به گزارش بولتن نیوز،محمدجواد ظریف در واکنش به بخشهایی از سریال «گاندو» که مربوط به عملکرد او و وزارت امور خارجه نسبت به جاسوسی جیسون رضاییان بوده، بشدت عصبانی شده و طی نامهای به رهبر انقلاب درباره ادامه فعالیت خود در وزارت امور خارجه ابراز تردید کرده است. این رفتار ظریف با انتقادات گستردهای مواجه شد و بسیاری این رویه وزیر امور خارجه را که یادآور افتضاح استعفای او در میانه سفر بشار اسد به ایران بود، نشاندهنده روحیه نازک و ظریف او دانستند. روحیهای که قاعدتا تناسبی با وظایف و تکالیف مهم و جدی وزارت امور خارجه و شخص وزیر امور خارجه ندارد. بر همین اساس، برخی کارشناسان نسبت به اتخاذ تصمیمات احساسی و هیجانی ظریف و تبعات این تصمیمات احساسی برای منافع ملی ابراز نگرانی کردهاند.
ماجرای انتقادات به رفتارهای هیجانی و احساسی ظریف به قدری بود که او دیروز در مجلس شورای اسلامی مورد سوال خبرنگاران قرار گرفت و خبرنگاران از او درباره «نازکی» طبعش پرسیدند.
محمدجواد ظریف دیروز سهشنبه در مقابل سوال خبرنگار خانه ملت قرار گرفت که از او درباره نامهاش به رهبر انقلاب پرسیده بود. وزیر امور خارجه درباره محتوای پاسخ مقام معظم رهبری به نامه خود درباره سریال «گاندو» گفت: رهبری همیشه به من محبت داشتند و من وامدار محبت ایشان هستم؛ این محبت همچنان ادامه دارد و اگر محبتهای ایشان نبود، برخی اتفاقاتی که در بعضی جاها میافتد، امکان تحمل را از بین میبرد.
ظریف در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا در برابر انتقادات دلنازک شدهاید، گفت: خیر! اصلا دلنازک نشدهام؛ اتفاقا در برابر انتقادات بسیار شکیبا هستم و هیچ مشکلی با انتقاد ندارم.
او در ادامه انتقادات منتقدان به عملکردش در سیاست خارجی و بویژه برجام را «تخریب»، «توهین» و «افترا» دانست و اظهار داشت: انتقاد با تخریب، توهین و افترا فرق بسیار دارد و امیدوارم این بلیه از جامعه ما برداشته شود و به دنبال توهین و تخریب شخصیت افراد نباشیم.
جنجال به خاطر سریالی که ندیده!
ماجرای نامه ظریف به رهبر انقلاب درباره سریال «گاندو» را روز دوشنبه عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه به صورت رسمی اعلام کرد. سریال «گاندو» خردادماه و تیرماه امسال در 30 قسمت از شبکه 3 سیما پخش شد. بر اساس اظهارات نویسنده این سریال، 90 درصد وقایع به تصویر کشیده شده در سریال «گاندو» بر اساس واقعیت است. در این سریال ماجرای ورود جیسون رضاییان به ایران و نحوه دستگیری و همینطور فرآیند آزادی این جاسوس دانهدرشت به تصویر کشیده شد. در 2 قسمت پایانی این سریال و درباره نحوه آزادسازی جیسون رضاییان، بخشهایی درباره رایزنیهای وزارت امور خارجه با دستگاه امنیتی مزبور به نمایش درآمد. گویا محمدجواد ظریف از این بخشها که به نوعی سادهلوحی وزارت امور خارجه در ماجرای آزادی این جاسوس دانهدرشت را به تصویر کشیده بود، بشدت عصبانی شده و همین موضوع سبب شده او در نامهای به رهبر انقلاب با اشاره به این سریال، درباره وضعیت حضورش در وزارت امور خارجه ابراز تردید کند.
نخستینبار عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه نامه ظریف به رهبر انقلاب را با روایت مطلوب ظریف مطرح کرد. موسوی در اینباره گفت: من این خبر را تایید میکنم، این نامه از سوی وزیر امور خارجه به مقام معظم رهبری نوشته شد. صداوسیما از سازمانهای زیر نظر مقام معظم رهبری است و اگر قرار بود گلایهای باشد باید خدمت ایشان گفته میشد به جای اینکه به دیگران گفته شود. وی افزود: برداشتی که من و عموم داشتیم این بود که در این سریال تلاش میشود از وزیر امور خارجه و وزارت امور خارجه یک چهره منفعل و بیعمل و واداده نشان داده شود، البته آقای ظریف هم گفتند این سریال را ندیدهاند و اساسا تلویزیون نگاه نمیکنند. ما فکر کردیم اگر چنین چیزی هست و اگر قرار است ایران به عنوان کشوری مقتدر در منطقه و جهان چنین وزیر و وزارتخانهای داشته باشد که این سریال ترسیم میکند، شاید ماندن ما و این وزیر و وزارت امور خارجه جایز نباشد و به لحاظ شرعی باید کسی باشد که بتواند همزمان عزت و حتی مصلحت را سرلوحه کار خود قرار دهد و از چنان اقتدار و صلابتی در محافل بینالمللی برخوردار باشد که زبان گویای چنین ملت، کشور و تاریخی باشد. موسوی ادامه داد: اگر چنین نیست ایشان ببینند چه باید کرد و آیا ترسیم درست است و ماندن ظریف جایز است که مقام معظم رهبری هم پاسخ دادند مطلقا راضی نیستند به این مجموعه و ایشان اهانتی صورت بگیرد. امیدوارم گوش شنوایی باشد.
به هر حال جنجالی که ظریف به خاطر یکسری انتقادات غیرمستقیم به وزارت امور خارجه آن هم در یک سریال تلویزیونی بهراه انداخت بار دیگر ماجرای فضاحت استعفای او در میانه سفر تاریخی بشار اسد به ایران را یادآوری کرد. سفر اسد به ایران به معنای برافراشته شدن پرچم پیروزی ایران در جنگهای منطقهای علیه تروریسم بود. با این حال اما محمدجواد ظریف به این بهانه که حسن روحانی او را به برنامه دیدار با اسد دعوت نکرد، استعفا کرد تا این اقدام عجیب و خلاف امنیت ملی او، سفر مهم اسد را به حاشیه ببرد.
این بار نیز به بهانه بخشهای مختصری از یک سریال تلویزیونی، ظریف باز هم از رفتن و استعفا گفته است تا نشان دهد احساسات و هیجانات، نقش پررنگتری از تعقل و منطق در رفتارهای شخصی وزیر امور خارجه دارد. شاید هم او بیشتر از هر زمان دیگری به دنبال بهانه برای رفتن و نماندن و ندیدن نفسهای آخر برجام است.
متانت منتقدان در مقابل توهینها
محمدجواد ظریف به خاطر عدم دعوت محمود واعظی از او برای حضور در دیدار بشار اسد با روحانی و همینطور به خاطر چند انتقاد در سریال «گاندو» از وزارت امور خارجه در ماجرای جیسون رضاییان، جنجال ماندن و نماندن بهراه انداخته و گوشه کنایههایی هم علیه منتقدان مطرح کرده است. این در حالی است که یک مرور مختصر بر مواضع توهینآمیز حسن روحانی و محمدجواد ظریف علیه منتقدان نشان میدهد حجم تهمتها و اهانتهایی که ظریف و روحانی طی 6 سال گذشته خطاب به منتقدان گفتهاند به مراتب بیشتر از چند گلایه محترمانه در یک سریال تلویزیونی از وزارت امور خارجه، آن هم در ماجرای پرونده یک جاسوس بوده است.
کمسواد، بیدین، حسود، افراطی، کاسب تحریم، بیشناسنامه، جیببر، دنیاندیده، مستضعف فکری، متوهم، بزدل، فاسد، عقبمانده، عصر حجری، تازه به دوران رسیده، ترسو، کودک، هوچیباز و ... تنها بخشی از توهینهای روحانی به منتقدان است که البته همه اینها در کنار آن عبارت «بروند به جهنم» وضعیت رسوب اخلاق در ادبیات روحانی را بخوبی نشان میدهد. منتقدانی که با این سونامی توهینهای روحانی مواجه شدند اما در جواب متانت به خرج دادند و تنها رئیسجمهور را به شعارها و ژستهای انتخاباتیاش ارجاع داده و خواستار مراعات شؤونات اخلاقی در رفتار سیاسی شدند. البته اگرچه توهینهای دولت روحانی به منتقدان بیشتر حول ادبیات منحصر به فرد حسن روحانی مطرح شده است، با این حال اما برخی مواضع وزارت امور خارجه و تهمتهای آنها به منتقدان برجام میتواند رقابت تنگاتنگی با توهینهای روحانی داشته باشد. از جمله توهینهای بزرگ دستگاه سیاست خارجی به منتقدان، اتهام «همنوایی با دشمن» بوده است که چندی پیش در جریان مناظره 2 روزنامهنگار در تلویزیون رخ داد و پس از انجام این مناظره و شکست نماینده حامی برجام در آن، وزارت امور خارجه با انتشار بیانیهای منتقدان را به همنوایی با دشمن متهم کرد.
از سوی دیگر، پرخاشگریهای مکرر ظریف به منتقدان در مجلس شورای اسلامی و ... بارها عصبیتهای وزیر امور خارجه نسبت به منتقدان را نشان داد.
اگر قرار بود منتقدان نیز در مقابل این اتهامات، رفتاری مشابه محمدجواد ظریف انجام دهند، قاعدتا حواشی و هزینههای زیادی به کشور تحمیل میشد. با این حال اما منتقدان در مقابل این سونامی اتهامات و اهانتها، تنها به گلایه از خود این افراد و نیز توصیه به آنها برای رعایت اخلاقیات بسنده کردند. کاری که گویا محمدجواد ظریف به دلیل مختصات شخصیتی، قادر به انجام آن نیست و آستانه تحمل او بسیار کمتر از آن است که نسبت به انتقادها، رفتاری متناسب با جایگاه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از خود نشان دهد.
منبع:وطن امروز
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اما چرایی رسانه ایی شدن دفاع مضحک این شخص از خود در مورد حقایق ناتمام مطرح شده سریال گاندو در حقیقت یک حرکتی ایضایی برای انحراف افکار عمومی از پررویی و تهدید جناح مطلوب او یعنی خائنان اصلاح طلب و یا همان سه گانه لایه های نفوذ هدایتی حمایتی عملیاتی علیه انقلاب اسلامیست. کسانیکه دم از انقلابی گری میزنند اما حتی یک شهید برای انقلاب اسلامی که هیچ حتی برای ایران عزیز هم نداده اند اما تا دلت بخواهد برای حیات کثیف خود خون به پا کرده اند و تاریخ فتنه ها گویای همه چیز است. فتنه هایی که همگی با نقشه های قبلی و دروغ و فریب توسط اصلاح طلبان به پا شده است.
درست در زمانی که ظریف همه را با طرح شکایت خود سرکار گذاشته لایه های اصلی نفوذ، شورای نگهبان را تهدید میکنند که * برای حفظ امنیت ملی باید ما را تایید کنید * و وقیحانه از فعل باید استفاده میکنند و این یعنی نهایت وقاحت خائنان و باج خواهی آنان با گروگان گرفتن امنیت ملی کشور!
این حد از پررویی و زیاده خواهی اصلاح طلبان از یک سو و زمزمه های سوق دادن آرمانهای انقلاب اسلامی به پرتگاه هایی مانند دامن زدن بر ناسیونالیسم ایرانی و ملی گرایی یا همان نژاد پرستی آریایی حکایت از جریانی دارد که خود میدانند عملکرد شان بشدت در تقابل با آرمانهای انقلاب اسلامی بوده لذا با دامن زدن به احساسات ملیگرایانه با یک تیر سه هدف را نشان گرفته اند
اول اینکه با دامن زدن به ملی گرایی روح اسلامی و یا همان قدرت نرم انقلاب اسلامی را از کالبدش سعی دارند جدا کنند و همگان میدانند جسم بی روح یعنی جسدی که فاقد هرگونه تحرک و پویایی است.
دوم اینکه با دامن زدن به احساسات ملی گرایانه تمام سوء مدیریتهای خود بر گردن اسلام خواهی خواهند انداخت و چنان وانمود خواهند کرد که برای پیشرفت باید دست از اسلام و منافع مشترک امت واحده اسلامی و آرمانهای صهیونیست ستیز کشید و فقط به ایران فکر کرد که با این کار سعی دارند با فریب مجدد افکار عمومی دوباره با بازی احساسات جوانان مهندسی آرا کنند.
سوم اینکه با دامن زدن به ملی گرایی بصورت اتوماتیک نیروهای محور مقاومت خود بخود تضعیف خواهند شد و نفوذ منطقه ایی انقلاب اسلامی بشدت تضعیف خواهد شد و این یعنی یکی از بزرگترین خواستهای صهیونیستهای عالم چه در اروپا چه در سرزمینهای اشغالی
البته بر کسی پوشیده نیست جریانات معاند سعی دارند با دامن زدن بر ملی گرایی هم گرینکارتی و تعدد تابعیتی خود را و هم چپاول و انواع ویژه خواری خود را و هم فسادهای را که انجام داده اند به فراموشی بسپارند و...
امیدوارم نسل جوان این موضوع را خوب درک که اینان همیشه برای منافع خود و اربابان بیگانه خود از هیچ گونه ظلم و ستمی به پیکره مردم و ایران عزیز دریغ ننموده اند، تاریخ فتنه ها گویای همه چیز است لذا هوشیاری نسل جوان بیش از پیش لازم است.
به قول شهید مطهری یک لایه خود فریبی و تسویل روی نفسش را گرفته و خودش از خود واقعیش محجوب هست
قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ
بایستی با تولید چنین سریال های فاخری به آنها بگوییم
[رسولان] گفتند شومى شما با(از) خود شماست آيا اگر شما را پند دهند [باز كفر مى ورزيد] نه بلكه شما قومى اسرافكاريد (۱۹)