گروه سیاسی: مهران کریمی که عهده دار مسئولیت کانال تلگرامی تبیین است و شعار او بدین گونه است که این کانال به دور از جنجال و شعار سیاسی است درباره قالیباف اینگونه نوشت: اخیرا محمدباقر قالیباف انتقاداتی را به جریان اصولگرایی وارد کرده و یادآوری کرده به «نواصولگرایی» معتقد است. قالیباف میگوید کمپین انتخاباتی اصولگرایان در انتخابات ۹۶ اشتباه بوده و...
به گزارش بولتن نیوز به نقل از تبیین، بنده که اساسا به مَلغمهي بی در و پیکری به اسم جریان اصولگرا (که از سینه چاکان و فداییان هاشمی رفسنجانی و عوامل بدنام اقتصادی و اشرافی تا چهرههای خوب را در بر میگیرد) اعتقادی ندارم اما به این اظهارات از موضع انقلابی نقدهای جدیای وارد است:
۱- نکتهی اول و سوال کلیدی از آقای قالیباف این است که اگر کمپین انتخاباتی اصولگرایان اشتباه بود شما چرا در این کمپین مشارکت کردید؟ آیا آن زمان نمیدانستید که این کمپین اشتباه است؟ اگر میدانستید چرا ادامه دادید؟ اگر نمیدانستید، نسبت به نیرویی که بعد از چندین دوره حضور در انتخابات در سطح ملی هنوز نسبت به بدیهیات ضعف دارد و در عین حال مدعی پرچمداریِ سیاسی هم هست چه باید کرد؟
آیا «وحدت» توجیه مناسبی برای سرپوش گذاشتن بر مسائل و اشکالات اساسی و ناکارآمدیها و خطاها هست؟
۲- آقای قالیباف چه فرقی بین اصولگرایی و نواصولگرایی هست وقتی در جهتگیریها و مرزبندیها و اصول فعالیت سیاسی و انتخاباتی تفاوت مهم و اساسیای وجود نداشته باشد؟ مرزبندی نواصولگرایی با «هاشمیسم» و «تکنوکراسی» کجاست؟ اگر مدل کشورداری ما همان مدل هاشمی رفسنجانی اما با حضور سردارهای چفیه به گردن باشد پذیرفته است؟ اگر نیست کجا نقاط افتراق را بیان کردهاید؟
آیا بازی با الفاظ، معادلات و مختصات سیاسی کشور و وضعیت نیروهای انقلابی را در عرصهی سیاسی تغییر محسوسی میدهد؟
۳- شما در چندین دوره کاندیدای ریاست جمهوری حاضر بودهاید. در سال ۸۴ با شعار «زندگی خوب برازنده ایرانی» و عکسهای آنچنانی با هواپیما و... به سبک هنرپیشهها به میدان آمدید. در سال ۹۲ با چفیه و... آمدید و البته حداقلهای کارآمدی سیاسی و انتخاباتی لازم را در مقابل جبههی غربگرایان و مشخصا حسن روحانی از خود نشان ندادید. در صورتی که خود چهرهی امنیتی و نظامی بودید در مقابل حسن روحانی ژست آزادیخواهی گرفتید و شد آنچه شد...
اینها همه به کنار، در سال ۹۶ به یکباره با کمپین ۴ درصدیها ژست عدالتخواهی گرفتید و کمپین مبارزه با ویژهخواران را راه انداختید! و این همه را نه بهعنوان یک کاندیدای مستقل که از موضعی به نام «جریان اصولگرایی» برجای گذاشتید.
این همه تَلوُن را اگر خیلی خوشبینانه و مثبت ارزبابی کنیم نشان از «بیمبناییِ فکری و گفتمانی» و «ناکارآمدی و نابلدی سیاسی» دارد. کی و کجا از خود انتقاد کردهاید و تغییر مسیر دادهاید؟ چطور از شما که این اشکالات مهم را در کارنامهی سیاسی خود دارید ژست اصلاحگر و منجیِ سیاسی را بپذیریم؟ نواصولگرایی هم در ادامهی همین فهرست است.
۴- آقای قالیباف! واقعیت این است که شما هنوز الفبای سیاست را بلد نیستید چراکه از اساس، نیروی سیاسی نیستید. نیروی سیاسی اولا باید مبنا و گفتمان عمیق و جدی و ثانیا پایگاه اجتماعیِ مستحکم و قابل اتکایی داشته باشد. شما فاقد هر دو هستید.
شما هنوز مزیتهای خود را هم درست نمیشناسید. شما نیروی جهادی و اجتماعیِ نظام هستید. مزیت نسبی شما آن کلاه ایمنیِ زردرنگ بر روی سرتان است که نماد کار عملیاتی و میدانیِ شبانهروزی و پیامآورِ روحیهی جهادی برآمده از دفاع مقدس است. هیچ لزومی ندارد که فردی برای مفید بودن و خدمت کردن همزمان در عرصههای گوناگون علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، رسانهای و... زُبده باشد. مهم این است که «مزیت نسبی» خود را بشناسیم و براساس نیازها، اولویتها و خلاءها «نقشآفرینی» کرده و به «تکلیف» عمل کنیم.
۵- کلام آخر اینکه برادر عزیز آقای قالیباف! جلوی ضرر را از هرکجا که بگیریم فایده است. بدترین اشتباهها این است که از خطاها و نواقص و اشکالات گذشته درس نگیریم و دور باطلِ آزمون و خطا را ادامه بدهیم. باور کنید «نواصولگرایی» هم پرچمی نیست که به شما هویت و گفتمان ببخشد و برایتان پایگاه اجتماعی ایجاد کند.
مزیت نسبی خود را بشناسید. تمرکز و محور فعالیتهای خود را به حوزهی «خدمتِ اجتماعی» و تولید «سرمایهی اجتماعی» برای انقلاب و نظام اختصاص دهید. جریان انقلابی در حوزهی عملکرد سیاسی و انتخاباتی نیاز به «بازسازی اساسی» دارد و اولین قدم در این مسیر، بازسازی فکری و گفتمانی و سپس ترمیم تشکیلاتی است؛ با دور شدن از چرخهی تکراری خطاهای ۲ دههی اخیر، به اندازهی خود به این بازسازی کمک کنید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
غرب پرست ریشه دوانده در اصلاح طلبان، تمام توفیقات الهی در خدمت صادقانه است درست مثل شهدای ما، درست مثل توفیقات الهی حاج قاسم، درست مثل بچه های دست یافته به تکنولوژیهایی که خواب از چشم بیگانگان ربوده، درست مثل شهید حاج احمد کاظمی و ستاری و صیادی و اردستانی و همه آنهایی مظلومان شهید و ترور شدند اما منشاء اثرشان همچنان
متجلیست.
برای تئاتر شهر و آن تعویض سطلهای زباله با سلطهای پلاستکی قبل فتنه 88
با وجود هشدارهای نهادهای امنیتی و با آن اعلام دروغین 3 میلیون نفر
راهپیمایی کننده 25 خرداد 88 و آن همه حمایت از برجام و...بشود محبوب
اصلاح طلبان. اما خدای جای حق نشسته است. از گندم ری نخواهی خورد...