گروه فرهنگی: محمدرضا شهبازی – روزنامهنگار و طنزپرداز – در یادداشت پیش رو که به بهانه مجادله اخیر وحید جلیلی و حسین محمدی نگاشته شده، آورده است: گیرم جلیلی و نقدهایش و این خیل موافقانش را منکوب کردید و درِ صداوسیما بر همان پاشنه چرخید. باشد. فردا که باز در انتخابات باختید نیاید بگویید تقصیر وحدت و اختلاف و صالح مقبول و اصلح و از این حرفها بود... آدمها را آدم ببینید.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
هشتکهای #وحید_جلیلی و #حسین_محمدی را در توییتر جستجو کنید. پستهای اینستاگرامی که درباره این مجادله، نقد، امربهمعروف یا هر چیزی که اسمش را میگذارید بخوانید. یادداشتهای تلگرامی را مرور کنید. (هستند جاهایی که مجموعهای از اینها را جمعآوری کردهاند.)
فارغ از اینکه حق با کدام طرف است، مطالب موافقان و مخالفان، از چند نظر قابلتأمل است.
غالب موافقان انتقادهای وحید جلیلی _ با همه گوناگونی و تنوع و حتی اختلاف نظراتی که دارند_ افراد دور از رسانههای رسمی هستند. روزنامه و سایت و خبرگزاری ندارند. همه دارائیشان یک اکانت توییتر است یا یک صفحه اینستاگرام یا یک کانال تلگرامی. ادبیاتشان باهم فرق میکند. نظرگاههایشان متنوع است. هرکدام از یک زاویه به موضوع نگاه کردهاند. ازنظر جغرافیایی (چه محل زندگی چه جغرافیای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی) پراکندهاند. نمیتوان بهراحتی آنها را عضو دار و دسته و تشکل و باندی نامگذاری کرد. تابلوست از جایی خط نگرفتهاند! خیلیها نوشتهاند خود جلیلی را قبول ندارند اما با این حرفش موافقاند. بعضاً حتی اظهارنظرهایشان چنان واریانسی دارد که ممکن است آدم در ناخودآگاهش بگوید سر جدت اینجوری دفاع نکن!
اما طرف مقابل...
نمیخواهم بگویم همه منتقدان جلیلی خط گرفتهاند. حاشاوکلا. نمیگویم همه مزدوراند. استغفرالله. خودم در میانشان کلی رفیق درجهیک دارم. منظورم این نیست که...
اما خوب خودتان بروید ببینید دیگر. از ادبیات و جهتگیری محتوایی شبیه به هم یادداشتهای برادرها جبرائیلی و صفار و... گرفته تا تمرکز بقیه مخالفتها بر یکی دو خط محتوایی و ثابت تا میدانداری اهالی یک رسانه و...
چرا اینطور است.
جوابش شاید در عکس بالا باشد. عکسی که نوع متفاوت نگاه دو طرف ماجرا به «آدم حزباللهی » را نشان میدهد.
وحید جلیلی شاید هزارتا ایراد داشته باشد. یا به قول آن بزرگوار کسری از فضائل آنیکی بزرگوار را هم نداشته باشد. یا عمارش زاقارت باشد. یا اصلاً باید خفه باشد! باشد!
اما برای وحید جلیلی و امثال او واحد شمارش آدم حزباللهی "نفر" است؛ اما برای بعضیها واحد شمارش انسان، اتوبوس یا سالن همایش است.
وقتیکه امثال وحید جلیلی اینطور زانو بهزانوی چهارتا جوان روی زمین مینشینند و حرف میزنند، آقایان برای فرستادن سخنران به فلان جلسه دانشجویی در شهرستان شرط میکنند که سالن باید پر شود.
وقتی جلیلی و امثال او بلند میشوند میروند به برازجان و اهر و... و به جوانان روستاها و شهرها میگویند اثرگذاری و کار فرهنگی را از روستا و شهر خودتان شروع کنید و یک کانال 50 نفرِ راه بیندازید، آنطرف خبرگزاری تسنیم 800 هزارتا ممبر فیک میزند که اعضای کانالش برود بالای یکمیلیون!
اینطرف اعتقاد دارد بچهها خودشان باید تحلیل داشته باشند و بیایند وسط میدان، آنطرف گردان سایبری راه میاندازد و هر شب یک هشتک را ترند میکند با میانگین ده فیو و پنج ریتوییت.
جلیلی و امثال او وقت میگذارند و خط به خط مقالهها و یادداشتهای ارسالی بچههای تازهکار شهرهای مختلف را که به مجله فرستادهشده میخوانند و نظر میدهند (بروید ببینید چند نفر در مطالبشان به این نحو آشنایی با جلیلی اشارهکردهاند) اما آنطرف از تهران خط میدهد که بگو بچهها اینطور بنویسند!
رفقا. برادران.
نامههای جلیلی را بایکوت کنید و در رسانههایتان منتشر نکنید و یکطرفه نقدش کنید. بزرگان و چهرههایتان را سرخط کنید که مدح نامه بنویسند از روی دست هم. آنقدر برای شعور و قدرت تحلیل بچهها ارزش قائل نباشید که چهره آکادمیکتان با اسکرین شات رو کردن بخواهد استدلال کند.
عیبی ندارد. ولی یک نگاه به دو طرف ماجرا بیندازید.
تا وقتی برای تکتک جوانها و مردم وقت نگذارید. تا وقتیکه آنها را حداقل اندازه شتر محترم ندانید که واحد شمارششان نفر باشد! تا وقتی حق نقد را برایشان محترم ندانید. تا وقتی توانمند شدنشان در تحلیل _ولو غلط_ را از اطاعت کورکورانهشان _ولو از سخن درست_ ترجیح ندهید؛ شما آنطرف صفید.
گیرم جلیلی و نقدهایش و این خیل موافقانش را منکوب کردید و درِ صداوسیما بر همان پاشنه چرخید. باشد. فردا که باز در انتخابات باختید نیاید بگویید تقصیر وحدت و اختلاف و صالح مقبول و اصلح و از این حرفها بود ... آدمها را آدم ببینید.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com