به گزارش بولتن نیوز، دوران اسارت خاندان رسول خدا (ص) آغازی بر یک قیام بزرگ فکری نسبت به اتفاقات آن دوران بود. بی تردید بسیاری از سختیهای واقعه کربلا را اسرا به دوش کشیدند. اسرایی که همدم شهدای کربلا بودند، اما خود همدردی نداشتند. کسانی که برای خدا از همه چیز خود گذشتند و در کوچه و پس کوچههای شام، در حالی که غریب بودند، طی طریق کردند. البته که این سختیها با اخلاص عجین شده بود و نگذاشت خون شهدای کربلا پایمال شود. به راستی اگر اسرا نبودند، اثری از کربلا و قیام امام حسین (ع) باقی نمیماند.
یکی از تاثیرگذارترین افراد در این میان، امام سجاد (ع) بود. امام چهارم شیعیان تنها مردی بود که بین اسرا بسیاری از بارها را به دوش میکشیدند و مراقبت از زنان و کودکان شهدا را بر عهده داشتند. درباره امامت امام سجاد (ع) پس از واقعه عاشورا تا شهادتشان و همچنین چالشهایی که در این مدت داشتند، با حجت الاسلام و المسلمین سید احمد حسینی کارشناس مذهبی و پژوهشگر دینی گفتگو کردیم.
حجت الاسلام والمسلمین حسینی در این خصوص گفت: درباره امام سجاد (ع) چند مسئله وجود دارد. یک اینکه ایشان در دوران اسارت بین ۲۰ تا ۲۵ سال داشتند. ایشان تنها مرد میان اسرای کربلا بودند، چراکه همه مردها در روز عاشورا شهید شدند. البته امام باقر (ع) هم زنده بودند، اما خردسال بودند. شیخ مفید نقل میکنند که دشمن چندین بار قصد شهید کردن امام سجاد (ع) را هم داشت، اما این اتفاق رخ نداد. در جایی خود یزیدیان با این موضوع مخالف کردند، در برخی مواقع نیز شرایط اجازه چنین کاری را نداد.
وی افزود: عمر سعد در دوران کودکی همبازی امام حسین (ع) بود. او تا روز عاشورا تصور میکرد که امام حسین (ع) در نهایت مجبور به صلح میشوند. با این وجود عمر سعد گفت اگر در نهایت جنگی رخ داد و اباعبدالله الحسین (ع) به شهادت رسیدند، بعدا توبه میکند. زمانی که شمر میخواست امام سجاد (ع) را به شهادت برساند، عمر سعد مخالفت کرد.
پژوهشگر دینی با بیان اینکه ظاهرا سپاهیان یزید نیز با شهادت زین العابدین (ع) مخالفت کردند اظهار کرد: زمانی که اسرا به کاخ ابن زیاد رفتند نیز دشمن قصد جان امام سجاد (ع) را کرد که حضرت زینب (س) مانع این کار شدند. ایشان گفتند، تمام مردان ما را کشته اید، بس نبود؟ چون مجلس یزید با خطابههای امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) کاملا دگرگون شده بود، دیگر فضای کشتن امام چهارم (ع) فراهم نبود.
وی در ادامه به زنده نگه داشتن کربلا به دست امام سجاد (ع) اشاره کرد و گفت: یکی از مهمترین اتفاقات برای زنده نگه داشتن یاد کربلا، اشک ریختنهای زین العابدین (ع) بود. ایشان با اشک ریختن برای مصیبت سید الشهدا (ع) تاثیر فراوانی روی اطرافیان خود میگذاشتند. وقتی از ایشان میپرسیدند، چرا انقدر گریه میکنید، ایشان میفرمودند «چگونه گریه نکنم وقتی پدرم را تشنه کشتند. این درحالی بود که آب در کربلا موجود بود».
حجت الاسلام و المسلمین حسینی بیان کرد: یکی از مهمترین نقشهای امام چهارم (ع) این بود که حضرت تنها مرد بین ۶۰ تا ۹۰ زن اسیر بودند. حضور امام سجاد (ع) بین کاروان اسرا قوت قلب برای کودکان و زنها بود. ایشان از نظر فکری و روحی بچهها را مدیریت میکردند. علاوه بر این امام سجاد (ع) با سخنرانی هایشان مردم را بیدار کردند.
وی ادامه داد: ایشان دو مرتبه سخنرانی طوفانی داشتند. یکی از این سخنرانیها در کوفه بود. ایشان در کوفه خود را با انتصاب به قرآن و پیامبر (ص) معرفی کردند. حضرت فرمودند «مردم من را میشناسید. اگر نمیشناسید من پسر حسینم که در کوفه نزدیکی فرات کشته شد. همانی که بی یار و یاور بود و خاندان او را به اسارت بردند. یادتان هست که خودتان پدر من را دعوت کردید. با این کارتان فردای قیامت چگونه به رسول خدا (ص) نگاه میکنید»؟
این کارشناس مذهبی تشریح کرد: جالب است که بعد از آن سخنرانیها بعضی ابراز تمایل کردند که امام چهارم را یاری کنند و علیه حکومت قیام کنند. ایشان در پاسخ فرمودند «من هرگز به شما اطمینان نمیکنم شما انسانهای دغل بازی هستید».
وی ادامه داد: یکی دیگر از سخنرانیهای مشهور امام سجاد (ع) در مجلس عبید الله بود. در این جلسه به حضرت سو قصد هم شد. من تلقی میکنم نهضتهایی که از کوفه و جاهای دیگر با نام توابین و مختار شروع شد با خطابههای امام سجاد (ع) شکل گرفت. موضوعی که من از شهادت امام حسین (ع) تا شهادت امام سجاد (ع) دریافت کردم این است که یک مسئله تبلیغی مهم از ناحیه حضرت سجاد (ع) بر دوش ایشان بود.
حجت الاسلام و المسلمین حسینی گفت: امام سجاد (ع) نه فقط برای جمعیت زیاد بلکه گاهی اوقات یک به یک با افراد مختلف صحبت میکردند. مثلا در کاروان اسرا در شام وسط شلوغیها فردی میآمد و حرفی میزد، حضرت ابتدا انتصاب خود به پیامبر اکرم (ص) و قرآن را مطرح میکردند و جواب فرد را میدادند. بااین کار پیام کربلا فرد به فرد بین افراد میپیچید.
وی افزود: در مسیر اسرا داریم که در شام پیر مردی شروع به جسارت کردن میکند. اینجا مخاطب یک نفر است، اما امام سجاد با معرفی خود به گونهای صحبت میکنند که دیگران هم جواب رفتار این فرد را بشنوند. این پیر مرد در مسجد جامع شهر ایستاد و بی احترامی کرد. او در ادامه خدا را شکر کرد که مردان حسینی کشته شدند و خاندانشان مفتضح شدند.
این کارشناس مذهبی بیان کرد: در جای دیگر مورخین میگویند، پسر طلحه شخصی به نام ابراهیم است که در شام خودش را به کاروان اسرا رساند. او با عقده و کینهای که داشت، میگوید دیدی چه کسی پیروز شد. امام سجاد (ع) پاسخ گفتند «اگر میخواهی ببینی چه کسی پیروز است. موقع اذان بیا ببین صدای کیست که بلند میشودو نام چه کسی به زبان میآید. اسم اجداد ما به جای اجداد تو به گوش میرسد.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com