گروه سیاسی: دلشاد امامی از نویسندگان و فعالان سیاسی-اجتماعی در یادداشتی پیرامون شرکت نکردن علی علیزاده تحلیلگر سابق شبکه بی بی سی در مناظره بی بی سی به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی ایران نوشت : شرکت در مناظرههای بیبیسی فارسی برای مخالفین تحریم که هیچگونه دسترسی دیگری به رسانه ندارند کار عاقلانهای نیست.
به گزارش بولتن نیوز، وی در متن زیر از دلیل شرکت نکردن علی علیزاده در منظره بی بی سی نوشت:
هفتهی گذشته صفحهی دوی بیبیسی فارسی به میزبانی فرناز قاضی زاده، مناظرهای را به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی ایران برگزار کرد*؛ مناظرهای که حتی با استانداردهای بیبیسی فارسی عجیب بود. مناظرهای از یک سو سرشار از ادعاها و تهمت های بی توضیح از جانب مسیح علینژاد، یکی از مهمانان برنامه، به مهمانان دیگر و غایبین برنامه، و از سویی دیگر سرشار از افسوسهای توامان علینژاد و میزبان برنامه، از شرکت نکردن «دعوت شدگان» دیگر.
حتی نام یکی از مدعوینی که دعوت خانم قاضی زاده را رد کرده بود هم در برنامه آورده شد و از مدعوین شرکت نکرده، طوری یاد شد انگار دلیلی برای عدم حضورشان اعلام نکردهاند یا عجیب بوده که حاضر نشدهاند داوطلبانه روی آنتن زنده مورد حمله واقع شوند بدون آنکه امکان پاسخ دادن عادلانه داشته باشند.
به عنوان یکی از دعوت شدگان که دعوت خانم قاضی زاده را به آن برنامه نپذیرفتم، گمان می کنم پاسخ به دو پرسش لازم است:
سوال اول- آیا خانم قاضی زاده و همکارانشان (به عنوان یک ایرانی) به نقد واقعی ما اگاه نیستند؟
عجیب است که میزبان برنامه صفحهی دو چندین بار در برنامه عنوان کرد که از «شرکت نکردن» بسیاری از دعوتشدگان به برنامه گلهمند است. همانطور که پیشتر بارها به آن اشاره شده** این خود میز مناظره و شیوهی کلی بیبیسی فارسی ست که محل نقد است.
اشاره به «جنگ رسانهای به مثابه جنگ شیمیایی»، یا کارکرد میز مناظره بیبیسی فارسی و خدمتش به پروژهی ونزوئلا سازی ایران، نکته کلیدی بحثهای علی علیزاده و علت عدم حضور وی در رسانههای فارسی زبان غربی در سالهای اخیر بوده است. نکتهای که بسیاری از شهروندان عادی، من جمله من، در این سالها با توجه به تجربهی زیستهی هرروزهمان، درک کردهایم، درست میدانیم، و به اهمیتش آگاهیم.
تعجب امروز خانم قاضی زاده در برنامه، بیشتر به نوعی «خود به خواب زدگی» آگاهانه یا ناخودآگاه میماند. انگار که مجریان بیبیسی فارسی بخواهند دست کم در دنیای خودشان، از نقد همکاری با دستگاه جنگ و تحریم، با فرو کردن سرشان در برف، مصون بمانند.
گرچه تکراریست اما به طور خلاصه، نقد ما مثلا از این جنس است:
سعید قاسمی نژاد برای شهروندان ایرانی مخاطب بی بی سی فارسی، پژوهشگر موجهی نیست که مکررا در این سالها توسط خانم قاضی زاده و همکاران ایشان تبلیغ شده است، بلکه کارمند بنیاد دفاع از دموکراسیهاست که در خود آمریکای شمالی رسما به عنوان لابی نه فقط اسراییل که لابی حزب لیکود شناخته میشود. این بنیاد باید با توجه به نقش بسیار موثرش در برگردندان تهدید به جنگ به روی میز و معماری تحریم اقتصادی علیه ایران و تخریب برجام، دست کم خودش سالی دو بار«موضوع» برنامهی صفحهی دو میبود نه اینکه به ماسکهای ایرانی این موسسه هفتهای یک بار تریبون داده شود تا مستقیما افکار عمومی ایرانیان را مورد ترور رسانهای قرار دهد.
یا مثلا «کارکرد صفحهی اینستاگرام» مسیح علینژاد مورد نقد بسیاری از ما در این سالها (نه امروز که عکس رسمیاش با پمپئو منتشر شده) بوده است. از نظر ما، مجری برنامهی تبلت و کارمند رسمی تلویزیون دولت آمریکا، به تریبون بیشتری از شبکهی من و تو و برنامههای مکررش در صدای آمریکا برای تبیین افکارش نیاز ندارد، بلکه نیازمند این است که خودش و ضربهای که به روند گفتگوی اجتماعی در ایران میزند مرتباً «موضوع» برنامهی صفحه دو باشد. به این دلیل ساده که مسیح علینژاد فاصله ی بین در آغوش کشیدن مریل استریپ (حامی سر سخت کلینتون) تا ایستادن کنار پمپئو و کابینهی زن ستیز ترامپ را خیلی آسان طی کرده است و از این مسیر برای خود نردبان رشد و ترقی ساخته است. رشدی که برای فعالین حقوق زنان آمریکایی به هیچ عنوان اتفاق نمیافتد و هر رسانه منصفی این موضوع برایش ارزش بررسی داشت.
سوال دوم- آیا شرکت در مناظرههای بیبیسی فارسی و بحث با مسیح علینژاد برای فعالین مخالف جنگ و فشار اقتصادی علیه ایران، عاقلانه است؟
برای کمک به دولت آمریکا در ونزوئلایی کردن ایران، یکی از کاربردهای صفحهی اینستاگرام مسیح علینژاد، ایجاد و تعمیق «گسل های اجتماعی» و تصویربرداری و مدرک سازی از «دعواهای خیابانی ناشی از اختلافات فرهنگی» بوده است. برای ونزوئلای کردن ایران مسیح علینژاد نیاز به اقناع «همه»ی مردم ندارد، برعکس، او دو میلیون «فالوئر» عصبانی لازم دارد که خیال کنند ایرانیهای با ظاهر مذهبی، مساوی نظام و نتیجتاً عامل تمام بدبختیهایشان هستند و تمام ایرانیان بدون ظاهر مذهبی که جز این میگویند هم، تحت حمایت مالی نظامند. او لازم دارد که مخاطبانش را خشمگین و ناآگاه نگه دارد.
به عبارتی، مسیح علینژاد نیازی ندارد از همهی بحثها و از دید همه «برنده» بیرون بیاید. او تنها نیاز دارد که حضور داشته باشد، صحنه را خالی نکند، و با حمله به مهمانان برنامهها (ترجیحا اگر مثل علیرضا نامور حقیقی باشند و نتوانند دقیق پاسخ اتهامها را بدهند) از اعتبار ایشان استفاده کند و اعتبار خودش را در دنیای نفرتآلودی که برای هوادارانش ساخته است، بالا ببرد. تجربه چند سال گذشته نشان داده که علینژاد همیشه بعدتر به برنامهی تکنفرهی دیگری دعوت خواهد شد، نه در من و تو یا صدای آمریکا، که در همین بیبیسی فارسی، و از خودش دفاع خواهد کرد. میزان زمانی که مسیح علینژاد در همین هفتهی گذشته بیبیسی فارسی به عنوان رپرتاژ آگهی به علینژاد داده و در اغلب موارد هم او و مواضع او را به چالش جدی نکشیده، چه بسا بیشتر از زمانی است که مهمان دیگر برنامه، علیرضا نامور حقیقی، در طول یکسال گذشته در اختیار داشته است.
برای مثال، علینژاد بعد از انتشار عکسش کنار پمپئو در مصاحبه با جمال الدین موسوی فرصت مصاحبه تک نفره کافی پیدا کرد (۳) تا خود را تبرئه کند و از آن هم یک قدم فراتر رود و از تلویزیون بیبیسی استفاده کند تا پاسخ «بعضی» از مجریان بیبیسی را که به گفتهی خودش در توییتر به او به شکل یکجانبه حمله کرده بودند، بدهد. با اینکه همان معدود مجریان بیبیسی هم خرده نقدهای شخصی مخالف دولت ترامپشان را روی آنتن بیبیسی مطرح نکرده بودند.
این اجرا هم برای بیبیسی منفعت آور است، هم علینژاد، و طبعا علینژاد برای انجامش روی آنتن زنده به شکل تکنفره، ابدا زمان کم نیاورد. او در حالی که ذهن هواداران خودش را مقابل نقدهای توییتری ایمن میکرد، به بیبیسی فارسی هم که در ایران به رسانهی استعماری معروف است ظاهری بیطرف داد و با منتقد و عصبانی نشان دادن خودش نسبت به بیبیسی فارسی (در حالیکه کنار پمپئو ایستاده بود)، نقد منتقدان واقعی بیبیسی را مخدوش کرد تا بیبیسی را از اتهام همدستی با پروژهی ونزوئلا سازی ایران تبرئه کند. این شیوه و اجرای علینژاد است که باعث میشود مجریان بیبیسی بتوانند در پاسخ به منتقدانی که آنها را «افسران جنگ نرم امپریالیسم» میدانند، شانه بالا بیاندازند و خودشان و بقیه را گول بزنند: «به هر حال ما هرچه بگوییم یک عده بیبیسی را به جانبداری متهم میکنند.»
نه! شرکت در مناظرههای بیبیسی فارسی برای مخالفین تحریم که هیچگونه دسترسی دیگری به رسانه ندارند کار عاقلانهای نیست. تریبونی که خانم قاضی زاده تعارف می کند، آن قدر دنیا را به مخاطبان بیبیسی فارسی معوج نشان میدهد که استفاده از آن نه تنها برای مخالفین تحریم و فشار اقتصادی علیه ایران سودی (از جهت اقناع افکار عمومی) ندارد، بلکه کاملا مضر است و مخاطبان محدود (اما موثر) فعالان ضد تحریم در توییتر و اینستاگرام را هم گیج میکند و دنیایشان را به هم میریزد. صد و هشتاد درجه برعکس کارکردی که برای دنیای مخاطبان مسیح علینژاد دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com