کد خبر: ۶۱۰۵۰۰
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار:
محمد فاضلی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

چه بلایی سر مردم آورده‌ایم؟

احساس عمیق نابرابری، ضعف در ارائه خدمات عمومی بالاخص آموزش باکیفیت در مدارس دولتی، محرومیت نسبی، پولی شدن شدید جامعه، ثروت‌ها و فقر چشم‌انداز برای گروه‌های کثیری از جامعه، واقعیت نهفته زیر پوست جامعه ایرانی است. بدبختی، ندیدن عزمی برای تعدیل واقعی این وضعیت است.

چه بلایی سر مردم آورده‌ایم؟گروه اجتماعی: محمد فاضلی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی نوشت: جلسه تمام شد و در راه بازگشت به اتاقم در دانشگاه، نوجوانی را که شانزده هفده‌ ساله به نظر می‌رسید، منتظر در راهرو دیدم. ظاهر دانشجویی نداشت. در را که باز کردم، جلو آمد و گفت من از اسلامشهر تا این‌جا آمده‌ام که یک راهنمایی هم به من بدهید و ادامه داد «مطلب چگونه خیلی خیلی خفن پولدار شویم» (مطلبی درباره شیوه‌های فساد در مؤسسات مالی و اعتباری) را از شما خوانده‌ام و آمده‌ام یکی از آن راه‌های خیلی پولدار شدن را هم به من یاد بدهید.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از کانال تلگرامی دغدغه ایران، همین‌طور که وسایلم را جمع می‌کردم تا از اتاق بیرون بروم، گفتم من آن مطلب را نه برای آموزش پولدار شدن بلکه برای نقد شیوه‌های نادرست پولدار شدن و فساد در جامعه ایران نوشتم. پرسیدم مگر مقاله را تا آخر نخواندید؟ ندیدید که در انتهای آن نوشته‌ام «حالا به پولدار کثافتی تبدیل شده‌اید.» ما حالا از اتاق بیرون آمده و در راهرو بودیم، جواب داد، پول چنان جلوی چشم‌ام را گرفته است که آخرش را ندیدم، ولی حالا نمی‌شود یکی از همین راه‌ها را هم به من نشان دهید؟

گفتم پسرجان من که راه‌های زیاد پولدار شدن را بلد نیستم اما می‌توانم بگویم برای زندگی‌ات برنامه داشته باش و از امکاناتت استفاده کن تا بتوانی رشد کنی. گفت وسط بی‌امکاناتی و فقر چگونه می‌شود رشد کرد. گفتم یعنی امکان درس خواندن هم نداشته‌ای؟ گفت چرا دارم. گفتم خب من برای این‌که استاد دانشگاه شوم، 27 سال متوالی درس خواندم. پاسخ‌اش حیرت‌آور بود. گفت من فرصت ندارم برای این مقدار زمان، من می‌خواهم تا جوان هستم پول به دست بیاورم.

پرسیدم مگر چند سال داری، گفت هجده سال. گفتم ببین، ده سال دیگر هم که به پول بررسی 28 ساله، و بیست سال دیگر هم برسی 38 ساله هستی. این‌ها سنین پیری نیستند، جوانی‌اند. گفت من نمی‌خواهم درس بخوانم، می‌خواهم به بازار بروم. گفتم ایرادی ندارد، از شاگردی بازار شروع کن، اما آن‌جا هم باید صبر کنی و برنامه داشته باشید.

پای ماشین رسیده بودیم که پرسید حالا بالاخره راهنمایی نمی‌کنید؟ گفتم دو چیز به ذهنم می‌رسد. این عطش پول یک وقت تو را به راه‌های خلاف قانون نکشاند و مثال زدم. دوم، به ذهنم می‌رسد که کتاب «پیکان سرنوشت ما» سرگذشت بنیان‌گذار ایران خودرو فعلی را بخوانی که از کارگری کارواش به مالکیت بزرگ‌ترین شرکت خصوصی صنعت ایران رسید. تنهای چیزی بود که در ذهن داشتم، کتاب را یک روز قبل معرفی کرده بودم.

نوجوان رفت ولی حسرت می‌خورم چرا از خیر جلسه کوفتی بعدی نگذشتم و یک ساعت در همان اتاق دانشگاه با او به گفت‌وگو ننشستم. فکر کنید، یک نفر چه حسی داشته که هفتصد کلمه متن را تا به انتها نخوانده و از اسلامشهر تا شمالی‌ترین نقطه تهران در ولنجک آمده بود که راه پولدار شدن را بپرسد، در هیجده سالگی و عمیقاً تصور می‌کرد وقت ندارد و باید در جوانی، زیر بیست سالگی، به آن دست یابد. امکان درس خواندن را هم امکانات به حساب نمی‌آورد. چگونه مدرسه‌ای می‌رفته که هیچ شوق و چشم‌اندازی در او خلق نکرده است؟

چه بلایی سر مردم آورده‌ایم؟

من از دیروز در ذهنم به آن‌چه در نسبت بین اسلامشهرها و کانون‌های ثروت می‌گذرد و احساسی که در مردم برمی‌انگیزد فکر می‌کنم. پسرک حتماً ویدئوی پورشه‌سوار اصفهانی که راننده پراید را کشته بود و می‌گفت دیه‌اش را هم می‌دهد دیده بود. او حتماً انبوه ویدئوها درباره آقازاده‌ها را دیده و نفرت از آن‌ها را در خود لمس می‌کرد. چند نفر دیگر در همین سن و سال، این گونه احساسات را دارند؟

من حالا بهتر می‌فهمم چرا بخش زیادی از دانشجویان انگیزه‌ای برای تحصیل ندارند. آن‌ها هم هیجده ساله هستند و احتمالاً با همان احساساتی درگیرند که این نوجوان روبه‌روست. عضوگیری شبکه‌های سازمان‌یافته جرائم (نظیر تولید و توزیع مواد مخدر) در چنین جامعه‌ای راحت نمی‌شود؟ سودای پول چنین افرادی را که عمیقاً از محرومیت نسبی رنج می‌کشند، مستعد عضویت در این شبکه‌ها نمی‌کند؟

احساس عمیق نابرابری، ضعف در ارائه خدمات عمومی بالاخص آموزش باکیفیت در مدارس دولتی، محرومیت نسبی، پولی شدن شدید جامعه، ثروت‌ها و فقرهای افسانه‌ای، پولدارشدن‌های سریع‌السیر، حاشیه‌نشینی، و فقر چشم‌انداز برای گروه‌های کثیری از جامعه، واقعیت نهفته زیر پوست جامعه ایرانی است. بدبختی، ندیدن عزمی برای تعدیل واقعی این وضعیت است. کاش دوباره با او و امثال او مفصل صحبت کنم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۰۹
0
0
من حالا بهتر می‌فهمم چرا بخش زیادی از دانشجویان انگیزه‌ای برای تحصیل ندارند.
حاج رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۳/۰۹
0
0
احساس عمیق نابرابری، ضعف در ارائه خدمات عمومی بالاخص آموزش باکیفیت در مدارس دولتی، محرومیت نسبی، پولی شدن شدید جامعه، ثروت‌ها و فقرهای افسانه‌ای، پولدارشدن‌های سریع‌السیر، حاشیه‌نشینی، و فقر چشم‌انداز برای گروه‌های کثیری از جامعه، واقعیت نهفته زیر پوست جامعه ایرانی است. بدبختی، ندیدن عزمی برای تعدیل واقعی این وضعیت است. کاش دوباره با او و امثال او مفصل صحبت کنم.

این بخش اول متن آخر واقعا دردناک است واقعا چه شده است در افتخارات نجفی یکی از چیزهایی که دیدم ایجاد مدراس نمونه دولتی و غیر انتفاعی در زمان وزارت ایشان در آموزش و پرورش در دولت هاشمی بود یعنی دردی که در همه این سالها هر بار به آن فکر کردم همه وجودم را آزرد دولت کارگزاران یا همان دولت زرسالاران یکی از بزرگترین خیانتهایشان در امر آموزش و پرورش و دانشگاها بود این بدعت وحشتناکی که ما با انقلاب از بین برده بودیم این دولت دوباره بنایش را گذاشت و برای از بین بردن آن که ریشه همه زشتی ها و تلخی ها در امر نیروی انسانی است باید یک انقلاب دیگر کرد تبعیض طبقاتی تحصیلی بر خلاف اصل 30 قانون اساسی و له کردن این اصل مترقی و انقلابی ثمره تفکر عیر انقلابی و لیبرالیسمی است که دولت کارگزاران و سپس اصلاح طلبان منادی آن بودند
کوچکترین
|
United Arab Emirates
|
۲۲:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۳/۰۹
0
0
َ سلام، از حدود سی سال پیش تا کنون که آقایان لیبرال‌ ها و نیویورکی ها تحت عنوان دولت سازندگی و دولت اصلاحات و... تا همین الان تمام همت خود را صرف حذف عدالت آموزشی و اجتماعی و بهداشت و درمان و عدم عدالت از منابع اقتصادی نمودند که نتیجه اش فقیر تر شدن عامه مردم از نظر اقتصادی و اعتقادی و دسترسی جوانان مخلص به مدیریت ها کلان شد یک هدف بیشتر نداشتند، تسخیر انقلاب بدست نامحرمان و انحراف از آرمان‌های انسانی و اسلامی آن.
حال آنانی که در تمام این سی سال سکوت کرده اند خود بخشی از این روند نا حق بودند و هستند، به یاد داشته باشیم آنانی که با دست خود و با اختیار کامل با دست عدالت محور علی علیه السلام بیعت نکردند آخرش مجبور شدند با پای جنایتکاری و حرامزاده ایی مانند حجاج و هشام آنهم در موقع زنا بیعت کنند!
مدیران بانکی مه بالای 50 در صد منابع کل بانک‌ها را به 4 درهم یک درصد جامعه بنحوی در سمن بخشش قرار داده اند اگر تروریست اقتصادی نیستند نامشان چیست و اگر هستند چرا کسی با آنها برخورد نمی‌کند؟!
تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر در کشور به صورت امری مقدس تلقی تشود و مانند الان بنحوی جرم تلقی شود و قانون بر علیه آمران به معروف و ناهیان از منکر باشد ، قطعا نوکران صهیونیست های جهانی مخصوصا شاخه نیویورکی های آنان نهایت سعی خود را در انحراف انقلاب اسلامی ز آرمان‌های مترقی آن بسمت جامعه لیبرال و با هدف رسیدن به شاخصهای غربی و الحادی خواهند نمود و برخی نیز بعد از مرگ سهراب نوشداروها خواهند گفت و نوشت!
محمدمهدی جعفریان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۳۵ - ۱۳۹۸/۰۳/۱۳
0
0
بنام خدا.شما را ارجاع میدهم به بینات رهبری تا متوجه شوید که کم کاری از کجاست البته اگر سعه صدر و گوش شنوایی دارید.«وظیفه‌ی رهبری آنجایی است که احساس کند یک حرکتی دارد انجام می‌گیرد که این حرکت، مسیر نظام را دارد منحرف می‌کند. اینجا وظیفه‌ی رهبری است که بیاید در میدان و به هر شکلی که ممکن است بِایستد و نگذارد؛ ولو مورد جزئی باشد.»(۱۳۹۵/۴/۱۲)
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین