گروه سیاسی: میلاد گودرزی در واکنش به شکایت آملی لاریجانی از آیتالله یزدی که به شخص خود او نیز در آن اشارهشده است، در صفحه اینستاگراماش مینویسد: جناب آملی لاریجانی درجایی از نامه نوشتهاند "بنده سینهام خزانةالاسرار اتهامات مجموعهای از معاونان، قائممقامان و آقازادههای مسئولان و شخصیتهاست ". آیا مخزن اسرار مفاسد بودن، حُسن است؟ ایشان بعد از ۱۰ سال از مخزن اسرار و رازهای نگفته سخن میگویند و ما از جواب و واکنش به این جمله بازمیمانیم!
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
در مورد شکواییهی آقای آملی لاریجانی خطاب به آقای یزدی که درواقع مخاطبان دیگری هم داشت و بهنوعی تلاش برای خروج از موضع اتهام بود، نکات مختلفی قابلطرح است که با توجه به اینکه در بخشی از آن به «خبرنگاری که در رسانه ملی در مورد آقای طبری فضاسازی کرده» اشارهشده، لازم میدانم کمی تفصیلی به چند نکته از این شکواییه بپردازم:
اول؛
برداشتن حمایت از «اکبر طبری»، ضمن کوچک شمردن جایگاه وی در قوه قضاییه، مهمترین نکته نامه آملی لاریجانی بود. آقای آملی که چند هفته پیش در بیانیهی دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرده بود که کذب بودن اتهاماتی که به معاون اجرایی سابق حوزه ریاست قوه قضائیه وارد میشود، بر همگان آشکار است و این اتهامات قبلاً در دادسرا و مستقلاً توسط خود ایشان بررسی و کذب بودن آنها محرز شده، حال در این نامه میگوید بنده هیچ گاه از هیچ فرد متخلف یا فاسدی حمایت نکرده و نخواهم کرد و اگر طبری هم مرتکب جرم یا فسادی شده، با او برخورد شود.
اما نکتهی مهمتر این است که آملی در این نامه بارها از تعابیری همچون «سناریوهای از پیش طراحی»، «فضاسازی رسانهای» و... در مورد انتقادهای اخیر واردشده نسبت به خود استفاده کرده و میگوید "برای اینکه بنده را تخریب کنند، اول در فضای مجازی تا توانستند شأن آن متهم را بالا بردند... در همین رسانه ملی، برخی خبرنگاران در این باره طوری سخن گفتند که گویی [طبری] نقش بی بدیلی در مدیریت دستگاه قضایی داشته است."
اینکه در نظر آقای آملی لاریجانی چه جنس و حجمی از فساد بزرگ و درخور بررسی و پیگیری تلقی میشود، سوال نگرانکنندهایست که در پی این نامهی ایشان برای ما ایجاد شده و از آن میگذریم؛ اما از نظر بنده که در برنامه جهانآرای شبکه افق سیما اسم آقای طبری را آورده و احتمالاً خبرنگار مورد اشارهایشان هستم، اینکه فردی از درون دستگاه قضایی، در حد سطح و جایگاهی، بعنوان «کارچاقکن» مفسدین، در تخفیف محکومیت آنها یا تأمین منافع مالی آنها، بین مفسدین و قضات نقش ایفا کند، این فساد، از نظر نوع و جنس آن، بزرگترینِ مفاسد است.
از نظر حجم و عدد و رقم موضوع هم مسئله قابل تأمل است. بطور مثال در آن برنامهی تلویزیونی در حال شرح روابط سرویسدهنده و سرویسگیرنده در پرونده «کلاک» لواسان و «برادران نجفی» بودیم که به اسم طبری رسیدیم. در پرونده کلاک که یک زمین کشاورزی یکمیلیون مترمربعی، علیرغم مخالفتهای دستگاههای مربوطه و بشکلی خارج از ضوابط قانونی وارد محدوده شهری شده و با دستور قضایی غیرمتعارف آقای آملی لاریجانی جواز ساخت ۶۲ ویلای ۲ هزارمتری را میگیرد تا باستیهیلز دوم در لواسان سربرآورد، بجز خطرات محیطزیستی و امنیتی حادثشده، با این تغییر کاربری و ارزشمند شدن زمین، یک ثروت حدود ۶ هزار میلیاردتومانی برای مالکین، یعنی خانواده نجفی تولید شده است. خانوادهای که در ماجرایی دیگر، تقریباً همزمان با ماجرای کلاک، هلدینگ پتروشیمی باختر، ۸ شرکت ارزآور و ارزشمند پتروشیمی که در زمان واگذاری حداقل ۸ هزارمیلیاردتومان ارزش داشته، به قیمت ۱۳۰ میلیاردتومان، بصورت قسطی به آنها واگذار میشود. ماجراهایی که حدود یکماه پیش از تغییر رئیس قوه قضاییه و در دوران خود آقای آملی لاریجانی، مستند آنرا در پرونده لواسان منتشر کردیم.
ما که اسم جناب طبری و برخی دیگر از مسئولین وقت دستگاه قضایی را در پروندهی این خانواده، بعنوان سرویسدهنده شنیدهایم، اگرچه منتظر بررسیهای نهایی قوه قضاییه میمانیم، اما از آقای آملی سوال میکنیم که آیا در دایرهی محاسباتی شما این اعداد و ارقام بزرگ نیستند و ما در حال فضاسازی هستیم؟! شما که در دوران صدارتتان، در مواجهه با دو زورگیر جوان که با چاقو به فردی در خیابان حمله کرده و چندصدهزارتومان اخاذی کردند، سخنرانی علنی کرده و حکم به محاربه و اعدام دادید، در اینجا صحبت از حضور یک مسئول قضایی در پروندههای چندهزارمیلیاردتومانی را که هرکدامشان بطور غیرمستقیم کارخانهی تولید جوانان بیکار و بزهکار هستند، بزرگنمایی میخوانید؟!
پروندهی چندهزارمیلیاردی خانواده نجفی یکی از چندین مثال است. این روزها جسته و گریخته اسم افراد نامآشنا و پروندههای چندهزارمیلیادی دیگری نیز کنار اسم طبری شنیده میشود. از رسول دانیالزاده، سلطان فولاد و مالک برجهای روما رزیدنس فرمانیه گرفته تا حسن میرکاظمی (رعیت)، شریک بابک زنجانی که اخیراً بازداشت شد.
آقای آملی لاریجانی؛ شما طبری را "فردی که نه معاون بنده بوده و نه رئیس دفتر بنده، بلکه مدیر یکی از اجزاء حوزه ریاست " معرفی کنید و حرف و حدیثها حول مفاسد وی را فضاسازی طراحیِ شده بخوانید، اما ما که برخلاف شما فضای رسانهای را میشناسیم، میدانیم که دههی این نوع تکذیبیه دادنها و فرار رو به جلو کردنها گذشته و امروز اقناع مخاطب با مستندات و استدلالهاست که پاسخگوست. لذاست که شما و خودمان را به صبر برای برگزاری دادگاه طبری و دیگر عوامل درگیر - که انشاالله علنی برگزار شود - و یا اعلام موضع و بروز رسانهای بر پایهی مستندات و استدلالهای محکم دعوت میکنم. کاش یک کنفرانس خبری برگزار میکردید و به ابهامات و اتهامات مختلف مطروحه درباره خود و خانوادهتان، از جمله ماجرای طبری، صریح و بیلکنت پاسخ میدادید.
دوم؛
آقای آملی لاریجانی اگرچه به برخی دیگر از ابهامات و اتهامات مطرحشده در مورد خود، از جمله ماجرای سفر به نجف وساختمان حوزه علمیه ایشان در قم نیز بصورت جداگانه اشارههایی کردند، اما رفع ابهام، نه!
مثلاً نوشتهاند "بنده هیچگاه نگفتهام که اگر فلانی را دستگیر کنید نجف میروم " اما اصل ماجرای نامه به رهبری و مهاجرت به نجف را نه رد کردند و نه شفاف. درواقع اصل شایعهی بهتآور نامه ایشان به رهبری و بحث مهاجرت به نجف، در جوابیهی ایشان رد نشد و فقط تهدید ممانعت از بازداشت طبری تکذیب شد. همچنین در مورد حوزه علمیه گفتهاند که "مساجد و مدارس علمیه همیشه بانیانی دارد که [در هزینه ساخت آن] مساعدت می کنند، چه اتفاق خاصی در این مورد افتاده است که آن همه مدارس علمیه از پاسخگویی به این سوال مستثنی هستند و این مدرسه باید پاسخگو باشد؟"
اگرچه شفافیت اموال و حامیان مالی حوزههای علمیه و دیگر نهادهای دینی و مذهبی، یکی از مطالبات جدی است که باید در مورد همه پیگیری شود، اما اتفاق خاص در مورد آقای آملی لاریجانی و حوزه علمیهی منتسب به ایشان دقیقاً همین حرف و حدیثها و ابهاماتی است که در دیگر پروندهها در مورد ایشان و عوامل دستگاه قضایی تحت مدیریت ایشان، این روزها مطرح است. درواقع حوزه علمیه ولیعصر (وقف پدر آقای آملی و تحت اشراف ایشان) که تا پیش از حضور آقای آملی در دستگاه قضایی، دارای بنایی ساده و به گفتهی طلاب آن، فاقد امکانات اولیه بوده و در همین چندسال اخیر به شکل مجلل کنونی ساخته شده و بگفته مسئولین شهری قم بخاطر عدم عقبنشینی بنا و...، نظم شهری را در آن منطقه مختل کرده، یکی از مواردیست که باید در کنار دیگر ابهامات مطروحهی این روزها درباره رئیس سابق قوه قضاییه طرح و شفاف شود.
آقای آملی لاریجانی؛ لطفاً همین مواردی که خودتان در نامه بصورت جداگانه به آنها اشاره کردهاید را، بصورت مرتبط با یکدیگر و کمی شفافتر شرح دهید. ماجراهای طبری، برادران نجفی، بانی هزینه ساختمان حوزه علمیه ولیعصر و نهایتاً مهاجرت به نجف را در ارتباط با یکدیگر و با توضیح نسبت هرکدام به دیگری، شرح دهید و شفاف کنید.
سوم؛
جناب آملی لاریجانی درجایی از نامه نوشتهاند "بنده سینهام خزانةالاسرار اتهامات مجموعهای از معاونان، قائممقامان و آقازادههای مسئولان و شخصیتهاست ". آیا با این جمله قصد تعریف از خود را داشتهاند؟ قصد تهدید داشتهاند؟ آیا مخزن اسرار مفاسد بودن، حُسن است؟ ما تاکنون فکر میکردیم رئیس قوه قضاییه رسالتش مبارزه با فساد و مفسدین است و اگر روزی بعد از دوران ۱۰ ساله مسئولیتش بخواهد از فساد و مفسدین بنویسد، در مقام ارائهی گزارش عملکرد، به شرح نحوهی مبارزه با آنها و احقاق حقوق مردم خواهد پرداخت اما اکنون میبینیم ایشان بعد از ۱۰ سال از مخزن اسرار و رازهای نگفته سخن میگویند و ما از جواب و واکنش به این جمله بازمیمانیم!
درجایی دیگر هم نوشتهاند "آیا کسانی که امروز برای شفافیت و مبارزه با فساد سینه چاک می کنند و ماهها برای دستگیری [آقای طبری] فضاسازی کرده اند، آیا همین کار را برای آقای شریفی قائم مقام شهردار اسبق تهران و آقای سیف معاون اقتصادی اطلاعات سپاه و... کردهاند و فساد آنها را به آقای قالیباف و آقای طائب و دیگران سرایت داده اند؟!" این جمله را نیز در منطق و ذیل همان جملهی مخزنالاسرار میفهمم. کسی که خودش مسئول مبارزه با مفاسد عیسی شریفیها و سیفها بوده، باز در مقام مدعی و حتی تهدیدکننده، مفاسد آنها را به رخ دیگران میکشد.
آقای آملی لاریجانی؛ بنده بعنوان فردی که در حال پژوهش و تولید محتوا در حوزه مفاسد اقتصادی هستم تا امروز تلاش و تحقیقاتم برای دسترسی به جزئیات و مستندات پرونده عیسی شریفی بینتیجه بوده است (بخاطر وجود پرونده در دادسرای نظامی و تدابیر شدید امنیتی آن نهاد) اما اعلام آمادگی میکنم اگر حضرتعالی یا هر فرد مطلع دیگری، مستندات و جزئیات این پرونده را در اختیار رسانهها قرار دهد یا حاضر به مصاحبه درباره آن باشد، پس از پژوهش روی آن مستندات و ملاحظهی جوانب مختلف پرونده، با ساخت مستند، بدون ملاحظه و واهمه از هیچ فرد و نهادی، کیفیت و اتفاقات آن پرونده را برای مردم به تصویر بکشم؛ اما لطفاً شما از صندلی مدعی پیاده شوید. شما الان باید پاسخگوی نتیجه دهها پرونده از دانهدرشتها، علاوه بر عیسی شریفی باشید. پروندههای حسن فریدون، مهدی جهانگیری، فاضل لاریجانی، املاک و حقوقهای نجومی و... به کجا رسیدند؟! پس از ۸ سال حضور در رأس قوه قضاییه در سال آخر گفتید تصمیم جازم دارم اسم و رسم قضات متخلف را در رسانهها منتشر کنم. چه کردید؟!
اما در پاسخ به سؤالتان باید بگویم، بله! اگر فردی در دفتر یک مقام مسئول، مثل شما و دیگر موارد مشابه، در موضوع و محتوای کاریاش، مرتکب فساد گسترده بشود، خود آن مقام مسئول نیز مسئول است و باید پاسخگوی آن فساد باشد. پیدا شدن کارتخوانِ اخذ رشوه در دفتر وزیر و نسبت دادن آن به آبدارچی دفتر، خندهدار است؛ مانند تلاش شما برای بیرون کشیدن دامان خود از ورطهی طبری!
برخلاف بسیاری از کسانی که دربارهی این جدل آقایان آملی لاریجانی و یزدی نوشتند و از آن اظهار ناراحتی و تأسف کرده و طرفین را به آرامش و خویشتنداری دعوت کردند و یا با تعابیری مثل «بحث طلبگی» قصد تلطیف موضوع را داشتند، من اصلاً با اصل طرح حرفهای مگو در پیشگاه مردم و رسانهها مخالف نیستم و آن را مایهی رشد میدانم و اساساً جز در موضوعاتی مانند اسرار نظامی، معتقد به مخزن اسرار بودنِ مسئولین و نامحرم شمردن مردم نیستم؛ اما بشرط رعایت قواعد شفافیت. از جمله پاسخ مستند و شفاف به اتهامات بجای فرار رو به جلو، طرح مباحث ریشهای و کلان بجای دعواهای سطحی، طرح مباحث در فضایی دوطرفه و گفتگومحور و با وجود امکان طرح سوال از سوی منتقدین و...
آقای آملی لاریجانی؛ نسلسومیهای دغدغهمند به کشور و انقلاب مخزن اسرار که نه مخزن سوالات و ابهامات مختلفاند. نحوهی مواجهه و نگاه شما به مردم و نمایندگان آنها، همچون رسانهها، در طول مدیریت ۱۰ سالهتان بر دستگاهی که رسالتش صیانت از عدالت است و عدم پاسخگوییتان در آن برهه، فنرِ سوالات و ابهامات را طوری فشرده است که در چندماه گذشته شاهد سیل انتقادات و ابزار گلایهها نسبت به عملکرد شما بودیم که البته هنوز سوالات بیپاسخ بسیاری در مورد شما و خانوادهتان در اذهان انباشت شده که احتمالاً به مرور طرح خواهد شد. از محل زندگی فعلیتان در مجموعه تشریفات قوه قضاییه گرفته تا چندصدهکتار زمین ورامین و چندین و چند مورد دیگر.
لذا لطفاً نه خشمگین شوید و نه مدعی! حساس بودن جامعه و جوانان نسبت به فساد و تخلفات و یا ناکارآمدیهای مسئولین را مغتنم شمرده و در مواجهه با این امربمعروف و نهی از منکرها پاسخگو باشید. تشخیص مصلحت همین است!
والسلام...
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
برخلاف بسیاری از کسانی که دربارهی این جدل آقایان آملی لاریجانی و یزدی نوشتند و از آن اظهار ناراحتی و تأسف کرده و طرفین را به آرامش و خویشتنداری دعوت کردند و یا با تعابیری مثل «بحث طلبگی» قصد تلطیف موضوع را داشتند، من اصلاً با اصل طرح حرفهای مگو در پیشگاه مردم و رسانهها مخالف نیستم و آن را مایهی رشد میدانم و اساساً جز در موضوعاتی مانند اسرار نظامی، معتقد به مخزن اسرار بودنِ مسئولین و نامحرم شمردن مردم نیستم؛ اما بشرط رعایت قواعد شفافیت. از جمله پاسخ مستند و شفاف به اتهامات بجای فرار رو به جلو، طرح مباحث ریشهای و کلان بجای دعواهای سطحی، طرح مباحث در فضایی دوطرفه و گفتگومحور و با وجود امکان طرح سوال از سوی منتقدین و...