آشنایی بافرمول داتیس خودرو برای ریشخندمال باختگان ومسئولان!

به گزارش بولتن نیوز، احتمالا درباره دروغ‌های مشهور گوبلز که ارتش نازی بر آن استوار بود زیاده شنیده‌اید، اما آیا دوران اتکا به دروغگویی برای وارونه نشان دادن حقایق گذشته و دیگر نمی‌توان از این شیوه کهنه بهره برد؟

به فاصله چند روز از انتشار خبر دستگیری مدیران عامل‌ فعلی و قبلی شرکت داتیس خودرو ایرانیان و در شرایطی که اظهارنظر مسئولان مختلف از جمله دادستان تهران و سازمان حمایت از مصرف کنندگان، وقوع این اتفاق، محتمل و حتی ناگزیر به نظر می‌رسید، دیگر مدیران این شرکت تلاش وسیعی برای عادی جلوه دادن شرایط دارند.

تلاشی از جنس انتشار آگهی‌های تبلیغاتی، انتشار اخبار رپرتاژی و از آن فراتر، برگزاری نشست‌های صمیمانه با حضور مدعوین ویژه و مقابل دوربین‌هایی که قرار است این اوضاع آرام از دریچه آن‌ها به دید عموم برسد. جلساتی که برای رسیدن به آن‌ها باید از صف نیرو‌های حراست ویژه گذشت!

این خلاصه وضعیتی است که در این شرکت در جریان است؛ شرکتی که به گواه سازمان حمایت از مصرف کنندگان، مجوز واردات خودرو به کشور نداشته و به گفته دبیر انجمن واردکنندگان، فراتر از مجوز نداشتن، بی آنکه خودرویی در انبارهایش باشد، خودرو به فروش رسانده است؛ فروشی که نتیجه آن، شکل گیری پرونده سنگینی است که ظاهرا قرار است بر شمار مال باختگان و شاکیان آن افزوده شود.

همه این‌ها در حالی است که از مدت‌ها پیش پرونده این شرکت در کنار انبوه شرکت‌های فعال در این عرصه که اقدام به پیش فروش خودرو کرده و سبب ساز شکل گیری ۱۵ هزار پرونده قضایی شده‌اند، در دستگاه قضایی مفتوح است و آن گونه که جعفری دولت آبادی، داستان تهران خبر داده، ۵ متهم دارد؛ متهمانی که حالا می‌دانیم دو تن از ایشان بازداشت هستند.

رویدادی که البته توسط مدیران این شرکت تکذیب می‌شود؛ تکذیبی که البته شفاهی است و در هیچ اطلاعیه و اعلان رسمی ، حتی در سایت این شرکت نیامده، ولی به همه آن‌هایی که به این شرکت مراجعه می‌کنند، گفته می‌شود تا این گونه وانمود کنند که اوضاع در داتیس خودرو بسیار آفتابی است؛ آنقدر آفتابی که این شرکت ستاد امدادرسانی نوروزی برای خودرو‌هایی که فروخته، تدارک دیده تا هیچ هموطنی در جاده نماند!

جالب نیست؟ تلاش برای در راه نماندن خریداران خودرو از شرکتی که صدها تن از آن شکایت کرده‌اند و تأکید دارند که نگهبانان استخدام شده توسط شرکت حتی مانع حضور ایشان در ساختمان‌های این مجموعه برای پیگیری مطالباتشان می‌شوند. مجموعه‌ای که کارکنان شیک و اتوکشیده، چهره‌ای است که تا چندی پیش مقابل روی مشتریانش قرار می‌داد و بادیگارد‌های خشن در ورودی ساختمان مرکزی، چهره امروزی آن برای مشتریان است.

تغییری که نتیجه شکایت جمعی از مال باختگان از این شرکت به مراجع قضایی و برگزاری چندین تجمع اعتراضی مقابل این شرکت است؛ شکایاتی که هرچند به بسته شدن یکی از نمایندگی‌های داتیس خودرو هم منجر شده، نتوانسته به تلاش مداوم مدیران این شرکت برای جذب مشتریان جدید پایان دهد تا جایی که صدای دادستان تهران را هم درآورده است!

چندی پیش، جعفری دولت آبادی در نشستی که به منظور تشریح اقدامات قضایی در خصوص ۱۵ هزار پرونده پیش فروش خودرو برگزار شده بود، به پرونده این شرکت نیز اشاره کرد و گفت: «جالب این که شرکت اخیرالذکر به تازگی در یکی از روزنامه تبلیغات کرده است.» موضوعی که شاهد مثال ادعای دادستان تهران برای نظارت ناکافی امثال وزارت صنعت، معدن و تجارت در این عرصه است.

تبلیغاتی گوبلزی که هنوز ادامه دارند تا جایی که طی روز‌های اخیر و با انتشار خبر بازداشت مدیرعامل داتیس خودرو، شاهد برگزاری نشستی در این شرکت هستیم که «صمیمانه» توصیف شده و در آن، پدر مدیرعامل شرکت ـ که عضو هیأت مدیره است ـ از سیاست‌های وزارت صنعت، معدن و تجارت در حوزه خودرو گلایه کرده و گفته: «مشکلات پیش روی، مختص شرکت داتیس خودرو نیست و بخش عظیمی از این چالش‌ها، مربوط به تصمیم گیری‌های نادرست در حوزه صنعت خودرو کشور بوده است»!

اظهارنظری که در ادامه آن تأکید شده داتیس خودرو به دنبال جلب رضایت مشتریان خود است، وگرنه برای ایشان ساده بود «مانند بسیاری از شرکت‌ها هم اکنون جواب مشتریان خود را نمی‌دادیم و چه بسا شرکت را نیز تعطیل کرده بودیم»؛ جملاتی که با کوشش تیم رسانه‌ای این شرکت، در معدود رسانه‌هایی در قالب رپرتاژ بازتاب یافته تا این گونه القا شود که داتیس خودرو مشکل خاص و حادی ندارد.

رفتاری که اگر آن را ریشخند مال باختگان این شرکت و مسئولان ناظر تلقی کنیم، اشتباه نکرده‌ایم؛ ریشخند افرادی که مدت‌های طولانی است از دریافت خودرو از این شرکت ناامید و دست به دامان دستگاه قضا شده‌اند تا اصل پولشان را دریافت کنند، اما می‌بینند که مدیران این شرکت با تکیه بر اموال ایشان نشست‌های خبری در ساختمان استیجاری برگزار می‌کنند و می‌کوشند با هزینه از جیب ایشان، آن را در برخی رسانه‌ها به صورت تبلیغ بازنشر نمایند!