معلمان سال هاست از دغدغه هايشان گفته اند و حقوق و مزاياي عادلانه به نسبت ساير مشاغل در جامعه طلب نموده اند اما انگار گوش شنوايي نيست
گروه اجتماعی: «ح.س» با بيان اينکه نمي دانم
اين چه سياستي است که حقوق بازنشستگي را از زمان اشتغال کمتر مي کنند، ادامه مي دهد: « اين در حالياست که در اين سن به شرط کمتر عائله مند بودن و نداشتن هزينه هاي تحصيل و ازدواج فرزندان، بيماري و دارو ودوا دست بردار فردي که سالها خاک گچ و تخته خورده، نيست و بيماريهاي زيادي به سراغمان مي آيد.»
به گزارش بولتن نیوز به نقل از رسالت، آموزش نيروي کار يکي از عواملي است که به سرعت رشد و توسعه اقتصادي کشورها کمک ميکند. با اين حال، اهميت شغل معلم در بسياري از کشورها به عنوان آموزشدهندگان نيروي کار ناديده گرفته شده و دستمزد آنها در مقايسه با ساير مشاغل به نسبت پايين است. معلمان تربيت نسلي آينده ساز را بر عهده دارند و فرقي ندارد امروز شما چه شغلي داشته باشيد! وزير و رئيس جمهور و يک مقام عالي رتبه نظامي و سياسي باشيد يا پزشک متخصص و دانشمند و حقوقداني کار کشته؛ به هرحال افراد جامعه، تربيت شده معلمان هستند. اما واقعيات امروز جامعه ما چيز ديگري در خصوص فرهنگيان و معلمان، چه شاغلان و چه آنهايي که بازنشسته هستند به رخ مي کشد و آن اينکه منزلت و شأن اجتماعي معلمان با همان ابهتي که در خصوص جايگاهشان گفتيم رعايت نمي شود و اين قشر فرهيخته سال هاست در گير و دار معيشت با دغدغه هاي ذهني بسياري دست به گريبان است و اين مهم براي ملتي که از ديرباز مهد دانشمندان بوده و جايگاه فرهنگي خاصي در ميان ملل دارد بس عجيب و ناگوار است. دستمزد معلمها در ايران همواره يکي از مسائل بحثبرانگيز بوده.کارشناسان مهمترين مشکلات معلمان را مسائل مالي و تامين نشدن هزينههاي معيشتي آنها ميدانند. از اين رو وضع اجتماعي حرفه معلمي با کاهش نسبي قدرت خريد در ارتباط مستقيم است.
گوش شنوايي نيست
معلمان سال هاست از دغدغه هايشان گفته اند و حقوق و مزاياي عادلانه به نسبت ساير مشاغل در جامعه طلب نموده اند اما انگار گوش شنوايي نيست تا صداي بغض هاي فروخورده فرهنگيان را بشنود و چشم بينايي تا زخم هاي نانوشته بر تخته سياه آموزش و پرورش را حلاجي کند و در اين ميان باز هم اين معلمان هستند که با وجود تمام کاستي ها، عاشقانه بر تارک کلاس درس ايستاده و به نسل آينده آموزش مي دهند که چطور سياست کنند و چطور مشق آبادسازي ايران را بنويسند.
اين روزها حال معيشت فرهنگيان خوب نيست؛ بازنشستگان فرهنگي ميگويند حقوقشان ناچيز است و کفاف زندگي شان را نمي دهد و در روزگاري که هر روز قيمت ها ساعت مي زند آنها بيشتر غرق در نداري و مشکلات معيشتي مي شوند.
با توجه به اينکه معلمان نقش کليدي در جامعه دارند و نسل بعد را تربيت ميکنند، بايد از نظر مالي نيز حمايت شوند تا دغدغه ديگري غير از تربيت نسلي سالم و پويا نداشته باشند. مقايسه اي در مورد ميزان درآمد معلمان در “ايران”، “يونان”، “ترکيه” و “فنلاند” شده است که ميزان درآمد سالانه آنها را به دلار بيان ميکند.
در اين مقايسه معلمان کشور فنلاند بيشترين ميزان حقوق را دريافت ميکنند که در بازه بين ۳۲ تا ۴۱ هزار دلار است. پس از آن ترکيه قرار دارد که حقوق معلمان آن ۲۶ تا ۳۰ هزار دلار در سال مي باشد. يونان در مکان سوم قرار دارد که ۱۸ تا ۳۴ هزار دلار ميزان درآمد معلمان آن است. در آخر ايران قرار دارد که سالانه ۶۸۰۰ دلار (با محاسبه دلار ۳۰۰۰ توماني) به معلمان خود حقوق ميدهد که اکنون اين رقم نيز به نصف رسيده است. البته لازم به ذکر است که ميزان خرج و مخارج و تورم در کشورهاي موجود ذکر نشده است تا ميزان دخل و خرج مقايسه شود. جدول فوق دستمزد معلمان را در کشورهاي ياد شده نشان مي دهد:
برهمين اساس روزنامه «رسالت» با چند تن از فرهنگيان بازنشسته گفتوگو کرده تا آنها از سطح درآمدهايشان بگويند.
خانم (م.ز) معلم بازنشستهاي است که ۶ سال از بازنشستگياش ميگذرد. او ميگويد: «حقوقمان بسيار ناچيز است و اصلا جوابگوي احتياجاتمان نيست و تا اوسط ماه که چه عرض کنم با اين اوضاع گراني يک سوم ماه را بيشتر جوابگو نبوده و تمام مي شود.»
معيشت رو به زوال فرهنگيان اين معلم بازنشسته با ابراز تاسف از عدم پاسخگويي مسئولان به مطالبات معلمان مي افزايد: «ما که زن هستيم و همسرمان هم کار مي کند وضع مان اين است واي به حال آن بندگان خدايي که سرپرست خانوار هستند و يک تنه بايد در ميدان معيشت رو به زوال و حقوق بخور و نمير فرهنگيان باشند.»
او با بيان اينکه فرهنگيان هيچ موردي براي دلگرمي ندارند، مي گويد: « همکاران فرهنگي ناراضي هستند، خود من با ۲۵ سال سابقه کار با مدرک ليسانس رياضي درمناطق محروم و بدون داشتن سرويس اياب وذهاب يا حتي حق اياب و ذهاب، اکنون بازنشسته شده ام و حقوق بازنشستگي ام ۲/۵ ميليون تومان است؛ انصافا براي اين سابقه کاري و مناطق محروم و کمترين امکانات خيلي کم است.»
لقمه لقمه پرداخت کردن مطالبات او با بيان اينکه در ديگر مطالبات فرهنگيان هم وضع به همين منوال است، مي افزايد: « سنوات و پاداش پايان خدمت را دوسال طول ميکشد تا بپردازند و به عبارتي آنقدر لقمه لقمه اش مي کنند که اصلا به هيچ دردت نميخورد و اين در قياس با ساير ارگان ها و نهادها باعث خجالت است چرا که در ساير نهادها و سازمان ها پاداش پايان خدمت و سنوات فرد بازنشسته را با اولين حقوق بازنشستگي اش آن هم دو سه برابر فرهنگيان واريز مي کنند.»
«م.ز» با بيان اينکه آموزش و پروش قلب يک ملت است و دشمن براي نابودي ملت ها روي امر آموزش و معلمان خيلي برنامه ريزي مي کنند، مي گويد: « وقتي معيشت معلمان بخور و نمير است و يک آقاي معلم براي گذران زندگي مدام دغدغه و استرس دارد که حالا بايد چه کند و به فکر شغل دوم و سوم باشد قاعدتا نخواهد توانست تمام فکر و ذکرش را براي تربيت نسل آينده بگذارد و اين کار را از ريشه خراب مي کند.»
حقوقي که کفاف هزينه ها را نميکند
آقاي «ح.س» که دبير بازنشسته فيزيک است هم در گفتوگو با رسالت عنوان ميکند: «از حقوق بازنشستگي مان که به هيچ عنوان راضي نيستيم و کفاف هزينه هاي زندگيمان را نمي دهد و از طرفي با اوضاع اقتصادي کشور قدرت خريد و گذران زندگي را از ما سلب کرده است.»
او با بيان اينکه سن بازنشستگي سن پيري محسوب مي شود و براي يافتن شغل دوم جهت گذران مطلوب تر زندگي با مشکل مواجهيم، مي افزايد: « در زمان بازنشستگي که بيماري داريم و بچه ها بزرگ شدند و هر کدام هزينه هاي جداگانه اي چون هزينه هاي دانشگاه ، ازدواج و تحصيل دارند و خانواده به سبب ورود افراد جديد گسترده تر شده و قاعدتا ما هم هزينه بيشتري داريم، حقوق مان از زمان اشتغالمان کمتر مي شود و بايد تاکيد کنم که ديگر پير و از کار افتاده هستيم ونميتوانيم جاي ديگري هم کار کنيم و اين ما را از لحاظ معيشت به شدت تحت فشار قرار داده است.»
«ح.س» با بيان اينکه نمي دانم اين چه سياستي است که حقوق بازنشستگي را از زمان اشتغال کمتر مي کنند، ادامه مي دهد: « اين در حالياست که در اين سن به شرط کمتر عائله مند بودن و نداشتن هزينه هاي تحصيل و ازدواج فرزندان، بيماري و دارو ودوا دست بردار فردي که سالها خاک گچ و تخته خورده، نيست و بيماريهاي زيادي به سراغمان مي آيد.»
«نَميرانه»اي براي فرهنگيان
خانم «ث. ا» معلم بازنشسته ادبيات با لحني طنز گونه حقوق بازنشستگي فرهنگيان را «نَميرانه» مي خواند و به رسالت مي گويد: « اين واژه برازنده حقوق بخور و نمير فرهنگيان است يعني آنقدري که نميري و ادامه داشته باشي نه اينکه زندگي کني…»
او با بيان اينکه عنوان مي شود يک ساعت آموزش برابر ۸ ساعت کار اداري است، مي گويد: « قاعدتا در چنين قياسي بايد حقوق يک معلم ۸ برابر يک کارمند دولتي در نهادهاي ديگر دولت باشد نه اينکه حقوق فرهنگيان به نسبت کارمندان ساير سازمان ها اينقدر کم باشد.»
او با تاکيد بر وضعيت بد معيشت فرهنگيان مي گويد: « هيچ دليلي وجود ندارد که فرهنگيان حقوق کمتري دريافت کنند اما تربيت نسل آينده هم به آنها محول شود اين کمال بي انصافي است چرا ما در اين شرايط به طور حتم نخواهيم توانست از عهده آنچه با عنوان تربيت آينده سازان اين مرز و بوم نام برده مي شوند، بر بياييم چرا که آنقدر حواسمان پي تامين مخارج است که تمرکز کافي نداريم.»
آقاي «ش. ر» هم با عنوان معلم بازنشسته رياضي ميگويد: « سال ها پاي تخته سياه به دانش آموزانم رياضي تدريس کردم ولي هيچگاه خود را در مقام مقايسه قرار ندادم که چرا فلان سازمان بيش از ما دريافتي دارند اما نصف کار ما را هم انجام نمي دهند.»
درد دلهاي بي جواب او عنوان مي کند: «ما براي زنگ تفريح بايد پول چايمان را مي پرداختيم و هيچ سرويسي با وجود مسافت هاي طولاني تا مدارس در مناطق محروم نداشتيم و حالا هم بايد طعم نداري و فقر را به سبب عدم توزيع عادلانه حقوق و مزايا در ميان کارمندان دولت بچشيم.»« ش.ر» مي گويد:« اين تنها بخشي از مطالبات ماست چنانچه هزينه هاي بالاي درمان و نداشتن بيمه تکميلي، برقراري عدالت ميان فرهنگيان، پرداخت هماهنگ دستمزدها، حل مشکلات معيشتي و فراهم کردن امکانات رفاهي، پرداختن به سلامت روان فرهنگيان، پرداخت وام مسکن، به روز کردن دانش معلمان، حل مشکلات مالي مدارس، تسويه بموقع و کامل پاداش پايان خدمت، تکميل مدارس نيمه تمام، توجه به مدارس روستايي، توجه به کيفيت آموزش نه درصد قبولي، پرداخت بموقع حقالتدريسها و بالا بردن عزت و شأن فرهنگيان ديگر موارد مطالباتي ما محسوب مي شود.»اين تنها بخشي از درد دل فرهنگيان است و همين چند نفر ميتواند نمونه اي از بي تدبيري هاي دولت و مسئولان در پرداخت حقوق و مزاياي عادلانه ميان همه کارمندان دولت باشد، امري که با وجود اعتراضات گسترده فرهنگيان در پس سالها بيجواب مانده و هنوز به نتيجه نرسيده است از اين رو نگاه ويژه دلسوزان نظام را مي طلبد. تا شايد در برابر حقوق هاي نجومي برخي مديران و کارمندان سازماني، دريافتي هاي ناچيز فرهنگيان هم مورد التفات قرار گيرد. باشد که فرهنگيان به حق مسلم خود برسند و ديگر شاهد ناعدالتي هاي بسياري در اين زمينه نباشيم.