کد خبر: ۶۲۰۷۱۲
تاریخ انتشار:

آیا رسالت جمهوری اسلامی گسترش مد است؟

سیدمهدی جوادی، رئیس انجمن تولیدکنندگان حجاب معتقد است اولین راهکار در جهت بهبود شرایط مد و لباس قطع امید کردن از دستگاه‌های دولتی است.

به گزارش بولتن نیوز، سید مهدی جوادی، رئیس انجمن تولیدکنندگان محصولات حجاب و از فعالان عرصه مد و لباس است. او معتقد است گسستی میان مردم و تولیدکننده و طراح وجود ندارد بلکه گسست میان دو تفکر و دو پارادایم گفتمانی در حوزه مُد و لباس است. زیرا کاری که دستگاه‌های حاکمیتی می‌کنند در راستای همانی است که مزون‌داران در سطح جامعه اجرا می‌کنند و هیچ سنخیتی با حوزه پوشش ایرانی ندارد و جریان حاکم بر جشنواره‌های مختلف همان ریشه فکری را دارد که تولیدکننده‌ها و طراحان در جامعه مانتوی جلوباز ارائه می‌دهند یعنی این‌ها دو جریان متفاوت نیستند. جوادی می‌گوید، در حوزه مُد و لباس درگیر این موضوع شدیم که آیا مُد برای مُد رسالت ما است؟ آیا مُد به ماهوی استانداردسازی با قواعد و قواره‌های بین‌الملی مطلوب و اتوپیای ما است؟ زمانی که با این نگاه جلو می‌رویم و شما از «گسست» صحبت می‌کنید من می‌گویم که اتفاقاً گسست وجود ندارد بلکه این یکدستی است. دقیقاً نهادهای حاکمیتی همان چیزی را ترویج (پرموت) می‌کنند که ما در فروشگاه‌های هفت‌تیر و دیگر مراکز خرید می‌بینیم. اما چون این‌ها اسم حاکمیت را یدک می‌کشند همان مانتوی جلوباز را دو تا دکمه می‌زنند و آن را در نمایشگاه و جشنواره قرار می‌دهند. راهکار او برای معضلات ایجاد شده در حوزه مد و لباس در درجه اول قطع امید کردن از دستگاه‌های دولتی است. گفت‌وگوی تفصیلی خبرنگار ما با سیدمهدی جوادی رئیس انجمن تولیدکنندگان محصولات حجاب در زمینه «دوگانگی در پوشش؛ ماجرای یک گسست» در ادامه می‌آید:

با توجه به این‌که نهادها و سازمان‌های متولی در امور فرهنگی در حال انجام پروژه‌ها، برنامه‌ها، کنگره‌ها و فرهنگسازی‌های متعدد هستند اما دیده می‌شود که با دغدغه‌های سوژه‌های طبقه متوسط شهری در کشور هم‌خوانی ندارد و سوژه‌های اجتماعی به دنبال دغدغه‌های فرهنگی و ارزشی خاص خودشان هستند و در اینجا گسستی ایجاد شده است از همین‌رو می‌بینیم که الگوهای ارائه شده از سوی برخی نهادها و سازمان‌ها از سوی مردم قابل تأیید و تبعیت نیست یا تأثیر عینی آن الگوهای ارائه شده را در جامعه نمی‌بینیم، دیدگاه شما درباره این پیش‌فرض چیست؟ شما قائل به این گسست هستید؟

البته کلیات این موضوعاتی که بیان کردید را نمی‌توان قبول نداشت، واقعیت این است خیلی از اتفاقاتی که در قالب سمینار، کنفرانس، نمایشگاه‌ها در حال رخ دادن است فاصله زیادی نسبت به رویددادهای رخ داده در بطن جامعه دارد. علت آن هم این است که در پَس آن سمینارها و رویدادها چه گفتمانی شکل گرفته است و آبشخور و زایش آن از چه طبقه و افرادی است. خیلی از کسانی که این سمینارها و همایش‌ها را برگزار می‌کنند برای طبقات خاصی از جامعه هستند که نباید خیلی انتظار داشتته باشیم آیینه‌ای از مطالبات سطح عمومی مردم یا قشر متوسط مردم را در آن داشته باشیم و بازتاب‌اش را ببینیم.

اما نکته‌ای دیگر هم وجود دارد که آیا این‌گونه اتفاقات و امورات باید بازخورد آنی در جامعه داشته باشد یا به عنوان موتور پیش‌رونده به نوعی آینده‌نگاری یا آینده‌پژوهی می‌کنند و قرار است که بازخورد تمام این موضوعات را در آینده ببینیم. لذا نباید توقع تأثیر فوری و بی‌درنگ را داشته باشیم آن‌ها پیش‌رانهایی هستند که جلوتر حرکت می‌کنند تا به‌گونه‌ای مرزها را جابه‌جا کنند و به طبع اثرات و تأثیرات را در سنوات و زمان‌های بعد در جامعه جست‌وجو کنیم. از همین رو، در درجه اول باید به این موضوع توجه کرد و نباید خلط مبحث شود. برخی از رویدادها و سمینارها پیش‌ران هستند که در آینده می‌توان تاثیرش را دید.

نقش دستگاه‌های دولتی ومتولیان این امر در مُدسازی چیست؟ آیا تا به امروز به این نقش توانسته‌اند عمل کنند یا خیر! اگر نکردند پس چه کسی یا کسانی در جامعه در حال مُدسازی هستند. مزیت آن‌هایی که در حال مُدسازی هستند با نهادها و متولیان در چه چیزی است؟ آیا او مُدسازی متفاوتی را انجام می‌دهد و متولیان در حال مدسازی دیگری هستند و آن‌ها موفق‌تر عمل کردند؟ یا اینکه آن گروه با نهادهای متولی هم‌راستا با هم هستند و مُدترویجی‌شان با یکدیگر تفاوتی ندارد. به نظر شما مدی که در اجتماع وجود دارد با آن مدلی که در قالب مدسازی مُدو لباس در سیاست‌گذاری کشور پیگیری می‌شود دو مسیر جداگانه و متفاوت است؟

از دیدگاه من این مسیر خیلی متفاوت و جداگانه نیست! یعنی ما جز فعالان حوزه عفاف و حجاب می‌گوئیم که این مسیر خیلی متفاوت نیست چه بسا که هم‌پوشانی هم دارد.

یعنی چی؟ پس چرا تصمیم‌ها، افکار و اندیشه نهادهای دولتی با تفکر اجتماع فاصله دارد و مُدهایی که درست می‌کنند در اجتماع فراگیر نمی‌شود؟

ببینید! قوه عاقله در نهادهای حاکمیتی مُدو لباس ما و برآیند گفتمانی حاکم بر محصولات طراحی شده در جشنواره‌های همانند «فجر» چیزی جز همین محصولات موجود در جامعه نیست. در واقع همان‌هایی که طرفدار مانتوهای جلو باز هستند و مزون‌های آن‌چنانی دارند برگزیدگان جشنواره مُدو لباس فجر هستند. طی بازدیدی که در جشنواره فجر سال گذشته داشتم افراد همراه من کل سالن جشنواره مسیرم را تغییر می‌دادند که فلان مانتویی که نماد خاصی را داشت را به عنوان رئیس انجمن محصولات حجاب نبینم. یا مانتویی که از حیث پوشش اسلامی فاقد هرگونه شاخصه ایرانی اسلامی بود را از چشم گذر دهم. چه بسا آن مدل پوشش از مانتوهایی که در سطح جامعه به عنوان مانتوی توری بر تن می‌کنند، بدتر بود. پس بگویم که اتفاقی در مورد جریان مثبت در غالب پوشش عفیف‌تر در حوزه مُدو لباس در جامعه رخ نداده است تا شما از آن به عنوان گسست یاد کنید یا اینکه بگویید چرا تبعیتی از سوی مردم نسبت به نهادها و متولیان وجود ندارد.

جریان رسانه‌ای و طراحی مُدو لباس حاکمیتی ما کاملاً نسبت به ذائقه بازار و نسبت به فعالان مزونی در بازار منفعل است حتی این جریان سوار بر اتفاقات حاکمیتی هستند. جریان‌سازی و سیاست‌گذاری اتفاقات حاکمیتی را کسانی انجام می‌دهند که خودشان مولدین همان مُد و پوششی هستند که در سطح جامعه می‌بینیم.

اتفاق بدی در حال رخ دادن است بذارید به صورت مصداقی به این موضوعات اشاره کنم زمانی نقل شده بود که «در وزارت ارشاد معاونت قرآنی راه‌اندازی کنند که به یادم دارم وزیر وقت با این امر مخالفت کرد! به او گفتند چرا مخالفت می‌کنی! گفت: برای اینکه باید تمام شئون وزارت ارشاد قرآنی شود نه اینکه قرآن را در بخشی از معاونت اجرا کنیم و در بخش‌های دیگر غیرقرآنی فعالیت کنند.» اینکه ما بیاییم کل لباس اجتماع و مُدو لباس را براساس سیاست دیگری پایه‌ریزی کنیم و می‌گوئیم در کنار آن بخش عفاف و حجاب یا بخش عاشورایی هم قرار می‌دهیم و می‌گوئیم کل پوشش عفاف و حجاب منحصر در این بخش است که این تعبیر ضِد دارد زیرا زمانی‌که عنوان بخش پوشاک حجاب را انتخاب می‌کنیم یعنی دیگر بخش‌ها پوشاک غیرحجابی است و لذا می‌بینیم در جشنواره‌های همانند جشنواره مُدو لباس فجر مهجورترین بخش حوزه حجاب است و آن‌ها تعریف حجاب را مختص در «چادر» کردند و جایزه‌ای هم برای آن در نظر گرفتند. سوال من اینجاست آن محصولی که در بخش مانتو جایزه می‌گیرد پوشش استانداری برای جامعه اسلامی به حساب می‌آید یا خیر؟

من در جشنواره مُدو لباس به یکی از مسئولان فعال گفتم «خیلی از این محصولات پوشاکی که به عنوان پوشش اجتماع طبقه‌بندی کردید و به مردم معرفی می‌کنید را اگر کسی آن را تن کند تا سر خیابان برود گشت ارشاد او را می‌گیرد!» یعنی خود حاکمیت پوشاکی را به مردم سطح جامعه معرفی می‌کند که بخشی دیگری از حاکمیت آن پوشاک را قبول ندارد واقعاً این تناقض کجا اتفاق می‌افتد؟

این تناقص در کجاست؟ رسالت متولیان در حوزه مد و لباس چیست که حتی دودستگی در نوع تفکرات آنان وجود دارد!

بله دقیقاً سوال اصلی باید همین باشد که آیا کارگروه مُدو لباس در کشور یا متولیان دیگر رسالت‌شان چیست؟ این تعبیر معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که کارگروه در ذیل این نهاد تعریف می‌شود و به یکی از دوستان هیئت مدیره ما (انجمن تولیدکنندگان محصولات حجاب) گفته بود که رسالت ما گسترش مُداست! آیا واقعاً رسالت جمهوری اسلامی گسترش مُد و ماهیت مُد است. احساس می‌شود نظریه‌ای در این حوزه بر دستگاه‌های حاکمیتی غالب است که همانند نظریه‌ای گریبانگیر سینما در حال رشد است سینمایی‌ها گفتند «هنر برای هنر» و فیلمساز گفت من وظیفه‌ام ساخت فیلم است کسی فیلم را دید، دید کسی هم ندید مهم نیست زیرا هنر برای هنر است!

حالا در حوزه مُد و لباس درگیر این موضوع شدیم که آیا مُد برای مُد رسالت ما است؟ آیا مُد به ماهوی استانداردسازی با قواعد و قواره‌های بین‌الملی مطلوب و اتوپیای ما است؟ زمانی که با این نگاه جلو می‌رویم و شما از «گسست» صحبت می‌کنید من می‌گویم که اتفاقاً گسست وجود ندارد بلکه این یکدستی است. دقیقاً نهادهای حاکمیتی همان چیزی را ترویج (پرموت) می‌کنند که ما در فروشگاه‌های هفت‌تیر و دیگر مراکز خرید می‌بینیم. اما چون این‌ها اسم حاکمیت را یدک می‌کشند همان مانتوی جلوباز را دو تا دکمه می‌زنند و آن را در نمایشگاه و جشنواره قرار می‌دهند. ولی آیا ماهیت آن تولیدکننده، طراح یا مزون‌دار با کسی که در بیرون به ترویج این طرح‌ها می‌پردازد خیلی فرق می‌کند؟ جریان مُدو لباسی که تقویت می‌کنند چه جریانی است؟ جریان و پارادایم غالب در عرصه مُدو لباس دستگاه حاکمیتی ما را کدام تفکر مدیریت می‌کند؟

مرجع فکری و کنش فرهنگی مردم در این زمینه مُدو لباس چه کسانی هستند؟ نخبگان فرهنگی نهادها و متولیان این امر هستند؟

من به خدمت شما می‌گویم که مرجع فکری حوزه مد و لباس برای مردم مزون‌داران هستند. دقیقاً همان خانم و آقایی که بیرون نشستند و مانتو جلوباز و پوشش عجیب و غریب مبتنی بر برداشت کج و معوج و ناقص از فرهنگ غربی را وارد کشور می‌کنند همان‌ها از اعضای شوراهای اندیشه‌ورزی و کارگروه‌های همین دستگاه حاکمیتی هستند همچنین در جشنواره‌های فجر و غیره… میدان‌داری هم می‌کنند. لذا من گسستی نمی‌بینیم بلکه دستگاه‌های حاکمیتی ما در سطح نازل‌تری دنبال‌رو همین ولنگاری مُدو لباسی هستند که در بیرون وجود دارد.

راهکار شما در این آشفتگی و سرگردانی چیست؟ چه مولفه‌هایی را باید در پیش گرفت؟

اولین راهکاری که به ذهن من می‌رسد اینکه از دستگاه‌های دولتی قطع امید کنیم. یعنی موضع دولت و دستگاه دولت کاملاً در این حوزه مشخص است لذا باید جبهه مردمی خودجوش و دغدغه‌مندی که احساس می‌کنند در حوزه مُدو لباس هم می‌توانند تأثیرگذار باشند باید شکل بگیرد که اگر هم قرار است اتفاقی بیفتد از این کانال باشد. نکته دیگر، دستگاه‌های حاکمیتی باید تکلیفشان را مشخص کنند بالاخره رسالتشان در گسترش مُداست یا گسترش پوشش ایرانی اسلامی مبتنی بر شاخص‌های اصیل و دینی. اگر اولی است که همین سبیلی که می‌روند را جلو ببرند که همان مُقلد سطح نازل مُدغربی و مزون‌های داخلی است که جریان مُد را پیش می‌برند.

اگر می‌خواهند به پوشش ایرانی اسلامی برگردند باید به مزیت‌های هویتی ما در پوشش بپردازند و اینکه تا چه اندازه این مزیت‌های هویتی را تقویت کردیم. کاری که ترکیه و مالزی در عرصه پوشاک انجام می‌دهند و البته در حوزه پوشاک اسلامی هم فعالیت‌های خوبی دارند. حتی برخی شرکت‌ها و برندهای آن‌ها پایگاه جدی در پاریس دارند. ما در پَس فعالیت‌های آن‌ها می‌بینیم که مزیت هویتی خودشان را تعریف کردند و به جای اینکه وادادگی الکی در این حوزه داشته باشند بر مزیت‌هایشان پافشاری کردند و آرام‌آرام جریان‌ساز شدند.

ما در بخش ذائقه‌سازی بسیار ضعیف هستیم یا به صراحت بگویم اصلاً ذائقه‌سازی نداشته‌ایم هر چه هم که بوده ذائقه‌شناسی بوده و این یک قدم عقب ماندن از مخاطب است!؟

اول به این نکته مهم اشاره کنم که آیا اکثر کسانی که از لباس‌های غیراستاندارد پوششی استفاده می‌کنند افراد معاند هستند؟ که قطعاً اینگونه نیست! آیا این افراد بی‌اعتقاد هستند؟ قطعاً اینگونه نیست! در نتیجه این افراد نه آدم‌های کم اعتقادی هستند و نه معاند بلکه اصل و اساس حوزه مُد و لباس مزاج‌سازی و ذائقه‌سازی است. وقتی شما برای خرید مانتو یا هر محصولی دیگری ۱۰۰ تا ویترین را نگاه می‌کنید که ۹۹ تای آن مانتوی جلوباز را در مغازه برای فروش گذاشته است بالاخره یکی از آن را می‌خرید. باید ببینیم ما در حوزه ذائقه‌سازی چه‌کار کردیم! ما وقتی که اراده، تصمیم و جدیتی در این حوزه برای ذائقه‌سازی نداریم معلوم است که فعالیت درستی نداریم. نه تنها تصمیم، اراده و جدیتی نداریم بلکه خودمان را پا جای پای آن‌هایی می‌گذاریم که رسالتشان ترویج مد غربی است. در نتیجه دستگاه‌های دولتی باید تکلیف‌شان را مشخص کنند که می‌خواهند در این حوزه فعالیت ثمربخش داشته باشند یا خیر! اصلاً رسالتشان این حوزه است یا اینکه موضوع پوشاک ایرانی اسلامی را زینت‌المجالس جشنواره‌هایشان می‌دانند که مثلاً این بخش را می‌گنجانند تا کسی به آن‌ها گیر ندهد. در صورتی که باید ماهیت، بن، اساس، دغدغه، شیرازه حرکت، هویت، اصل، سیاست‌گذاری‌ها، روش‌شناسی و اجرای آن سازمان مبتنی بر پوشاک ملی ایرانی اسلامی منطبق بر شاخص‌های هویتی، دینی و مذهبی‌مان باشد که به ضرس قاطع می‌گویم به این شکل نیست. البته ما به علت ناقص بودن زنجیره تولید خیلی از تولیدکنندگان یا کپی‌بردار هستند یا طراحان مقتضیات صنعتی‌سازی را یاد نگرفتند که راهکارش برقراری ارتباط میان طراحان و صنعت‌سازان است.

در نتیجه به اعتقاد من گسست میان مردم و تولیدکننده و طراح نیست بلکه گسست میان دو تفکر و دو پارادایم گفتمانی در حوزه مُد و لباس وجود دارد. زیرا کاری که دستگاه‌های حاکمیتی می‌کنند در راستای همانی است که مزون‌داران در سطح جامعه اجرا می‌کنند و هیچ سنخیتی با حوزه پوشش ایرانی ندارد. جریان حاکم بر جشنواره‌های فجر و … همان ریشه فکری را دارد که تولیدکننده‌ها و طراحان در جامعه مانتوی جلوباز ارائه می‌دهند پس این‌ها دو جریان نیستند.

منبع: خبرگزاری مهر

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین