گروه سیاسی: پرویز امینی بهعنوان یک تحلیلگر برجسته سیاسی به هجمه گستردهای که این روزها علیه آملی لاریجانی شکلگرفته، پرداخته و معتقد است «این منطق که نقد در دوره قدرت «حداقلی» و در دوره کم قدرتی یا بیقدرتی «حداکثری» اعمال بشود، ازنظر شرافتمندانه بودن و ازنظر تأثیرگذاری در اصلاح امور، منطق محکومی است.»
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که در صفحه اجتماعی امینی نیز آمده، به شرح زیر است:
کمیت نقدها به آملی لاریجانی که در چند روز اخیر بهمثابه یک وضعیت طوفانی درآمده است و نیز کیفیت نقدکنندگان به وی ازجمله صداوسیما و برخی رسانههای حاکمیتی مثل خبرگزاری فارس، تفاوت چشمگیری نسبت به دوره ریاست او بر قوه قضائیه در مقایسه با این روزهایی که وی این کرسی قدرت را رها کرده است، نشان میدهد.
به نظر فهم «منطق» این تفاوت که در سپهر سیاسی ایران محدود به آملی لاریجانی هم نیست، مهم است. این منطق به شکل خلاصه عبارتاند از این است که «دّر و بّر قدرت بودن یا برکنار و در حاشیه قدرت بودن؛ مسئله این است.»
مواجهه انتقادی با هاشمی رفسنجانی در قدرت و مابعد قدرت، بازگوکننده همین تجربه است. دوره قدرت و اقتدار هاشمی از سالهای ۶۸ تا ۷۶ را در مطبوعات و رسانههای رسمیتر مثل صداوسیما مقایسه کنید با سالهای بعد از دوم خرداد که از سردار سازندگی به عالیجناب سرخپوش تغییر کرد و کرباسچیها از معمار تهران جدید به مفسد اقتصادی که باید اعدام گردد، در نماز جمعهها تبدیل شدند. هاشمی بعد از سوم تیر ۸۴ از یار امام و یاور رهبری به امالمسائل جمهوری اسلامی تبدیل شد و به شکل باورنکردنی فرزندانش با طعم دادگاه و محاکمه و زندان آشنا شدند. همین تجربه درباره خاتمی و احمدینژاد نیز اتفاق افتاده است و احتمالاً اگر در بر همین پاشنه بچرخد در آینده برای روحانی نیز اتفاق خواهد افتاد.
این منطق که نقد در دوره قدرت «حداقلی» و در دوره کم قدرتی یا بیقدرتی «حداکثری» اعمال بشود، ازنظر شرافتمندانه بودن و ازنظر تأثیرگذاری در اصلاح امور، منطق محکومی است. درواقع بهعکس باید تیغ نقد را در دوره قدرت افراد تیز و تند کرد و البته هزینههایش را داد. اساساً این منطق، منطق خطرناکی است چراکه «واقعیت»، تحتالشعاع قدرت و سیاست، قبض و بسط پیدا میکند.
مجادله بیحسابوکتاب و بیدروپیکر ازنظر اخلاق و آداب و مصلحت، عالیجنابان یزدی و آملی لاریجانی که بهقولمعروف از بانی و ذاکر و مستمع، سلب آبرو کرده است، نوعی دیگر از ظهور همین منطق است. اگر کاری باید کرد این است که این منطق واژگون شدهِ نقد را بر جای درست و اصولی آن بازگرداند وگرنه تا ثریا میرود دیوار کج!
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
البته سیره برادرش نیز همین است لذا از شما انتظار میرود با دقت بیشتری بنویسید
تفاوت بیانات آیت الله یزدی و نامه پر از توهین و جسارت آملی گویای مسائل فراوانی است .