گروه سیاسی:محمدرضا عسگری: مسیر پیش رو مسیر به پایان رسیدن داستان برجام است، با این تفاوت نسبت به سال قبل که توان اقتصادی کشور و وضعیت معیشتی مردم به شدت و به شدت تضعیف شده است. البته دیگر تحریمی در عرصه عمل باقی نمانده که آمریکا و اروپایی ها بخواهند علیه ایران اعمال کنند، اما فضای روانی که دور جدید رویارویی ایران با آمریکا و اروپایی ها ایجاد خواهد کرد، یقینا اقتصاد رنجور و ضعیف کشور و معیشت نیم بند مردم را باز هم بیش از پیش با مضیقه و سختی و فشار روبرو خواهد کرد.
به گزارش بولتن نیوز، خبرگزاری جمهوری اسلامی سه شنبه در گزارشی درباره استمرار کاهش قیمت دلار خبر داده است: "دلار خود را برای ورود به کانال ۱۰ هزار تومانی آماده میکند". در گزارش ایرنا آمده است: همزمان با اقدامات کنترلی دولت و کاهش تنش های سیاست خارجی که تقویت ارزش پول ملی (ریال) را به دنبال داشته، دلار خود را برای ورود به کانال ۱۰ هزار تومانی آماده می کند. این گزارش با اشاره به استمرار نرخ کاهشی دلار از اردیبهشت امسال تا هفته اخیر، نتیجه گرفته است که "در هفته های اخیر نرخ دلار وارد کانال ۱۲ هزار تومانی شده و در حال نوسان در آن است، اما شواهد نشان می دهد که در این رقم نیز ماندگار نبوده و به زودی به سوی رقم های پایین تر حرکت خواهد کرد. بر این اساس، کانال ۱۱ هزار تومانی به عنوان نخستین هدف قیمتی به شمار می رود که دلار به آن خواهد رسید و در گام بعدی به کانال ۱۰ هزار تومانی عقب نشینی خواهد کرد".
خبرگزاری دولت، "افزایش تنش در سیاست خارجی، وضع تحریم ها توسط آمریکا و بی ثباتی اقتصادی" را از مهمترین دلایل رشد قیمت دلار در سال گذشته عنوان کرده که "باعث ایجاد تلاطم در بازار ارز و در نتیجه موج سواری دلالان و رشد قیمتها" شده است. "تاثیر همه این عوامل تلاطم زا از بین رفته است به طوری که حنای تهدیدات دونالد ترامپ دیگر رنگی ندارد و رئیس جمهوری آمریکا هر کاری در توانش بوده انجام داده است. ناکامی تاثیر تنش های مربوط به سیاست خارجی در رشد قیمت دلار به حدی است که حتی حمله به چند نفتکش در بندر فجیره امارات و دریای عمان و سرنگونی پهپاد جاسوس آمریکایی نیز نتوانست بهای دلار را بالا ببرد".
آنچه خبرگزاری ایرنا سعی کرده گزارش کند، تنها تصویری از وجه بیرونی و ظاهری ماجراست.
گزارش ها و تحلیل های دیگری نیز در همین روز در رسانه ها درباره استمرار کاهش نرخ دلار منتشر شده بود که دلایل مختلفی برای این موضوع ارائه کرده بودند اما بالاتفاق بانک مرکزی را منشا و عامل اصلی این روند معرفی کرده بودند.
این نوشتار به دنبال طرح یک سوال و تلاش برای پاسخگویی به آن است؛ افزایش افسارگسیخته دلار چه پیامدهایی برای مردم داشت و آیا کاهش نرخ دلار به نفع مردم تمام خواهد شد؟
در ایام منتهی به 18 اردیبهشت سال 97 مسئولان ارشد دولت، از رئیس جمهور تا اعضای کابینه مکررا و موکدا عنوان می کردند که با توجه به ادعاهای ترامپ برای خروج آمریکا از برجام، همه پیش بینی های لازم انجام شده و برای مدیریت اوضاع در پی خروج احتمالی آمریکا از این توافق، برنامه ریزی های لازم صورت گرفته و مردم نباید هیچ نگرانی داشته باشند.
مشخصا در روز 18 اردیبهشت و کمتر از ساعتی پس از اعلام خروج آمریکا از برجام، حسن روحانی، رئیس جمهور در یک گفتگوی زنده تلویزیونی "با تاکید بر اینکه مردم نباید هیچگونه نگرانی برای آینده کشور داشته باشند"، گفت: "از هفتهها و ماهها پیش به این نتیجه رسیده بودیم که ترامپ به تعهدات بینالمللی و از جمله به برجام وفادار نخواهد بود و بر این مبنا تصمیمات لازم را برای مسایل اقتصادی کشور اتخاذ کردیم و تصمیمی که نسبت به مسایل ارزی اتخاذ شد بر همین مبنا بود.
روحانی افزوده بود که "مردم شاهد خواهند بود که رشد اقتصادی و آرامش و ثبات بازار ادامه خواهد یافت. ارز مورد نیاز کشور را در شرایط آینده به خوبی تأمین خواهیم کرد و در کالاهای اساسی و کالاهای مورد نیاز مردم هیچگونه نگرانی نباید وجود داشته باشد. کار ترامپ یک جنگ روانی و یک فشار اقتصادی بود و ما نخواهیم گذاشت ترامپ در جنگ روانی و یا در فشار اقتصادی به ملت ایران موفق شود. "به مردم ایران اطمینان میدهم که دولت از ماهها پیش برای تمام شرایط برنامه لازم را آماده کرده و به هیچ عنوان مشکل حادی پیش رو نخواهیم داشت. مردم ما مشکلاتی را در زندگی روزمره خودشان در هفتهها، ماهها و سالهای آینده، به حول و قوه الهی احساس نخواهند کرد.
به رغم همه این القای اطمینان ها به مردم –که البته قبل از این هم از سوی حسن روحانی زیاد انجام شده بود- اما کوتاه زمانی بعد، دومینوی نایاب شدن و پرواز قیمت ها از قیمت ارز گرفته تا مسکن و لبنیات و گوشت و خودرو آغاز شد و قیمت بخش زیادی از نیازمندی های مردم تا حتی 3 برابر افزایش یافت.
این روزها و بعد از یکسال از آن زمان اگر بخواهیم واقع بینانه قضاوت کنیم، باید گفت آمریکا از تحریم ها به عمده نتایجی که می خواست دست یافته است. گذشته از هدف موهوم آمریکا برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی، آنها در دور اخیر تحریم ها به آنچه در زمینه قفل کردن و از کار انداختن اقتصاد ایران می خواستند، دست یافتند که البته این مهم جز به لطف بی تدبیری دولت تدبیر و امید حاصل نشد.
خبرگزاری ایرنا در ادامه همان گزارش آورده است که "مدیریت هوشمندانه بازار ارز توسط دولت و بانک مرکزی نیز در برقراری ثبات در بازار ارز و کاهش تلاطمات، تاثیرگزار بوده به طوری که به اعتقاد کارشناسان، بخش مهمی از ثبات بازار ارز در هفته های اخیر ناشی از کنترل بازار توسط دولت بوده است".
دم دستی ترین سوال از تنظیم کنندگان و منتشر کنندگان و البته منتفعین این گزارش یعنی دولتی ها این است که این مدیریت هوشمندانه بازار برای برقراری ثبات و کاهش تلاطمات، پارسال و پس از خروج ترامپ از برجام کجا بود؟ اگر کاهش تلاطمات این روزهای بازار ارز ناشی از مدیریت هوشمندانه دولت و بانک مرکزی است، مقصران بازار به شدت متلاطم تابستان و پاییز و زمستان پارسال چه کسانی بودند و آیا کسی ایشان را به خاطر اینکه توان اقتصادی کشور و مردم را به حدود یک سوم در طول یکسال تقلیل دادند، مواخذه و محاکمه خواهد کرد؟
اتفاقی که امروز در اقتصاد کشور رخ داده تنها تضعیف و تقلیل اقتصاد نیست، امروز اقتصاد کشور به کلافی سردرگم تبدیل شده که به شدت در خود قفل شده است. این یک تحلیل تخصصی اقتصادی نیست؛ یک توصیف ساده و قابل فهم است از آنچه در یکسال گذشته بر سر اقتصاد کشور و زندگی و معیشت مردم آمده. نگاهی به وضعیت بازار و اقتصاد در چند عرصه هایی مثل مسکن و خودرو گواه این ادعاست که با وجود رکود شدید بر بازار خرید و فروش این کالاها، اما نه قیمت ها کاهش می یابد و نه به رغم تلاش های جسته و گریخته مثل پیش فروش های متعدد و مکرر خودرو از سوی دو شرکت بزرگ خودروساز کشور –که البته خود به نوعی سواستفاده از بی سامانی بازار است- رونقی در بازار مثلا خودرو ایجاد می شود.
این در واقع همان قفل شدن بازار است. قیمت ها به شدت افزایش یافته و طبیعتا خریدارانی که از یکسال قبل به این سو توان اقتصادی شان در مجموع به کمتر از یک سوم تقلیل یافته هم توان خرید ندارند، اما کالاها هم ارزان نمی شوند. البته وقتی هیچ برنامه ای هم برای تعدیل قیمت ها ارائه نمی شود و حمایتی از تولیدکنندگان صورت نمی گیرد، انتظار کاهش قیمت ها عبث است.
حالا در این وانفسا قیمت دلار که در زمان افزایش قیمت ها به عنوان یک عامل بسیار شاخص عمل کرده بود، رو به کاهش نهاده است و رئیس دفتر رئیس جمهور نیز روز چهارشنبه در حاشیه جلسه دولت سینه سپر کرده و با تفاخری آنچنانی از تداوم این کاهش خبر داده است. اما آیا باید و یا می توان از این کاهش قیمت خوشحال بود!؟
اولا با وجود اینکه قیمت دلار از حدود 16 هزار تومان به زیر 12 هزار تومان رسیده، قیمت کالاهای معیشتی مردم از مسکن و خودرو گرفته تا لبنیات و گوشت و غیره نه تنها کاهش نیافته، بلکه لبنیات در همین هفته های اخیر با مجوز دولت برای چندمین بار حدود 40 درصد گران شد. دولتی ها خیلی خوب هم یاد گرفته اند که مثلا قیمت شیر پاستوریزه را پایین تر نگاه دارند و قیمت بقیه محصولات لبنی از ماست و پنیر گرفته تا بستنی را بیشتر افزایش دهند که بتوانند پُز پایین نگاه داشتن قیمت شیر را هم بدهند، اما این بار حتی شیر پاستوریزه نیز بیش از 30 درصد گران شد.
ثانیا در این ریزش قیمت دلار و سکه و طلا باز هم این مردم عادی کوچه و بازار هستند که بیشترین زیان و ضرر را می بینند. مردمی که از سر ناچاری وقتی در 9 ماهه آخر پارسال خود به چشم خویشتن می دیدند که جان از دارایی شان بیرون می رود، از سر استیصال، به هر ریسمانی برای نجات چنگ می انداختند.
شاید خیلی راحت باشد که بگوییم مردمی که در مواجهه با گرانی –خواه گرانی دلار باشد، خواه سکه و گوشت و مرغ و برنج و غیره- به مراکز فروش هجوم می برند، لایق چنین سرنوشتی هستند. اما فقط یک نگاه سطحی به تجربه مردم از گرانی ها بیندازید. حداقل در 40 سال گذشته، هیچ گاه بعد از هر گرانی، ارزانی فرا نرسیده است. کسی که به چشم خود می بیند که جیبش هر روز کوچک تر می شود، باید چه کند؟ نه اینکه این رویه را ترویج و تایید کنیم، اما هرگز نباید به خود اجازه دهیم چنین مردمی را به راحتی قضاوت کرده و تخطئه کنیم.
مردمی که عموما –جدای از عده ای از هیولاهای اقتصادی که حسابشان از مردم جداست- برای مرهم گزاردن بر زخم بی تدبیری دولت بر پیکر معیشت شان ارز و سکه و طلا خریده بودند، حالا این کاهش قیمت ارز و طلا به مثابه خراشیدن یا پاشیدن نمک بر زخم شان است. حتی انتظاری که برای کاهش قیمت مسکن داریم هم همین است. یعنی باز معیشت مردم بیش از گذشته تحدید می شود. و یقینا هیولاهای اقتصادی همچنان از هر کدام از این دو وضعیت ماهی مقصود خود را صید خواهند کرد؛ اما مردم ... .
حتی خبرگزاری دولت نیز به این موضوع اشاره کرده اما هیچ موضعی در قبال آن ندارد و بیشتر به نظر می رسد از آن خوشحال باشد تا ناراحت: "بخش عمده ای از تقاضا برای خرید دلار در ماه های گذشته مربوط به نگهداشت با هدف سرمایه گذاری بوده است. پس از رشد شدید تورم و کاهش ارزش پول ملی، برخی با هدف حفظ قدرت سرمایه خود به خرید دلار با هدف سرمایه گذاری اقدام کردند که در بین آنها حتی زنان خانه دار نیز وجود داشتند. اما در روزهای اخیر که روند حرکت دلار، نزولی شده، این گروه اقدام به فروش دلار و سرمایه گذاری در سایر بازارها مانند بورس کرده اند".
دو نکته دیگر در این شبیخون دولت به معیشت مردم حائز اهمیت است. اول اینکه دولتی ها از رئیس جمهور تا اعضای دیگر دولت در همان ماههای ابتدایی خروج ترامپ از برجام، بارها و موکدا اعلام کردند که لازم است دستگاهها در این دوران سختی بیش از گذشته صرفه جویی کنند. انگار صرفه جویی پیش از آن موضوعیت نداشته است. اما اشکالی ندارد، خیر شما قبول؛ مرحمت کنید و گزارشی از صرفه جویی های انجام شده در دستگاههایتان ارائه کنید تا مردم چنانکه اسحاق جهانگیری هفته گذشته در همایش سراسری استانداران تاکید داشت، احساس کنند که مسئولان از خود آنان هستند و همدرد ایشان.
نکته دوم کاهش گام به گام تعهدات برجامی کشور است. حسن روحانی در همان سخنرانی 18 اردیبهشت 97 خود گفت که "اگر منافع ملت ما در برجام تأمین باشد ما همین روند را ادامه خواهیم داد و اگر برجام بخواهد کاغذی باشد بدون اینکه منافع ملت ایران را تضمین کند، آنگاه راه بسیار روشنی پیش روی خود داریم". "... از این لحظه 1+5، یک را از دست داده است و در این شرایط ما باید منتظر آن باشیم که این کشورهای بزرگ جهانی نسبت به این توافق چگونه عمل خواهند کرد. به وزارت امور خارجه دستور دادم که ظرف چند هفته آینده با مذاکرات با کشورهای اروپایی و دو کشور بزرگ دیگر، یعنی روسیه و چین رایزنیها و هماهنگی و مذاکرات لازم را انجام دهد". " اگر در پایان این مهلت و زمان کوتاه به این نتیجه رسیدیم که با همکاری 5 کشور میتوانیم همه آنچه در برجام خواست ملت ایران بوده به دست آوریم، علیرغم میل آمریکا و رژیم صهیونیستی و تلاشهای آنها و حرفهای بینزاکت امشب ترامپ برجام پایدار خواهد ماند و ما میتوانیم به نفع صلح و امنیت منطقه و جهان قدمهای خودمان را برداریم. اگر ببینیم منافع ما تضمین نخواهد شد، به زودی با مردم ایران صحبت خواهم کرد و تصمیمات نظام را در آن شرایط به اطلاع مردم میرسانم".
چند هفته!؟ بله چند هفته، اما دقیقا چند هفته؟ دقیقا 54 هفته. رئیس دولت تدبیر و امید 54 هفته زمان نیاز داشت تا به این نتیجه برسد که اروپایی ها هر قدر هم به قول خودش اراده برای حفظ برجام داشته باشند، توان آن را ندارند. البته او هنوز هم از اروپایی ها ناامید نشده و هر دو ماه یکبار اندکی فیتیله را پایین تر می کشد.
طبیعی است که اروپایی ها هر قدر هم بخواهند با توجه به عزم جدی آمریکا برای از سکه انداختن برجام، توان اقدامی عملی برای حفظ برجام را ندارند. مسیر پیش رو فقط به یک نقطه ختم خواهد شد. ایران مجبور است پس از سر رسیدن دومین مهلت دو ماهه به اروپایی ها اقدام دیگری برای کاهش تعهدات خود انجام دهد که این بار قطعا بیش از ظرفیت های برجام است و آن وقت آمریکا به مقصود خود که جناب روحانی ملت را از همان می ترساند، خواهد رسید.
حسن روحانی پس از خروج ترامپ از برجام بارها اعلام کرد ایران در پازل طراحی شده از سوی آمریکا بعد از خروج این کشور از برجام نقش آفرینی نخواهد کرد و چنانکه آمریکایی ها پیش بینی کرده بودند، از برجام خارج نخواهد شد تا بتوانند علیه ایران اجماع جهانی ایجاد کنند و دوباره پرونده را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کنند. روحانی این دستاورد درخشان خود را با قیمتی گزاف به ملت ایران فروخت؛ به قیمت تضعیف شدید معیشت آنان و اقتصاد کشور. حالا اما ناچار شده به همان سمتی برود که اتفاقا به نظر می رسد آمریکایی ها با شناخت دقیق شخصیت او طراحی کرده بودند.
به نظر می رسد در نهایت ایران مجبور است از برجام خارج شود چرا که از برجام فقط یک کاغذ بر جا مانده و هیچ سودی نصیب ایران نشده است. حالا چه تفاوتی بین خروج ایران در اردیبهشت پارسال از برجام با خروج آن از برجام در حال حاضر وجود دارد؟
ایران چه پارسال از برجام خارج می شد و چه در روزهای آینده و از روی نهایت ناچاری، به هر حال اجماع جهانی علیه او ایجاد می شد و می شود. اما تفاوت آنجاست که اگر پارسال از برجام خارج شده بودیم، همان هزینه هایی که در طول 9 ماه آخر سال پرداختیم را می پرداختیم و الان دیگر فشار تحریم ها و تهدیدها خالی شده بود. امروز اما یکبار حکایت ما حکایت آن مردی است که در زندان هم شلاق را خورد، هم پیاز را و هم مجبور شد نهایتا جریمه نقدی را پرداخت کند.
مسیر پیش رو مسیر به پایان رسیدن داستان برجام است، با این تفاوت نسبت به سال قبل که توان اقتصادی کشور و وضعیت معیشتی مردم به شدت و به شدت تضعیف شده است. البته دیگر تحریمی در عرصه عمل باقی نمانده که آمریکا و اروپایی ها بخواهند علیه ایران اعمال کنند، اما فضای روانی که دور جدید رویارویی ایران با آمریکا و اروپایی ها ایجاد خواهد کرد، یقینا اقتصاد رنجور و ضعیف کشور و معیشت نیم بند مردم را باز هم بیش از پیش با مضیقه و سختی و فشار روبرو خواهد کرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com