به گزارش بولتن نیوز، مراسم افطار حجتالاسلام والمسلمین قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی با برخی اهالی فرهنگ و هنر افغانستان در سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد. در این مراسم سید فضلالله قدسی، از پیشکسوتان جهاد و از شاعران پیشکسوت، محمد راستانی، از استادان چیرهدست هنر خطاطی، محمدعارف جعفری، شاعر و آهنگساز مطرح افغانستانی، علیمدد رضوانی، از شاعران و عضو خانه ادبیات افغانستان و مسئول دفتر خانه ادبیات افغانستان در تهران، امین نیازی، شاعر و از مجاهدان دوره مقاومت افغانستان که تجربههای زیادی در این زمینه دارد، محمدعلی حیدری از کارشناسان فرهنگی افغانستان و مؤسس مدرسهای در کابل برای کودکان، فروه موسوی از فعالان فرهنگی افغانستان در عرصه ادبیات، اسدالله امیری، مسئول دفتر فرهنگی بنیاد اندیشه در کابل و هیأت علمی دانشگاه ابن سینا، محمد سرور رجایی مدیر خانه ادبیات افغانستان، محمد ابراهیم شریعتی، ناشر و مسئول بخش نشر افغانستان در نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران و محمدکاظم کاظمی، شاعر و دبیر علمی جشنواره شعر فجر در سال گذشته حضور داشتند.
در ابتدا مسئول روابط عمومی سازمان تبلیغات در این دیدار با اشاره به اینکه سه میلیون خواهر و برادر افغانستانی در ایران داریم، گفت: با طیب خاطر و میل کامل و عاشقانه در کنار آنها زندگی میکنیم. سازمان تبلیغات اسلامی خود را مکلف میداند که برای این جمعیت کار فرهنگی و تبلیغاتی انجام دهد. از شما نخبگان فرهنگی میخواهیم که به ما ایده و پیشنهادهایی بدهند که ما چگونه به این قشر خدمترسانی کنیم.
استفاده از ظرفیت مساجد برای تقویت جامعه مهاجر
سید فضلالله قدسی به عنوان نخستین سخنران گفت: قشر فرهنگی افغانستان در ایران در رشتههای مختلفی مشغول به فعالیت هستند. ای کاش این اقدام را در سالهای پیش انجام میدادید چون ذهنیتها آمادهتر بود. اما هنوز هم وقت نگذشته است و با کاری که سازمان تبلیغات اسلامی انجام میدهد، میتواند رسالتش را در قبال جمعیت کلان افغانستان در ایران انجام دهد. اگر از ظرفیتی که سازمان تبلیغات اسلامی وجود دارد، بخواهیم استفاده کنیم، باید این کار با توجه به مراوداتی که بین مهاجران مسلمان افغان با هموطنانشان دارند صورت گیرد.
وی گفت: میطلبد که سازمان تبلیغات اسلامی برنامههای ویژهای برای این مهاجران داشته باشد. البته ما قدردان وجود فضای مشترک آموزشی و فرهنگی در ایران هستیم اما ورود سازمان به این عرصه میتواند وضعیت فرهنگی مهاجران را بهبود ببخشد و فکر میکنم کاری که سازمان میتواند در مهاجران انجام دهد، میتواند مشابه همان کارهایی باشد که برای ایرانیان انجام میدهد. به گفته این شاعر پیشکسوت، سازمان در چند زمینه میتواند حامی باشد. نخست اینکه کانونهای فرهنگی فراوان و فعالی در عرصههای آموزشی و تحصیلی، عربی و … کارهایی انجام میدهند و نقش تأثیرگذاری دارند. سازمان میتواند برای بهبود این فعالیتها و در راستای اهداف تبلیغی و دینی حمایت ضابطهمند و تأثیرگذار از این کانونها داشته باشد.
وی یادآور شد: البته برخی کانونها فقط دکان هستند اما بسیاری از کانونها واقعاً برای ارتقای فرهنگی مهاجران افغانستانی در ایران فعالیت میکنند و میشود روابط مستمر و دوامداری را بین سازمان و این کانونها ایجاد و فعالیتهای آنها را ساماندهی و نظاممند کرد. این کار میتواند ضمن حمایتهای معنوی باشد. همچنین حمایتهای مالی میتواند زیر نظر سازمان صورت گیرد.
قدسی عنوان کرد: استفاده از ظرفیت مساجد در راستای تقویت آموزههای دینی و تبلیغی و مذهبی جامعه مهاجر از دیگر ظرفیتهاست. خوشبختانه مسجد مراکز مهاجرنشین نسبت به جاهای دیگر متفاوت است و مهاجران حضور فعالی در مساجد دارند. سازمان میتواند از این ظرفیت نیز برای ارتقای دانش و سطح فرهنگی مهاجران بهره ببرد.
وی ادامه داد: نکته دیگر که شاید متوجه دیگر سازمانها باشد، توجه به هنر اسلامی و دینی مهاجران است. ما هنرمندان برجستهای داریم که میتوان از آنها حمایت کرد. عرض آخر من این است که در استانهایی مثل تهران مشهد، خراسان رضوی، کرمان، یزد و … که مهاجران بیشتری حضور دارند در دفتر نمایندگی سازمان تبلیغات اسلامی بخشی را برای رسیدگی به امورات فرهنگی مهاجران افغانستانی اختصاص دهند.
قدسی یادآور شد: مثلاً کانونهای فرهنگی و مساجد عرصه حضور سازمان است. در شهر مشهد و در مساجدی که بیشتر جمعیت آن افغانستانی هستند، ائمه جماعات افغانستانی را برکنار کردند و به دلایل امنیتی ائمه جماعات ایرانی را جایگزین کردند. در حالی که میتوانند از میان افعانستانیها انتخاب شوند. این کار خیلی اثر منفی در میان مهاجران داشت.
حاصل پرورش اولین نسل شاعران مهاجر افغانستانی
در ادامه «نیازی» به ضرورت حمایت از نهادهای فرهنگی موجود مهاجران، ایجاد پل ارتباطی میان این نهادها با نهادهای فرهنگی ایرانی و تمرکز بر رونق فرهنگ پرداخت و گفت: سازمان تبلیغات مرکز پرورش اولین نسل از شاعران مهاجر در مشهد بوده است و جمع حاضر برخاسته از جلسات شعری هستیم که در سازمان تبلیغات مشهد برگزار میشد. در حوزه هنری سازمان تبلیغات در تهران فعالیتها در حوزه ادبیات و هنر افغانستان بسیار خوب و ارزشمند است.
وی ادامه داد: خیلی از ما پرورده همان دورانی هستیم که سید عبدالله حسینی در مشهد فعال بود و تمرکز سازمان، بر پرورش مهاجران بود. مسئولیت دفتر فارسیزبانان حوزه هنری را به ابوطالب مظفری، از شاعران افغانستانی سپردهاند و این نکته جالبی است. دهها عنوان در حوزه خاطرات جهاد و مقاومت افغانستانی در حوزه هنری منتشر شده است و تداوم دارد.
این فعال فرهنگی گفت: خیلی از نهادهایی که میخواستند کار فرهنگی برای مهاجران انجام دهند تشکیلات تازهای برای آن فعالیت تشکیل دادهاند و این نهادهای تازه نتوانستهاند کاری پیش ببرند. اینکه نهادهای فرهنگی موجود افغانستانی را بشناسیم و آنها تحت نظر معتمدان سازمان فعالیت کنند؛ خیلی بهتر از آن است تشکیلات جدا ساخته شود. ایجاد نمایندگی دفتر فارسیزبانان در شهرستانها هم خیلی مؤثر میتواند باشد.
به گفته وی بسیاری از نهادهای متصدی در حوزه مهاجران در حوزه فرهنگی کاری انجام نمیدهند و کارشان پرداختن به مسائل قانونی مهاجران و ایجاد ممنوعیت و محدودیت است. تشویق و رایزنی سازمان تبلیغات در این باره میتواند مؤثر باشد. در نهایت جهتدهی محتوایی کار میتواند به بازیابی و حفظ هویت جامعه مهاجر (که بسیار در این سالها صدمه دیده است) کمک کند.
نیازی افزود: نکته مهم دیگر در زمینه سیاستگذاری ضرورت تغییر در نگرش موجود در جامعه ایران نسبت به جامعه مهاجر افغانستانی است. اگر زمینههایی برای رشد فرهنگی مهاجران فراهم شود، این تغییر نگرش به خودی خود انجام خواهد شد.
تعطیلی نمایشگاه مهاجران افغانستانی به دلایل امنیتی!
سپس محمد ابراهیم شریعتی اظهار کرد: آقای رضوانی قصد برپایی نمایشگاهی در فرهنگسرای ملل داشت. تمام کارهای آن هم انجام شده بود اما در روز افتتاحیه آن را بنا به دلایل امنیتی تعطیل کردند. من طی یادداشتی از یک فرهیخته ایرانی خواستم که از ما دفاع کنید. ما در سوریه در کنار شما حضور مییابیم که امنیت را تأمین کنیم. مگر حضور افغانستانیها در تهران مخل امنیت است؟ وزیر ارشاد من را خواست و در معاونت فرهنگی توضیح دادم که موضوع از چه قرار است.
وی ادامه داد: اولین کاری که حوزه هنری میتواند در تعامل با وزارت کشور، وزارت ارشاد و اداره کل اتباع بیگانه انجام دهد، رفع مشکلات سازوکار مجوز به کانونهای فرهنگی است. اگر بتوانیم این مجوز را بر پایه اساسنامهای ایجاد کنیم، بسیار مفید خواهد بود.
شریعتی اظهار کرد: اگر شما در حوزه هنری در تهران یا شهرستانها شعبهای را اختصاص دهید، منِ نوعی رغبت پیدا نمیکنم اما اگر فرهنگسرایی مختص به خودِ منِ مهاجر باشد و من حس کنم متولی آن هستم؛ طبعاً رغبت بیشتری خواهم داشت. این مشکل را باید در تعامل با نهادهای دیگر حل کنیم. وقتی از حضور ما در این کشور ۴۰ سال میگذرد، طبیعتاً حقوقی هم داریم. هنرمندان ما در عرصههای مختلف برای انجام فعالیتهای خود جایی ندارند.
وی یادآور شد: وزارت ارشاد به منِ افغانستانی بعد از ۲۰ سال فعالیت در حوزه نشر مجوز نشر داد. این کار میتواند در حوزههای مختلف نیز انجام شود. سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با معاونت زیباسازی برای ساخت فرهنگسرا مکاتبه کنند. یا جایی را باید به ما اختصاص دهید یا باید با سرمایه مهاجران این مکان ساخته شود. سازمان میتواند بر کار ما نظارت کند اما متولی و مدیر اجرایی آن باید از خود مهاجران باشد. مهاجران باید حس کنند که میتوانند در اینجا کار مفید انجام دهند. شما میتوانید حمایت مالی کنید.
به گفته این فعال فرهنگی افغانستانی در حاشیه جمهوری اسلامی ۷۶ پژوهشگاه فرهنگی برای اندیشههای سلفیگری وجود دارد. مثلاً در افغانستان، پاکستان، شمال اربیل، سیستان و بلوچستان کتابهایی را چاپ میکنند. ما کتابهایشان و نویسندگان و محققان آنها را هم شناسایی کردهایم. شما در فرهنگسراهای خاص میتوانید مهاجران را در عرصههای مختلف هنری فعال کنید. از همه مهمتر حمایت مالی است. کار هنری بدون حمایت مالی نمیتواند به جایی برسد.
اگر این فرهنگسرا تشکیل شود، هنرمندان افغانستانی میتوانند با فروش هنرها و صنایع دستی خود به سوددهی برسند. در کنار این فرهنگسرا میتوان تالارهایی برای مراسمهای خاص مثل عروسی یا ولیمه زیارت مکه و عتبات ایجاد کرد تا به سوددهی مالی هم برسد. اما در مرحله نخست باید حمایت معنوی، حقوقی و مالی صورت گیرد. اگر اینها صورت گیرد، نگرش ایرانیها نسبت مهاجران افغانستانی تغییر خواهد کرد و ما میتوانیم به معنای واقعی برادرانه در کنار هم زندگی کنیم.
وی افزود: ما سابقه تمدنی یکسانی داریم و در نامهای که به آقای عراقچی نوشتم، یادآور شدم که اگر ما را بیرون هم کنید و اگر آمریکا بخواهد با ایران وارد جنگ شود، من از افغانستان به ایران میآیم و میجنگم. الان هم واقعیت این است که ما با ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران واقعاً برادر هستیم. ما (جمع حاضر) با آنکه شرایط رفتن به اروپا فراهم بود اما نرفتیم. اگر شما بتوانید نظر وزارت کشور و اداره اتباع را جلب کنید با کمک شما و مردم میتوان کارهای فرهنگی ماندگاری انجام داد.
ویزای فرهنگی در ارشاد به فراموشی سپرده شد
این نویسنده و شاعر یادآور شد: در جشنواره روایت همدلی علیمحمد مؤدب موضوع «ویزای فرهنگی» به اهالی فرهنگی افغانستان را مطرح کرد و در آن زمان آقای جنتی وزیر وقت ارشاد هم آن را تأیید کرد اما به مرور فراموش شد.
حیدری، از دیگر فعالان فرهنگی افغانستانی نیز گفت: اولین مرجعی که اهالی هنر و ادبیات ما میتوانستند به آن مراجعه کنند، حوزه هنری بود. به ویژه در دو دهه اول که دسترسیهای سختتری داشتیم و اسم و رسمی نداشتیم که کار کنیم. در مشهد به پیشنهاد سید عبدالله حسینی دفتری به نام «دفتر ادبیات افغانستان» ساختیم. آن دفتر برکات زیادی داشت و ما مسابقههای ادبی زیادی برگزار و کتابهای زیادی منتشر کردیم. خیلی از اهالی ادبیات مطرح ما ثمره همان دفتر هستند و اگر بار دیگر چنین اتفاقی رخ دهد، باز هم شاهد نسلی فرهنگی و هنری از اتباع افغانستانی هستیم. برخی آثارمان پرفروش هم شد.
وی افزود: درباره گردآوری خاطرات جهاد افغانستان تنها کتابی که چاپ شد، همین بود. بعد از مجموعه شعرهای ما که در حوزه هنری چاپ شد، الان چاپ پنجم و ششم آن در بازار است. در زمینه گردآوری خاطرات جهاد افغانستان تنها جایی که در آن سالها کار شد، همین بود. با همکاری دفتر ادبیات افغانستان و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری ۱۰ تا ۱۲ مجموعه خاطرات جهاد افغانستان مثل همان کارهایی که دفتر هنر مقاومت برای جنگ ایران انجام میشود، صورت گرفت. در این زمینه تقریباً کار زیادی انجام نشده است. در زمینه گردآوری خاطرات جهاد افغانستان آقای رجایی در این دفتر بسیار فعال است و اخیراً هم در مشهد طرحی برای آموزش و گردآوری خاطرات دارند. آنها میخواهند علاقهمندان افغانستانی به نویسندگی را برای گردآوری تاریخ شفاهی آموزش دهند. در زمانی که جنگ سوریه بود، ستادی در شهرداری تهران بود که تلاش میکرد به حفظ فرهنگ مقاومت بپردازد اما خیلی نتوانست موفق باشد. همیشه مسائلی تحت عنوان امنیتی دست و پاگیر است. سپاه قدس از ما خواستند که ما خاطراتمان را بنویسیم و چاپ کنند اما این اتفاق تاکنون نیفتاد.
ضربالمثلهایی که مانع خدمترسانی به مهاجران میشوند
کاظمی نیز در این نشست گفت: من سال ۷۳ از کابل به ایران آمدم. سال ۱۳۷۴ در روزنامه همشهری یک آگهی کوتاهی زده بودند مبنی بر اینکه شاعران افغانستانی در حوزه هنری جلسات شعر دارند. من خیلی دنبال حوزه هنری گشتم و از مقابل آن رد میشدم اما چون فکر نمیکردم در مجموعهای به این بزرگی به افغانستانیها هم توجه شود، آن را نمییافتم. ناگزیر از نگهبانش پرسیدم که جلسه شعر بچههای افغانستانی کجاست؟ من را به داخل نمازخانه هدایت کرد و من از آنجا آشنا شدم.
این شاعر ادامه داد: موانعی با عنوان امنیتی همیشه مانع از تغییر میشود. حضرت آقا همیشه دیداری با هنرمندان دارند. به ایشان گفتم که هنوز هم این موانع سبب میشود که به نتیجه مطلوب نرسیم. مسئولان مملکتی همیشه با نگاه مثبت به مهاجران افغانستانی نگاه کردهاند. یکی از ضربالمثلهایی که استفاده منفی دارد «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» است. هر کاری که میخواهیم در جهت تغییر انجام دهیم، این را میگویند.
رجایی نیز در این برنامه گفت: در بحث شهدای فاطمیون و مدافعان حرم، در حال انجام کارهایی هستیم. من در اوایل به سراغ خانواده فاطمیون رفتم و خاطراتشان را هم ضبط کردم اما در ادامه پیامهایی به من رسید که با اینها زیاد رفتوآمد نکند. چیزی که بسیار مهم است این است که باید مشکلات حقوقی مهاجران افغان حل شود. از وقتی کرج استان شده است، ما حتی بدون مجوز نمیتوانیم به این شهر برویم.
وی در بیان خاطرهای گفت: من به دیدار خانواده شهید افغانستانی در بجستان به نام شهید غلامی رفتم. خانواده او با من تماس گرفتند و وقتی خواستم بروم، متوجه شدم از جمله شهرهای ممنوعه است. نامه مشهد گرفتم و از آنجا رفتم. دیدم مردم بجستان احترام خاصی برای این شهید قائلاند. کسی که وکیل این شهید بود، از من خواست که از مسیر سبزوار به مشهد بروم چون معتقد بود که خطر دارد. اما من همان بلیت مشهد بجستان را گرفتم و گفتم میخواهم این شهید شما را که میگوئید کرامت دارد، امتحان کنم. در نهایت با آنکه همراه من دوربین و دیگر ابزار ثبت خاطره بود، آنها متوجه من نشدند و کرامت شهید شامل حالم شد. ما در این ۴۰ سال خطای امنیتی نداشتیم و برادری خود را در این مدت ثابت کردهایم. خلافی را انجام ندادهایم که نگاه امنیتی به ما داشته باشند.
چرا افغانستانیها مجوز کار فرهنگی ندارند؟
محمد راستانی نیز در این نشست به مشکل مجوز اشاره کرد و گفت: وقتی از اداره اتباع میخواهیم که در کار فرهنگی به ما کمک کنند، میگویند به ما ارتباطی ندارد و زمانی که میخواهیم کار فرهنگی انجام دهیم، از ما مجوز اداره اتباع میخواهند و مجوزی به ما داده نمیشود. تابلوهای هنری من فقط از احادیث و اشعار عرفانی است و اگر من نتوانم آثارم را به دیوار این شهر آویزان نکنم، مجبورم به ترکیه بروم و در آنجا تابلوی چهار یال بکشم.
وی اظهار کرد: من هفته پیش مهمانی از سوئد داشتم. میگفت در طول پنج سال ۶۰۰ نفر از مهاجرانی که از ایران به سوئد رفتهاند، مسیحی شدهاند و این یک فاجعه است. کسانی که متولی دین جمهوری اسلامی ایران هستند و مهاجر افغان در این کشور مدرسه رفته است اما از نظر قوانین آنقدر بسته عمل کردهاند که برای آنکه فرزندانش بتوانند شرایط بهتری داشته باشند به یک کشور اروپایی رفتند و در آنجا مسیحی شدند. عواقب این برای ما افغانستانیها و ایرانیان بد است. فردا آن مهاجر افغانستانی در سوئد به درجههای علمی و فنی میرسد و در آینده ما تأثیرگذار خواهند بود.
راستانی گفت: کسی را سراغ دارم که در ایران حافظ قرآن بوده و در مسابقات شرکت کرده و مقام آورده است و برگزار کنندگان به دلیل اینکه نفر برگزیده افغانستانی است به نفر دوم جایزه نفر اول را داده است. این حافظ قرآن ۴ سال پیش به دانمارک مراجعه کرد و مسیحی شد.
وی با تاکید بر اینکه به نمایندگی از جامعه کارگران مهاجر افغانستانی صحبت میکند، گفت: درست است که پدر من در سال ۱۳۶۰ به عنوان یک کشاورز به ایران آمد اما این ظلم است که جمهوری اسلامی ما را مجبور کند که من و فرزندم هم علیرغم میلمان و علیرغم توانایی در انجام دادن هنر دیگری که داریم، کارگر بمانیم. شاید من به جایی برسم که پس از مدتی آموزش جمهوری اسلامی بتواند از ما سود ببرد. چرا باید برای ما بنویسند که شما فقط میتوانید چند شغل محدود را انتخاب کنید؟ همانگونه که یک جامعه به پزشک نیاز دارد به کارگر هم نیاز دارد اما اینکه من را مجبور به کارگری کنند، درست نیست.
وی اظهار کرد: در جمهوری اسلامی همه ادعای مسلمانی میکنند و اگر اسلام همان چیزی است که در مکتب و منبر میگویند، این رفتار اسلامی نیست. اگر ما مسلمان هستیم و در سازندگی دوشادوش شما بودهایم و شما به کارگران افغانستانی نیاز دارید و باید ما را به رسمیت بشناسید. ما در ۸ سال جنگ در کنار شما بودهایم. اسیری داریم که بعثیها گوش او را بریدهاند و گفتهاند تو که افغانستانی هستی، چرا برای ایران جنگ کردهای؟ در جنگ جهانی اول در ترکیه ۴۰ کشته دادیم که برای پاسداشت افغانستانیها یادبودی ساختند و سفرا به آن دسته گل اهدا میکنند. ما برای ایران ۳هزار شهید دادهایم اما آدرسی از نام شهیدانمان در ایران نیست. در چند سال اخیر اوضاع تلویزیون و رسانهها در قبال افغانستانیها بهتر شده است اما من به عنوان مهاجر اگر پایم را از کشور شما بیرون بگذارم، میتوانم کشورتان را معرفی کنم. با این تبعیضها چه تعریفی از کشور شما داشته باشم؟
راستانی گفت: در جشنواره «مشق عشق» در تبریز پذیرفته شده بودم اما به دلیل محدودیتها نتوانستم در این شهر حضور یابم. وقتی برای یک نمایشگاه کاری انجام میدهم، باید برای قاببندی و شیشهبندی آن به دوستان ایرانی مراجعه کنم و حدود ۸۰۰ هزار تومان یک تابلو برای من هزینه دربر دارد. من اگر نتوانم تابلوی خودم را در این کشور به نمایش درآورم، چگونه هزینههایم انجام شده را بهدست آورم و به کارم ادامه دهم؟
بیبرنامگی صدا و سیما برای دو درصد از مخاطبان
مدیر جلسه نیز گفت: در این سالها بین فرهنگیان ایران و افغانستان رفاقتی ایجاد شد. وضعیت مهاجران افغانستانی در این سالها خیلی بهبود یافت. اعتمادسازی شد و کارهای زیادی انجام شد. امیرخانی و جعفریان آثاری را نوشتند. با صحبتها در رسانهها فضای بهتری ایجاد شد.
وی افزود: ما در هیچ نهاد فرهنگی کارمند افغانستانی نمیبینیم. گاهی پیش میآید که به دلیل تفاوت در سبک نگارش فارسی، افغانستانیها در مراجعه به مراکز با مشکل مواجه میشود. استخدام یک کارمند افغانستانی دو فایده دارد. هم ایرانیها درباره کلمهای متوجه نشدهاند، مشورت میگیرند و هم مراجعان افغانستانی روحیه مضاعف میگیرند. این روحیه در جامعه تزریق میشود و افغانستانیها میفهمند یک فردی با ملیت خودشان در ایران شاغل است این تأثیر خوبی در جامعه دارد.
این فعال فرهنگی گفت: اگر مهاجران افغانستانی در ایران را ۲ ملیون و ۵۰۰ نفر بدانیم، مسئولان صدا و سیما هیچ برنامهای برای دو درصد از جمعیت کشور ندارند. در حالی که یک برنامه چند دقیقهای میتوانند داشته باشند. این انگیزه در رسانههای جمهوری اسلامی دیده نمیشود که برای افغانستانیها ایجاد انگیزه کنند.
وی اظهار کرد: همچنین هیچ نگاه مطلوبی به کودکان افغانستانی نمیشود. از کل سطح مدارس حدود ۳۵۰ هزار دانشآموز داریم. چند شعر خوب برای کودکان افغانستانی در کتابها داریم؟ اگر امکانش باشد، ما میتوانیم مجموعه مجموعههایی برای کودکان افغانستانی آمده کنیم و شما چاپ کنید تا کودکان افغانستانی در آینده حسرت نخورند که ما سالها در ایران بودیم، هر متنی که میخواندیم، به زبان دوستان ایرانی بود و ما هیچی نداشتیم.
اثری که اداره اتباع بیگانه بر چهره جمهوری اسلامی ایران میگذارد
امیری، از دیگر فعالان فرهنگی گفت: معمولاً در مواجهه با نهادهای فرهنگی، مشکل خاصی دیده نمیشود و رفتارهای دوستانه و صمیمی را شاهدیم اما بخشی از نهادها مثل اداره اتباع رفتار نیکی با افغانستانیها نمیشود. این خیلی تأثیر منفی بر ذهنیت مهاجران دارد. در حالی که این نهادی کوچک است اما تصویر جمهوری اسلامی را آنها ترسیم میکنند. اگر بتوان کاری انجام داد که مهاجران با تصویر خوب از جمهوری اسلامی مواجه شود، خوب است.
اگر رسانه مکتوب مثل هفتهنامه، روزنامه و … در اختیار مهاجران باشد، خوب است. ما در اینباره مشکل مجوز داریم. این کار به هویتیابی مهاجران و شناساندن مهاجران به مردم ایران و حس اعتماد بهنفس را در مهاجران ایجاد میکند.
امیری ادامه داد: اگر این جلسات به صورت مستمر و زمانمند باشد، میتوانیم به نتایج بهتری برسیم. اگر بشود جشنوارههای فرهنگی هنری مشترک با اتباع افغانستانی صورت گیرد، یا کتابهای نوشته شود، بسیار تأثیرگذار است. میتوان از آثاری که درباره افغانستانیها نوشته شده در جشنوارهای قدردانی کرد تا به تعامل و نگاه مثبت در این زمینه کمک شود. سازمان تبلیغات اسلامی که با علما و اهالی منبر سروکار دارد، میتوان کارهای با دوام در قالب یک فضای مشخصی تعریف شود و میتواند تأثیرگذار باشد. شخصیتهایی چون رائفیپور و حجتالاسلام رفیعی در بین جوانان افغانستانی طرفدار زیادی دارند.
گاهی ایرانی و گاهی خارجی محسوب میشویم
نیازی در این برنامه گفت: اگر تمام این صحبتهایی که ما انجام میدهیم به اداره اتباع برسد، خوب است. ما اگر بتوانیم ارتباطی با آنها بگیریم و رو در رو مسائلمان را مطرح کنیم، بهتر است. ما در وزارت ارشاد نمایندهای داریم اما او نمیتواند کاری انجام دهد زیرا میگوید توجه زیادی به حرف او نمیشود. ما میخواستیم کنسرت موسیقی برگزار کنیم اما بالاخره نشد. ما در همه عرصههای فرهنگی نیروی خوب داریم و باید به ما نگاه خوبی داشته باشند. موقعی که کتاب سال جمهوری اسلامی میشود، من میشوم ایرانی اما وقتی میخواهیم به نمایشگاه کتاب برویم، میگویند باید در بخش ناشران خارجی برویم.
وی در بیان مسائل دیگر برای استخدام مهاجران افغانستانی گفت: ما بدون پاسپورت و پروانه کار مشخص نمیتوانیم بیمه بشویم. بر اساس حقوق ارزی (درآمد ۹۰۰ دلار در ماه) برای افغانستانیها حق بیمه تعیین میکنند که برای ما سخت است زیرا یک ناشر در طول سال درآمد چندانی ندارد و چنین حقوقی نمیدهد. ما استعدادهای بسیار خوبی در دانشگاههای ایران داریم که نتوانسته مدارج علمی را به خوبی طی کند. او یا رفته کارگر شده است یا آنکه به سوئد مراجعه کرد و همان کسی که در کنار ما بزرگ شده بود، اکنون در کشورهای اروپایی توانست رشد کند.
ضرورت افغانستانشناسی در ایران
سپس کاظمی گفت: مهاجران افغانستانی از نظر نیاز فرهنگی همان نیازهایی را دارند که شما دارید. مثلاً اگر برای برپایی کنسرت به مجوز نیاز دارید، ما هم همین نیاز را داریم. من به همان زبانی صحبت میکنم که ما صحبت میکنید. ما برای رفع نیازهای خود محدودیت داریم. محدودیتها اگر رفع نشوند، ما نمیتوانیم کار کنیم. مثلاً اگر امشب از کرج به تهران آمدم، احتمال زیادی وجود داشت که بازرس من را ببیند و بازداشت کند. اگر از محدوده خودمان فراتر برویم، ما را به اردوگاه ورامین و از آنجا به افغانستان بازگشت میدهند. این مشکلات وجود دارد. موضوع مهمتر این است که افغانستانشناسی کم اتفاق فتاده است. من کارگر هستم وقتی شعری از حافظ میخوانم، ایرانیها تعجب میکنند که ما حافظ را میشناسیم. حوزه هنری و سازمان تبلیغات اسلامی باید در این حوزه به ما کمک کند.
رضوانی نیز گفت: اولین کمکی که شما به ما میتوانید کنید این است که جلوی فعالیتهای اسلامی و مذهبی ما را نگیرند. ما سالهاست که مراسمهایی چون اعیاد شعبانیه را با مشکلات قانونی میگیریم. ما در اختیاریه تهران حسینیه داشتیم که در محلی که برای مهاجران افغانستانی وقف شده بود، برپا کردیم. بعد از ۱۰ سال پلیس متوجه شد و آن را تعطیل کرد. با وساطتهایی دوباره توانستیم آن را برپا کنیم. تمامی اهالی اختیاریه به ما احترام میگذارند و حتی در مراسمهای ما شرکت میکنند. شما اگر نهادهای همکارتان را توجیه کنید که با ما چنین برخوردهایی نداشته باشند، کمک زیادی کردهاید.
جعفری: دو اثرم توسط حوزه هنری منتشر شده است. در حوزه موسیقی آنطور که باید کار نشده است. نمیدانم که کار کردن در زمینه موسیقی بر عهده این سازمان هست یا خیر اما این موضوع مورد علاقه جوانان است. دوستان فارسیزبان هم به ترانههای افغانستانی علاقه دارند و استقبال میکنند.
مهاجران افغانستانی را مخاطب خود بدانیم
محمدی، مدیر طرح و برنامه سازمان گفت: اعتراف میکنم که خودم نسبت به این موضوع غفلت داشتم. نگاه ما محدود به درونسازمان است اما یک اصلی را برای خودم فرض میکنم که در دستور کار قرار بگیرد و آن اینکه جامعه مهاجران افغانستانی را مخاطب خودمان قرار دهیم.
وی ادامه داد: ممکن بود برای اهل سنت این نگاه را قبلاً داشتم اما برای مهاجران افغان این نگاه را نداشتم و جا دارد همان نگاهی که به جامعه خودمان داریم به آنها هم داشته باشیم. یک گروه همان جامعه مهاجران است که علاقه دارند برای هموطنان خودشان کار کنند. به نظر میرسد که سکونتگاههای مهاجران افغانستانی خاص است که میتوان کمک به استقرار آنها کرد. گروه دوم نگاه فرامهاجری هست. ما همانگونه که به فرهنگ مشترک میپردازیم، مسائل مشترک هم داریم و کشورهایمان همواره مورد طمع کشورها بودهایم و باید اهداف مشترک داشته باشیم.
به گفته وی در شهرهایی که تراکم مهاجر بیشتر است میتوان مراکزی را ساماندهی کرد و لازم نیست حتی نماینده ما هم باشد چراکه در ساختار خودمان هم به فکر سپردن کار به دست مردم هستیم.
نگاه ویژه رئیس سازمان به افغانستانیها
حجتالاسلام والمسلمین قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در این دیدار گفت: تجربهای که داشتم این بود که هم استاد اهل افغانستان داشتم که بسیار هم استاد عالم و فاضلی بود و هم شاگردان اهل افغانستان داشتم که بسیار هم خوشفکر و مستعد بودند. من به طلاب اروپایی، آمریکایی و جنوب شرق آسیا درس دادهام اما بهترین شاگردانم از شاگردان غیر ایرانیام از اهالی افغانستان بودهاند. من به طلاب ایرانی از رشتههای فنی و مهندسی و پزشکی به درس طلبگی رو آورده بودند درس میدادم. مدتی آموزش به طلاب ایرانی را رها کرده بودم و فقط تدریس طلاب افغانستانی باقی مانده بود. برخی از این شاگردانم که پزشک بودند و میگفتند که ما مشعوف و مبتهج از مشاهده تلاش و استعداد طلاب افغانستانی میشویم.
وی گفت: یک مرتبه به افغانستان سفر کردهام و درباره افغانستان مطالعه هم داشتهام. خردهفرهنگهای افغانستانی برای من جذاب است و تمام فامیل من هم از این علاقه آگاهند. دغدغهها و زاویهدیدها برایم مورد اعتناست. درباره کودکان و مدارس نکات خوبی گفته شد.
این مقام مسئول تاکید کرد: در تعامل با سازمانها و نهادهای دیگر به عنوان یک مسئول حکومتی باید پیگیری کنم و مضایقه هم نخواهم کرد. علاوه بر این، خودمان در سازمان هم وظایفی داریم که باید اجرا شوند. در فرمایشات مقام معظم رهبری که دقیق شدم، ایشان از مهاجران افغانستانی با مضامینی چون مستعد، آزاده شجاع، فرهنگ بسیار عمیق و قدیمی، مسلمانان بسیار متعصب و پایبند، فرهنگ محبت به اهل بیت، توجه به زبان فارسی یاد کردهاند و فرمودهاند که من به شماها افتخار میکنم.
باور امروز سازمان تبلیغات اسلامی، فرهنگ و باور مشترک ماست. امیدوارم بتوانیم همواره از مشورتهای شما به خوبی بهره ببریم.
حجتالسلام والمسلمین قمی در خلال توضیحات مهاجران فرهنگی افغانستانی نیز گفت: من عزل امام جماعت افغانستانی در مشهد را نشنیده بودم و هرچند این کار بر عهده سازمان امور مساجد است اما من پیگیری میکنم. درباره محتوای ویژه کودکان افغانستانی من همین الان با این درخواست موافقت میکنم. از نظر مجوز برای انتشار رسانه مکتوب میتوانیم کمک کنیم اما از نظر مالی نمیتوانیم به دلیل وضعیت مالی کاری انجام دهیم. همچنین اگر بتوان با رائفی پور و حجتالاسلام رفیعی که در میان افغانستانیها از استادان پرمخاطب هستند؛ کمک بگیریم، خوب است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com