گروه فرهنگی- احسان سالمی: «مخاطب» اصلیترین حلقه از زنجیره تولید آثار هنری است، چرا که هر اثر هنری فارغ از شکل و محتوا و کیفیت آن، در هر صورت برای مخاطبی خلق میشود؛ حلقهای مهم که در بعضی موارد توسط هنرمندان جدی گرفته نشده و تلاش چندانی برای گستردهتر شدن آن نمیشود. این در حالی است که اساسا هنر بدون مخاطب معنایی ندارد. پس خلق اثری هنری که با آن بتوان طیف گستردهتری از مخاطبان را جلب کرد، به خودی خود اتفاق خوبی است و حالا اگر این جذب گسترده با نکات مثبت دیگری نیز همراه شود، به قول قدیمیها «نور علی نور» میشود.
تکمیل پازل با یک قطعه متفاوت
به گزارش بولتن نیوز به نقل از وطن امروز، اتفاقی که برای فصل سوم سریال «ستایش» افتاد، اتفاقی از همین جنس بود. ستایش که در فصل اول و دوم خود نشان داده بود به عنوان یک داستان عامهپسند توانایی بالایی در جذب مخاطبان مختلف تلویزیون دارد، در فصل سوم با تغییری آشکار در مسیر قصه سریال و تغییر کنشهای برخی کاراکترهای اصلی قصه در کنار اضافه کردن شخصیتهایی جدید به آن از یک قصه عامهپسند تبدیل به سریالی با محتوای نسبتاً آموزنده شد. هر چند انتقادات درستی به برخی گرههای داستانی و نکاتی فنی همچون گریم بازیگران این مجموعه در فصل سوم آن مطرح بود اما به نظر میرسد بزرگترین وجه مثبت ستایش در فصل سوم، توجه به نکاتی همچون پررنگ کردن نقش بزرگترها و ریشسفیدان در حفظ ارکان خانواده و تمرکز بر ارسال پیامهایی ارزشمند فرهنگی و اجتماعی در قالب درامی خانوادگی و جذاب و به دور از فضایی شعاری باشد. به این نکته باید شیرینتر شدن فضای کلی فصل سوم نسبت به 2 فصل قبلی این سریال را که فضایی بشدت تلخ داشت هم اضافه کرد. مسأله مهمی که در فضای پرتنش فعلی جامعه ایرانی، بیش از پیش به آن احساس نیاز میشود و قطعا از این نظر، فصل سوم این مجموعه متفاوتترین قطعه تکمیلکننده قصه پرفراز و نشیب «ستایش» بود.
رکوردشکنی غیرمناسبتی
فصل سوم «ستایش» با عقبه 2 فصل پرمخاطب خود در شرایطی روی آنتن رفت که شاید هیچکس باور نمیکرد سریالی غیرمناسبتی، بتواند نظر 4/58 درصد از مخاطبان تلویزیون را به خود جلب و 85 درصد از این مخاطبان را با خود همراه کند. این اما آماری بود که مرکز تحقیقات صداوسیما در روزهای میانی مهرماه امسال پخش کرد. البته «ستایش» در 2 فصل قبلی خود نیز به عنوان یک قصه عامهپسند مورد توجه قرار گرفته بود و حتی بر اساس آمارها در سال 89 باعث محبوبیت چشمگیر انتخاب نام ستایش برای دختران تهرانی شده بود! هر چند که استناد به میزان مخاطبان یک اثر نمیتواند دلیلی قطعی بر کیفیت بالای آن باشد و قطعا به فصل سوم این مجموعه انتقاداتی جدی بویژه در زمینه فیلمنامه آن وارد است ولی باید پذیرفت در شرایطی که مخاطب سریالهای تلویزیونی به انبوهی از سریالهای شبکه نمایش خانگی و سریالهای خارجی روز دسترسی دارد، جلب نظر 4/58 درصد مخاطبان تلویزیون اتفاقی نیست که بتوان براحتی از آن چشم پوشید، بویژه آنکه عموما این رکوردها در اختیار سریالهای مناسبتی رسانه ملی بود و این میزان قابل توجه مخاطب در مقایسه با سریالهای غیرمناسبتی سیما اتفاق تازهای به شمار میرود.
فرصتی برای طرح نامهای تازه
همه آنها که در فضای رسانهای و هنری کشور فعالیت میکنند، بارها و بارها روایت فضای بسته تیتراژخوانی در تلویزیون را شنیدهاند؛ فضایی که از ترانهسرا تا آهنگساز و خوانندگان آن سالها در یک دور تکرار میچرخید. اتفاقی که برای تیتراژ فصل سوم ستایش به وقوع پیوست، مسیری تازه در این فضای بسته بود.
مسیری که البته از مدتی قبل اولین نشانههای آن نمایان شده بود؛ محمدمهدی سیار که مدتی پیش با سرودن ترانه تیتراژ سریال تلویزیونی «لحظه گرگومیش» نظر مثبت بسیاری از مخاطبان را به آثارش جلب کرده بود، این بار نیز توانست از طریق سرودن ترانه تیتراژ ابتدایی فصل سوم سریال «ستایش» با طیف میلیونی مخاطبان این مجموعه نمایشی ارتباط بگیرد.
«ستایش 3» همچنین سکوی پرش یک چهره تازه دیگر در عرصه موسیقی نیز شد؛ اشکان کمانگری خواننده جوان و خوشصدایی است که با خواندن تیتراژ ابتدایی این مجموعه خود را به میلیونها مخاطب موسیقی ایرانی معرفی کرد. تجربه جذابی که هر چند به اندازه تیتراژ انتهایی این مجموعه با صدای شهاب مظفری در میان مخاطبان محبوب و بازنشر نشد اما اتفاق مثبتی در زمینه فضای تیتراژخوانی آثار تلویزیونی و ورود چهرهای تازه به این عرصه بود.
آمارهایی مهم که دیده نشد
گذشته از آمار جالب توجهی که مرکز تحقیقات صداوسیما پیرامون تعداد مخاطبان این مجموعه نمایشی مطرح کرده است و البته واکنشهای مثبت و منفی بسیاری که نسبت به این فصل از سریال در فضای مجازی دیده میشد و به خودی خود بیانگر دیده شدن این مجموعه توسط مخاطبان بود، فصل سوم «ستایش» رکوردهای جالب توجه اما دیدهنشدهای را در سایت تلوبیون که مرجع پخش زنده و آرشیو شبکههای صدا و سیمای ایران است نیز به ثبت رسانده است. بر اساس آمار ارائه شده از این سایت در تاریخ 6 آبان 98، در مجموع 39 قسمت پخش شده از این فصل سریال «ستایش»، چیزی حدود 27 میلیون و 500 هزار بازدید از این سایت انجام شده که رکورد پربازدیدترین سریال تاریخ تلوبیون را از آن فصل سوم «ستایش» کرده است. جالب اینکه بر اساس آمار، کاربران این سایت در مجموع بیش از یک میلیون و 200 هزار مرتبه برای دیدن فصل سوم سریال ستایش عنوان آن را در این سایت جستوجو کردهاند و از آن جالبتر اینکه تعداد کاربرانی که هر شب پخش همزمان این مجموعه را از روشهایی غیر از تماشای تلویزیون نگاه میکردند، تقریبا برابر با بازیهای پرتماشاگر فوتبال لیگ برتر است که این رکورد در ارتباط با یک سریال تلویزیونی بیسابقه است.
پرمخاطبِ تحلیل نشده
سریال «ستایش» به لحاظ فرمی و محتوایی، در رده داستانهای عامهپسند قرار میگیرد؛ داستانهایی که قرار نیست از ادبیات ویژه و پیچیدهای برخوردار باشند، بلکه قرار است به واسطه ادبیات ساده و سرگرمکننده بخش بیشتری از مخاطبان را با خود همراه کنند. در واقع معادل چنین سریالی در فضای داستانی را میتوان مجموعه داستانهای فهیمه رحیمی دانست؛ نویسندهای که از میان 47 اثر پرفروش بعد از انقلاب، 7 اثر متعلق به
آثار او است. رحیمی در آثارش بیشتر بر موضوعاتی همچون بیان مسائل، ترسها و آرزوهای زنانه، اغراق در احساسات و توجه به مسأله جدایی تمرکز دارد و داستان «ستایش» نیز قصهای از همین جنس است. قصهای که به واسطه زبان و ادبیات ساده خود و نزدیک شدن به محورهایی که به آن اشاره شد، توانایی بالایی در جلب نظر مخاطبان داشت، البته ادامه پیدا کردن قصه سریال در قالب 3 فصل و اضافه شدن شخصیتهایی تازه برای طراوت بخشیدن به قصه در کنار تغییر رویکردهای کلی آن در فصل سوم، تاثیر بسزایی در بیشتر دیده شدن این مجموعه بویژه در فصل سوم آن داشت. در این فصل 2 کاراکتر اصلی قصه یعنی «ستایش» و «حشمت فردوس» به جای رقابت با هم (که خط اصلی قصه 2 فصل این مجموعه بود) به همراهی با هم پرداختند و این تغییر محسوس در فضای کلی با استقبال مخاطبان روبهرو شد تا فصل سوم این مجموعه در کنار همه نقدهایی که میتوان از بعد فنی و حرفهای به آن وارد کرد، تبدیل به یکی از پرمخاطبترین سریالهای تلویزیون در چند سال اخیر شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com