودههای مردم، متدینین و وفاداران نظام از سردرگمی خارج شوند و باوجود نارضایتی شدید از دولت، مقابل نقشه سوریه سازی ایران بایستند
هـ) رهبری نشان داده رهبرِ مسئول است و مسئولیت اقدامات نظام را هرچند مثل ماجرای جمعیت خود مخالف ان باشد، میپذیرد
سازوکار جلسه سران قوا هم قانونی است:
بر اساس حکم حکومتی شکلگرفته است و در حکم قانون است
این ساختار مثل نهادهای بالادست سیاستگذاری کشور است و هرچند ناکارآمد باشد و تصمیمات غلط بگیرد برای خروج از بنبست شکل دادهشده است
مجلس میتواند در مواردی که این سازوکار تصمیمگیری کرده با قانونگذاری مستقل، چارچوب قانونی درست کند. در این مورد مثلاً برای اصلاح ادامه فرایند ریلگذاری کند
ناقض ادعای دولت در بسته بودن دست او و نداشتن اختیارات است.
اصلاحطلبان به دنبال تکرار تجربهشان در تقابل با هاشمی از ۷۴ تا ۷۹ در مورد دولت فعلی هستند و میخواهند با آن مرزبندی کنند، انتقاد از دولت، استعفا در مجلس و... برای این مرزبندی و ایجاد محبوبیت مردمی در شرایطی است که آنها در کشتی دولت موردحمایتشان در حال سقوطاند. اصولگرایان دودسته شدهاند توجیه گران وضع موجود و کسانی که صرفاً به دنبال استفاده برای تقابل با دولتاند. بهاریها هم به دنبال اپوزیسیون نمایی و بهرهبرداری هستند. بعضی بزرگان و مجموعههای انقلابی هم بدون اطلاع از ضرورت ماجرا در حال مطالبه توقف فرایندند که در صورت تحقق این مطالبه غلط گذشته از بحران اقتصادی، تصمیمات آینده نظام و دولتها را نیز متزلزل خواهد کرد.
حال چه باید کرد؟
از اصل سهمیهبندی دفاع کرد و حتی باید دولت را مورد سؤال قرارداد با چه عقلانیتی با حذف کارت سوخت در ابتدای دولت یازدهم، برنداشتن فازهای بعدی هدفمندی یارانهها و تعطیلی تولید بنزین در پتروشیمیها کشور را دچار بحران کرد؟
باید مطالبه کرد تا فرایند اصلاح شود، بستههای حمایتی و جبرانی مثل افزایش یارانه تسریع شود. دولت و مجلس اینجا نوک پیکان مطالبه هستند. مجلس میتواند بهصورت قانونی چارچوب درستی ایجاد کند.
در فضای کنونی اعتراض میدانی برنامه ناآرامسازی دشمن را تداوم میدهد، باید تلاش کرد هم با مردم مذاکره کرد و در قالب هستههای کوچک خیابانی با مردم صحبت کرد و هم با شکل دادن اعتراضات در مکانهای سالنی و مسجدی و... مردم معترض را از کف خیابان خارج کرد. باید مطالبه مداوم باشد و مثل ۹۶ فوراً رها نشود.
مطالباتی مثل استعفای دولت، قطع سهمیهبندی و افزایش قیمت سوخت اشتباه و موجب تزلزل نظام است و اساساً غلط هم هست و دولت هم نشان داده از آن استقبال میکند تا ادعا کند نمیگذارند کارکنیم. بجای ذن مطالبه اصلاح فرایند از طریق مجلس و پاسخخواهی از دولت ضروری است.
دولت حسن روحانی اختیاراتی دارد که جز بنیصدر کسی در جمهوری اسلامی نداشته است، باید از دولت مطالبه کرد با این حجم اختیارات چه کرده است؟
مطالبه از صداوسیما برای نشر درست انتقادات از این ماجرا و خارج شدن از رویه غیرعاقلانه طی شده در مواردی مثل برجام ضروری است. بیانیه و طومار اعتراضی خطاب به صداوسیما ضروری است.
باید نشان داد باتدبیر درست میتوان این مسئله را اجرا کرد. بازخوانی نحوه مدیریت سهمیهبندی و هدفمندی در نظام در دهه هشتاد یکی از راهکارهاست.
باید سؤال کرد چرا اصلاح تنها متوقف بر مواردی است که زندگی مردم از آنها مستقیماً تأثیر میپذیرد. چرا مواردی مثل اصلاح نظام مالیاتی و فرار مالیاتی، مالیات بر درامد و ثروت، مالیات بر دلالی (عایدی سرمایه)، مالیات از پزشکان و تجار، معوقات بانکی و...، اصلاح نظام بانکی، اصلاح رویه خصوصیسازی موردتوجه قرار نمیگیرد. هم با کار رسانهای و همایشهای اعتراضی و موضعگیری و کار نمادین باید بر این مورد تمرکز کرد.
باید بهصورت جدی مطالبه کرد درامد حاصل از اصلاح قیمت بنزین شفاف شده د در مسیرهای درست مثل حمایت از تولید و مستضعفین هزینه شود.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مسلح صدام ملعون را که از جانب دهها کشور
حمایت علنی و پنهانی می شد به خاک مذلت
کشاند چرا باید در فقر زندگی کند و 75% آنها
نیازمند صدقه دولتی ( یارانه نقدی ) باشند؟