کد خبر: ۶۱۴۰۱۹
تاریخ انتشار:
ملاقلی‌پور:

سازمان تروریستی مجاهدین برآیند لیبرال‌های نهضت آزادی بود

مستند «راه طی شده» برای اولین بار در تلویزیون پخش شد و پس از آن محمد قوچانی و علی ملاقلی‌پور به مناظره‌ای پیرامون این فیلم پرداختند.

به گزارش بولتن نیوز، مستند «راه طی شده» به کارگردانی علی ملاقلی‌پور شب گذشته به روی آنتن شبکه مستند رفت و پس از آن، مناظره داغ محمد قوچانی و علی ملاقلی‌پور با موضوع مهندس بازرگان، نهضت آزادی و مجاهدین خلق برگزار شد. در زیر گزارش این مناظره منتشر می‌شود: 

اولین انتقاد کلیشه‌ای به مستندهای سیاسی این است که می‌گویند فیلم تقطیع شده است/ آینه را انتخاب کردم تا بعدا نگویند که صدایی را به فیلم اضافه کرد

در ابتدای برنامه، علی ملاقلی‌پور در مورد ساخت مستند «راه طی شده» گفت: سیاست، همیشه دغدغه کاری من بوده است و کارهای داستانی کوتاه که تاکنون ساخته‌ام، راجع به مجاهدین، عملیات‌های تروریستی و ... بوده است. در حقیقت، این دغدغه از قبل وجود داشته است. من قبل از این فیلم قندون جهیزیه را ساخته بودم که یک فیلم داستانی طنز اجتماعی بود. البته در کنار این موضوع، دغدغه‌های سیاسی و جریان‌شناسی مربوطه را پیگیری می‌کردم. جالب است بدانید که به غیر از این مستند، 4-5 فیلم مستند سیاسی دیگر نیز ساخته‌ام که کمتر دیده شده است. در یکی از نقدهایی که برای این مستند می‌خواندم گفته بودند که شما بروید و فیلم داستانی‌ خود را بسازید با این که قبلا کارهای مستند سیاسی نیز داشتم.

وی درباره انتخاب شیوه روایت متفاوت در این کار گفت: تاکنون چنین شیوه‌ای را در جایی ندیده بودم و با ایده قبلی که براساس فکر خودمان بود، به ذهنم رسید. البته ما ظرف را براساس محتوای خود انتخاب می‌کنیم و در این کار نیز براساس محتوای خاصی که داشت، چنین شیوه‌ای را انتخاب کردیم. در حقیقت، انتخاب «آینه» از سمت من بی دلیل نبود. وقتی که با دوستان برای ساخت مستند سیاسی صحبت کردیم، به این نتیجه رسیدیم که اگر راجع به هر شخص سیاسی صحبت کنیم، به هر حال عده‌ای ناراحت می‌شوند. توجه داشته باشید که اولین انتقاد کلیشه‌ای به مستندهای سیاسی این است که می‌گویند فیلم تقطیع شده است. با خود فکر می‌کردم که چه کاری انجام شود تا این موضوع کمرنگ‌تر شود. به همین دلیل، از آینه استفاده کردیم تا نگویند آن کسی که پشت دوربین است، بعدا صدای خود را روی فیلم اضافه کرد. دقت داشته باشید که در این شیوه، پرسپکتیو زیادتر شده و چشم بیننده ابعاد زیادتری را می‌بیند. به نظرم، با جلوتر رفتن فیلم، مخاطب به چنین مساله‌ای عادت می‌کند.

ملاقلی‌پور کلیت بازرگان را روایت نکرده است و فقط براساس کتاب «راه طی شده» فیلم ساخته است/ پرسش اصلی کارگردان برای ساخت این مستند چیست؟ 

در ادامه، محمد قوچانی صحبت کرد و در مورد مستند راه طی شده گفت: اولین سوالی که ذهم من را به خود مشغول کرده است این است که آیا این فیلم، فیلم کارگردان است یا فیلم مهندس بازرگان؟ نقش پر رنگ کارگردان در این فیلم، به وضوح دیده می‌شود. البته ایشان به نقش آینه‌ها اشاره کردند اما باید بگویم که این کار ایشان به حجم آزاردهنده‌ای می‌رسد. کمتر فیلمی را دیده‌ام که کارگردان تا این اندازه در آن حضور داشته باشد. در مورد مستند راه طی شده باید بگویم که این فیلم بیش از آن که مستند باشد، داستانی است چرا که کارگردان در آن حضور دارد و مواجهه خود با بازرگان را توضیح می‌دهد. حتی در جایی وارد فضای کمیک نیز می‌شود. به اعتقاد بنده، سازمان مجاهدین خلق یکی از تراژیک‌ترین سرنوشت‌ها را برای جوانان این مملکت رقم زد و عملکرد آن جزو فجایع است اما با این حال، ماجرای آن همراه با کمی طنز روایت می‌شود. در سال‌های اخیر، جریان مستندسازی در کشور رشد بسیار خوبی داشته است.

وی اضافه کرد: یکی از پرسش‌های مهمی که در این مستند وجود دارد، این است که آقای بازرگان در آن نامه معروف خود چگونه هم برای فرزندان سازمان مجاهدینی خود دل می‌سوزاند و هم برای فرزندان مکتبی خود ناراحت است؟ به نظرم این پرسش، کلیدی‌ترین دغدغه آقای ملاقلی‌پور است. البته معتقدم که ایشان برای این دغدغه اصلی خود نتوانسته پاسخ مناسبی پیدا کند و هیچ کدام از کسانی که مصاحبه کردند نتوانستند بسته‌بندی خوبی را عرضه کنند. دلیل این موضوع این است که بازرگان به خوبی خوانده نشده است. در حقیقت، پژوهشگر و کارگردان این مستند به خوبی کار نکرده و حتی شاید بخشی از آن نامه معروف بازرگان را نیز ممیزی کرده است. ما باید بازرگان را یک کلیت یک‌پارچه ببینیم. بازرگان، همه بازرگان است و اگر یک بخش از او را بردارید و بخواهید مورد بررسی قرار دهید، کمیک می‌شود. آقای ملاقلی‌پور تنها براساس کتاب راه ‌طی شده بازرگان فیلم ساخته است و بازرگان قبل و بعد از آن را روایت نکرده است. نظریه فکری من این است که بازرگان نه تنها پدر فکری مجاهدین خلق است بلکه پدر فکری کل جریان‌ روشنفکری دینی و اسلام سیاسی در دنیای ما است. من در این جلسه می‌توانم اثبات کنم که مجاهدین براساس اعراض بازرگان و عبور او شکل گرفت. شما می‌خواهید بگویید که پایه‌گذاری این جریان با بازرگان بوده است و من می‌خواهم ثابت کنم که عبور از بازرگان منجر به شکل‌گیری مجاهدین خلق شد.

قوچانی به دنبال گفتمان‌سازی است/ از دل نهضت آزادی با مشی لیبرالی، سازمان مجاهدین خلق با مشی تروریستی و کمونیستی بیرون می‌آید

ملاقلی‌پور در پاسخ به نقدهای مطرح شده گفت: صحبت‌های آقای قوچانی،‌ صحبت‌های کلیشه‌ای و رایج است که ایشان سعی دارد خواسته یا ناخواسته، دانسته یا نادانسته گفتمان‌سازی شود. در مورد نگاه بازرگان، علاوه بر دید او باید به نگاه مخالفین او، نزدیکانش، کتاب‌هایی که پیرامون او نوشته می‌شود نیز نگاه شود. وقتی کتب مختلف را مطالعه می‌کنید به بخش مغفولی می‌رسید. در این بخش به نظر می‌رسد که نهضت آزادی و مهندس بازرگان کسانی هستند که مبارزات پارلمانی و قانونی داشته‌اند اما وقتی ورود پیدا می‌کنید و از تک‌تک افراد سوال می‌پرسید یا کتاب‌هایشان را می‌خوانید می‌بینید که واقعیتی وجود دارد که تاکنون بیان نشده است و آن هم این است که از دل نهضت آزادی با مشی لیبرالی، سازمان مجاهدین خلق با مشی تروریستی و کمونیستی به وجود می‌آید. این سوال بسیار مهم است و مستند راه‌طی شده آمده است که به این پرسش پاسخ بدهد.

ماجرای زندان رفتن بازرگان در سال 1342 و تشویق جوانان به آغاز مبارزه مسلحانه در زندان

وی اضافه کرد: به نظرم، برخلاف موضوع مطرح شده، نقطه عطف فیلم در زندان است. در سال 1342 که ایشان به زندان می‌افتد، او به یاس و ناامیدی می‌رسد و در آن‌جا جوانان نهضت آزادی را به مبارزه مسلحانه ترغیب می‌کند. ما در این فیلم از یاران مهندس بازرگان مصاحبه گرفتیم. یکی از آنان آقای توسلی است که می‌گوید تولد سازمان مجاهدین خلق انشعابی از نهضت آزادی نیست. جالب است بدانید که در مواجهه‌های بعد از فیلم متوجه شدیم که آقای بازرگان در آن تاریخ در زندان تمام جوانانی را که قدرت اسلحه به دست گرفتن داشتند را به مبارزه مسلحانه تشویق می‌کرده است. برای مثال، آقای احمد احمد در خاطرات خود به همین موضوع اشاره می‌کند. باید بگویم که ما سازمانی به نام سماع داشته‌ایم. این سازمان که خلاصه شده سازمان مخصوص اتحاد و عمل است، وظیفه مستقیم مسلحانه نهضت آزادی را بر عهده داشته است.

بازرگان بنیان‌گذار و پدر نهضت آزادی است اما همه آن نیست/ آیا خوارج در بنیان‌گذاری اسلام مقصر بودند؟ 

محمد قوچانی در بخش دوم صحبت‌های خود ضمن اشاره به صحبت‌های ملاقلی‌پور مبنی بر گفتمان‌سازی پیرامون نهضت آزادی گفت: اکنون برای من چیزی جدید مشخص شد که ایشان فیلمی در مورد مهندس بازرگان نساختند، بلکه فیلمی در مورد نهضت آزادی ساخته‌اند. من تا قبل از این فکر میکردم که راجع به بازرگان و نسبت او با مجاهدین صحبت میکنیم اما ظاهرا صحبت از چیز دیگری است. در مورد فرمایشات آقای ملاقلی‌پور در رابطه با مهندس توسلی یا آقای دکتر ابراهیم یزدی باید بگویم که اگر وقت برنامه اجازه بدهد، راجع به آن نیز صحبت خواهیم کرد اما من راجع به بازرگان مستقل از تشکیلات سیاسی صحبت می‌کنم بدین معنا که او پدر و بنیان‌گذار نهضت آزادی است اما همه آن نیست. مطمئنا، نهضت آزادی تاریخچه دیگری دارد که قرار نیست همه آن را در شخصیت بازرگان خلاصه کنیم. به ویژه زمانی که ایشان در زندان بوده است و .... علاوه بر این، میخواهم از شما یک مبنای فلسفی و نظری بپرسم. ما با پدیده‌ای به نام داعش مواجه هستیم و البته از پدیده داعش بدتر، پدیده سَلف است که آن را به اسم خوارج می‌شناسیم. آنان مدعی اسلام ناب و خالصی بودند که بعد از پیامبر شکل گرفت. ما به هیچ‌وجه خوارج را منطبق بر اسلام نمیدانیم همین‌طور که داعش را نیز نمی‌دانیم. حال سوال این جا است که آیا میشود گفت: نعوذبالله؛ آنان در بنیان‌گذاری اسلام مقصر بودند که چنین اتفاقاتی رخ داده است؟ در نقد مبارزه مسلحانه به گونه‌ای صحبت می‌شود که انگار از اول گناه نابخشوده‌ای بوده است. به نظرم، در آن ایام جو عمومی در جامعه وجود داشته است که به جز مهندس بازرگان و امام، هیچ کس دیگری در نقد مبارزه مسلحانه صحبت نمیکرده است. اگر مبارزه مسلحانه از نظر آقای ملاقلی‌پور مطرود است آیا حاضر هستید که درباره مؤتلفه اسلامی و فدائیان اسلام فیلم بسازید؟ امیدوارم که مستندی بسازید و از صدا و سیما هم پخش شود. بنابراین به نظر می‌رسد که در نقد مبارزه مسلحانه با یکدیگر هم نظر هستیم و باید بگویم که مهندس بازرگان در نقد مبارزه مسلحانه فضل تقدم داشته است.

قوچانی بیان داشت: به آقای ملاقلی‌پور می‌گویم که شما نمی‌توانید اجتهاد مقابل نص کنید. شما به دلیل این ‌که بازرگان را معادل با همه اجزا و عناصر نهضت آزادی، در نظر گرفتید به سراغ افرادی رفتید که من نام آنان را «راویان مسلح» میگذارم. به نظرم اگر راجع به متن مهندس بازرگان کار میکردید، به نتایج دیگری میرسیدید. برای مثال، می‌گویند زمانی که مهندس بازرگان در دیدار بود دستش را به شکل تفنگ درآورد و گفت این کار را بکنید. ما نمیدانیم که مبنای این قضاوت‌ها براساس متن خود مهندس بازرگان در کجاست.

مهندس بازرگان فلسفه اسلامی را قبول نداشته است/ چرا تفکرات بازرگان شبیه به تفکرات مجاهدین خلق است؟ 

این کارشناس مسائل سیاسی در پاسخ به سوال ملاقلی‌پور مبنی بر ادعای او در مورد دروغگویی شاهدان عینی گفت: بعضی غلو و اغراق است. در رابطه با بعضی از آنان روایت‌های دیگری وجود دارد. علاوه بر این، معیار من مهندس بازرگان است و رفتار و عملکرد او در مقاطع مختلف مهم است. آن چیزی که شما را به اشتباه انداخته است، شباهت‌های مهندس بازرگان و مجاهدین خلق است. البته من نمی‌خواهم از بازرگان یک قدیس بسازم و بگویم نقطه آغاز تاریخ و نقطه آغاز تمام تحولات است. حتماً نقدهایی هم وجود دارد. من می‌خواهم شباهت‌ها را بیان کنم. دقت کنید که مهندس بازرگان منتقد فلسفه بوده است بدین معنی که فلسفه اسلامی را خیلی قبول نداشته است و تحت ‌تاثیر فضای روشنفکری چپ و تفکیکی که در آن زمان وجود داشته است بوده و فلسفه اسلامی را در کتاب راه طی شده بارها نقد می‌کند. این طرز تفکر به مجاهدین خلق نیز انتقال پیدا می‌کند اما فقط از مهندس بازرگان نیست. موضوع دوم تمرکزی است که مهندس بازرگان روی قرآن دارند. بدان معنا که نهضت بازگشت به قرآن در قرن معاصر ما به وجود آمد که در تفکر قبل از ایشان نیز بود و به سازمان مجاهدین اولیه انتقال پیدا کرد. موضوع سوم نیز تمرکز بر مفهوم توحید است. نکتة چهارم بحث علم‌گرایی بود و نکته پنجم در مورد نقد روحانیت است. هم‌چنین دقت کنید که او در سال 1326 کتاب راه طی شده را می‌نویسد. این کتاب، قبل از تدوین و تأسیس هر گونه تفکر اسلام سیاسی است.

بازرگان در زندان دچار یاس و نا امیدی نشد/ مجاهدین در ماجرای اعدام می‌گفتند که بازرگان آنان را فروخته است

او در پاسخ به درخواست ملاقلی‌پور مبنی بر خواندن سندهایش گفت: آقای بازرگان به غیر از کتاب راه طی شده، کتاب‌های دیگری نیز نوشته‌ است. دو کتاب او به‌طور مشخص در نقد مجاهدین خلق است. مهم‌ترین جمله که استناد می‌کنند این است که ایشان در دادگاه سلطنتی گفته‌اند که «ما آخرین نسلی هستیم که با زبان قانون صحبت میکنیم. بعد از ما کسانی خواهند آمد که با زبان دیگری با شما سخن خواهند گفت». دقت کنید که این جمله به عنوان نقطه ضعف بازرگان از طرف سازمان مجاهدین خلق شناخته میشود و نقطه قوت نیست. در دیداری بین مهندس بازرگان و اعضای نهضت آزادی اتفاقی رخ می‌دهد که من آن را از دو منبع برای شما نقل می‌کنم. در این ملاقات «مهندس از دیدار رفقا اظهار شادمانی میکند ولی وقتی رفقا مسئله تشکیل سازمان را مطرح میکنند با عکس‌العمل سرد و تقریباً نامساعد او روبه‌رو میشوند و وقتی مسئله استثمار را به عنوان اصلیترین ویژگی موجود در خط مشی سیاسی و تفکر انقلابی مطرح میسازند، مهندس شدیداً مخالفت کرده و می‌گوید شما در حال منحرف شدن هستید. یعنی گرایش‌های مارکسیستی پیدا میکنید. در پایان جلسه وقتی یکی از رفقا با حالت گریه میگوید شما برای ما و کار ما به اندازه پشیزی ارزش قائل نیستید، مهندس با خونسردی جواب میدهد اینطور باشد». این دیدار تلخی است که بین آنان برقرار میشود و بر خلاف این است که میفرمایید مهندس بازرگان بعد از زندان دچار یأس و ناراحتی شد. هم‌چنین در ماجرای اعدام سران نهضت آزادی در دادگاه شاه، صحبت‌هایی مطرح می‌شود که نشان می‌دهد روایت مجاهدین خلق این بوده که بازرگان آنان را فروخته است.

اسناد ملاقلی‌پور برای اثبات تفکرات مبارزه مسلحانه بازرگان

ملاقلی‌پور در بخش دیگری از صحبت‌های خود ضمن پاسخگویی به نقدهای قوچانی گفت:‌ آقای قوچانی بحثی فرمودند که آقای بازرگان کتابی نوشته است و یکسری تعبیر دیگری کردند. این نقدی است که اولین بار توسط  آقای محمدنوید بازرگان، فرزند ایشان که در فیلم من مصاحبه کرده بود مطرح شد. البته به گفته خودشان در همان نقد، فیلم را ندیده بودند و براساس صداهایی که به دستشان رسیده بود این قضاوت را کردند. ایشان گفته بودند که خب پدر ما یک کتاب نوشته است و چه ارتباطی دارد؟ ببینید که از درون آن داعشی مانند سازمان مجاهدین درآمده است. منظور آقای محمدنوید بازرگان این است که حنیف‌نژاد داعش بوده و چنین قیاسی می‌کند. ما معتقدیم که به هر حال جنایت‌های سازمان مجاهدین خلق دست ‌کمی از داعش نداشته است. در این‌جا یک تفاوتی وجود دارد. داعش تقریباً چیزی حدود 1400 سال با پیامبر فاصله دارد اما در اینجا محمد حنیف‌نژاد و سعید مهندس، بنیان‌گذاران اولیه سازمان مجاهدین خلق نویسنده کتاب را رودررو میبینند و در فیلم دکتر محمدنوید بازرگان می‌گوید که در سال 47 پدر من با آنان مخفیانه دیدار داشته‌اند. او گفت که «پدر من با اینها دیدار داشت و مطالعاتی که روی راه طی شده داشتند را به شدت تحسین کرد». البته اعضای مجاهدین خلق، کتاب زیاد می‌خواندند اما مسئله اینجا است که بپرسیم کدام کتاب اساس فکر سازمان مجاهدین خلق می‌شود و تبدیل به پایه‌ها و التقاط فکری آنان میشود؟ این اساس، کتاب «راه طی شده است». چرا؟ در فیلم هم گفته میشود کسانی که هم در سازمان مجاهدین خلق بودند هم در نهضت آزادی بودند و هم در سلول با مهندس بازرگان همراه بودند و البته محمد حنیف‌نژاد را بعد از این جریانات دیده بودند، این حرف را بیان می‌کنند. محمدمهدی جعفری می‌گوید که سعید محسن این کتاب را بدون اغراق صد بار خوانده بود. آقای بدیع‌زادگان و برادر آقای اصغر بدیع‌زادگان که یکی از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق است می‌گوید که محمد حنیف‌نژاد 19 بار این کتاب را خوانده بود. آقای محمدمهدی جعفری در کتاب «سهم پیمان عشق» نیز می‌گوید که سعید محسن این کتاب را حفظ بوده است.

یکی از اعضای جبهه ملی که مخالف جمهوری اسلامیست می‌گوید «جبهه ملی تعمدا سعی می‌کرد به جوان‌ها بگوید بعد از 15 خرداد به بن‌بست رسیدید و باید راه جدیدی پیدا کنید و راهی جز مبارزه مسلحانه نیست»

این کارگردان و مستندساز بیان داشت: می‌خواهم مبحثی را مطرح کنم که خیلی از این پاسخ‌ها در آن داده می‌شود. چگونه می‌شود که لیبرالیزم، پایه‌گذار و بستر تروریزم می‌شود؟ تروریزم در ایران از دل جریان‌های لیبرال و ملی‌گرا به وجود می‌آید، مانند چریک‌های فدایی خلق که تئوریسین آن بیژن جزنی است و مسعود احمدزاده جزو لیدرهای آن است. اینها جوانان جبهه ملی هستند. یکی از اعضای جبهه ملی که مخالف جمهوری اسلامی نیز است در کتاب آقای بنی صدر می‌گوید که فکر می‌کنم «جبهه ملی تعمدا سعی می‌کرد به جوان‌ها بگوید بعد از 15 خرداد به بن‌بست رسیدید و باید راه جدیدی پیدا کنید و راهی هم نیست جز مبارزه مسلحانه. مهندس بازرگان و جریان اولیه نهضت آزادی نیز چنین است». دقت کنید که در دادگاه می‌گویند که «ما آخرین گروهی هستیم که با مبارزه پارلمانی، کلام و منطق با شما صحبت می‌کنیم، بعد از این جوانانی می‌آیند که اینگونه صحبت نمی‌کنند». اتفاقاً من در فیلم این شائبه را جواب می‌دهم و می‌گویم آیا این یک ذهنیت است یا خیر. از طرفی مهندس بازرگان می‌گویند بعد از این... در‌صورتی‌که همان‌طور که می‌گویند قبل از این نیز گروه‌هایی مانند فدائیان اسلام آمدند و مشی مسلحانه را برگزیدند. این‌جا چگونه است و چرا مهندس بازرگان می‌گوید بعد از این؟ از ایشان می‌پرسم آیا به این دلیل نیست که مهندس بازرگان با جوانان نهضت آزادی صحبت کرده بودند؟ می‌گویند بله و از اعضای نهضت آزادی فکت‌هایی می‌آورند. در حقیقت، از دل نا امیدی جبهه ملی و نهضت آزادی و انتقال این نا امیدی به دل جوانان، خطرناک‌ترین تروریست‌های تاریخ ایران به وجود می‌آید. آنان فکر می‌کردند بعد از 15 خرداد که سرکوب شد و امام تبعید شد هیچ راه دیگری نیست اما امام به مسیری که داشت ایمان داشت و همین مسیر به جواب رسید. در حقیقت، امیدواری امام نتیجه را برگرداند.

محمد قوچانی در مورد مایوس شدن بازرگان و ماجرای شکل‌گیری مجاهدین خلق گفت:‌ مهندس بازرگان هرگز مایوس نشد. در همان جلسه‌ای که با حنیف‌نژاد و دیگران داشت، استدلال مهندس بازرگان این بود که باید جامعه را از طریق فعالیت‌های اقتصادی، صنعت و ... اصلاح کرد. این موضوع در حالی است که حنیف نژاد معتقد است این جامعه اصلاح‌پذیر نیست. این‌ها که میگویم تقریباً عین جملات حنیف است: «جامعه مریض است، جراحی می‌خواهد، با قرص و دارو این مریض خوب‌شدنی نیست، جراحی جامعه نیاز به علم مبارزه دارد، مارکسیسم همان علم مبارزه است». بنابراین، حنیف‌نژاد از اساس در خلاف اندیشه بازرگان حرکت می‌کرده است، بازرگان، وقتی از زندان آزاد شد، فعالیت فرهنگی و سخنرانی میکرد. مانند کاری که شهید مطهری و امام انجام می‌دادند. اتفاقا مهندس بازرگان آن کسی بود که حرص کرد و دو کتاب نوشت. مهندس بازرگان کتاب «آفات توحید» را در نقد مجاهدین خلق نوشته است. تقی شهرام یک نوشته‌ای به نام جزوه سبز دارد. او در این جزوه می‌گوید مهندس بازرگان یک بورژوای عقب‌مانده‌ای است که به هیچ وجه با ما همراهی نکرد و به ما توهین کرد. حالا می‌خواهم از شما یک سئوال جدلی بپرسم. آیا امام خمینی روی مجاهدین خلق حساسیت داشتند؟ آیا شهید مطهری حساسیت داشتند؟‌ خب چرا امام با علم به این ماجرا بازرگان را نخست‌وزیر انقلاب کرد؟ آیا امام این چیزها را ندیده بود؟ هم‌چنین، دقت کنید که در سال 1373 مهندس بازرگان مرحوم شد، پس از فوت او آیت‌الله خامنه‌ای پیامی برای دکتر یدالله سحابی فرستادند. من بخشی از این پیام را می‌خوانم: «ایشان یکی از مبارزین دیرین با رژیم ستم‌شاهی و نیز ازجمله پیشروان ترویج و تبیین اندیشه‌های ناب اسلامی با زبان و منطق و شیوه نوین بود و از این رهگذر بی‌شک در چشم همه علاقه‌مندان به گسترش و رواج ایمان اسلامی در میان طبقات تحصیل‌کرده در دوران خفا بود.» دقت کنید که رهبری واژه «ناب» را به کار برده‌اند، این واژه با این متفاوت است که بگویید کارهای اسلامی کرد، اگر کارنامه یک فرد را در کلیت ببینید، می‌توانید به منظور من برسید.

ملاقلی‌پور در پاسخ به این سوال قوچانی گفت: مهندس بازرگان در بخش دوم همان نامه فرزندان مکتبی جملاتی را این چنین بیان می‌کند: «شما از دل تجربیات و کتب نهضت آزادی به وجود آمدید و راه خود را ادامه دادید، بدون آن‌که اخراج شده باشید یا از مملکت فرار کرده باشید». یعنی مهندس بازرگان بین مسعود رجوی با تقی شهرام تمایز قائل می‌شود. او در نام اردیبهشت 60 به مسعود رجوی می‌گوید فرزند عزیزم اما در آن‌جا می‌گوید: «اگر بعدها انحرافاتی در دل شما به وجود آمد، این باعث بهم خوردن رابطه پدر و فرزندی نمی‌شود». دقت کنید؛ «اگر بعداً به لحاظ ایدئولوژی و تاکتیک، فاصله‌ها و اختلاف‌هایی پیش آمد و از خود شما کسانی جدا و مخالف شدند، اینها مانع و منکر رابطه پدر فرزندی نمی‌تواند باشد». جالب ادامه نامه است: «مکتبی‌ها نیز با همه تندی، تلخی و بدخلقی که دارید از ما هستید».

قوچانی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: شما باید بازرگان و کلیت بازرگان را در مقاطع مختلف ببینید، نه معیار نهضت است و نه آنهایی که ضد نهضت هستند و نه معیار مصلحت مجاهدین و خود مجاهدین است. اینکه می‌گویم فیلم شما کاریکاتوری است چون بازرگان را تکه و پاره می‌خوانید. من نمی‌گویم شما دروغ آوردید یا آن افراد دروغ گفتند. مهندس میثمی هم دروغ نگفته است. باید بگویم شما در این فیلم در موضعی ایستاده‌اید که جای شما نیست. شما مبارزه مسلحانه‌ای را نقد می‌کنید که من می‌توانم آن را نقد کنم. علت این است که من متهم به لیبرالیسم هستم اما حضرتعالی چون مدافع انقلاب هستید و از موضع انقلاب صحبت می‌کنید متوجه باشید که چه چیزی را انکار می‌کنید. من می‌گویم به غیر از امام و مهندس بازرگان و تا حدود زیادی شهید مطهری که از مقطعی کاملاً انحراف را در این‌ها تشخیص دادند، همه خوشبختانه یا متأسفانه از رفتاری که جریان مجاهدین انجام می‌دادند حداقل تا زمانی که این‌ها مارکسیست نشده بودند، حمایت می‌کردند. امیدوارم فیلم بعدی شما درباره‌ دیگر جریان‌های مبارزه مسلحانه خصوصا فدائیان و مؤتلفه باشد.

ملاقلی‌پور توضیحاتی را راجع به نامه امام خمینی داد و گفت: همین چند روز پیش دفتر حفظ و نشر آثار امام خمینی، نامه امام خمینی درباره ‌نهضت آزادی که ما در فیلم هم آورده‌ایم را منتشر کرد. در آن نامه آمده است: «خطر نهضت آزادی به واسطه این‌که آشنایی با اصول، فقه و اصول اسلامی ندارد و باعث انحراف جوانان می‌شود، از سازمان منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر است». این نامه را رهبری آیت‌الله خامنه‌ای تایید می‌کند. یعنی ایشان تایید می‌کنند که امام گفته‌اند خطر این‌ها به دلیل این که بستر انحراف می‌شوند، بیشتر هست.

منبع: خبرگزاری تسنیم

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین