این فیلم روایت قصه 23 نوجوان است که در زمان جنگ تحمیلی به اسارت عراقیها درآمدند و اخبارشان در سراسر دنیا پخش شد.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از وطن امروز ، گروه فرهنگ و هنر: احمد یوسفزاده سالها پیش
روایت اسارت 23 نوجوان در دوران جنگ تحمیلی در زندان بعثیها را به رشته تحریر درآورد که بسیار مورد توجه قرار گرفت و علاوه بر موفقیت در کسب جوایز ادبی بسیار، بارها نیز تجدید چاپ شد. قصه گیرای این کتاب پتانسیل کمنظیری برای تبدیل شدن به نسخه سینمایی داشت و از همان زمان افراد مختلفی برای ساخت آن اعلام آمادگی کردند. «مهدی جعفری» اما بهترین گزینه برای ساخت این فیلم بود؛ چرا که حدود 14 سال قبل مستندی درباره این نوجوانان ساخته بود و اشراف کاملی بر وقایع و داستان داشت. در نهایت نیز قرعه به نام جعفری و سازمان هنری - رسانهای اوج افتاد تا این
قصه ذاتا دراماتیک را بالاخره روی پرده سینما بیاورند. نمایش این فیلم در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر با وجود عدم نقشآفرینی بازیگران چهره در این اثر، با استقبال بالای مردم و اهالی رسانه روبهرو شد.
گفتوگوی «وطن امروز» با مهدی جعفری، کارگردان فیلم «23 نفر»
«23 نفر» فیلمی دلی است نه سفارشی
جشنواره فیلم فجر به روزهای پایانی خود نزدیک میشود و حالا دیگر اغلب فیلمها اکران شده و بازخورد مخاطبان و منتقدان به این آثار از طریق رسانهها قابل پیگیری است. یکی از فیلمهایی که تقریبا در سکوت خبری تولید شده و تا پیش از نخستین اکران در جشنواره خبر چندانی از آن در رسانهها نبود دومین اثر سینمایی مهدی جعفری یعنی «23 نفر» است. این فیلم روایت قصه 23 نوجوان است که در زمان جنگ تحمیلی به اسارت عراقیها درآمدند و اخبارشان در سراسر دنیا پخش شد. در ادامه گفتوگوی کوتاه ما را با مهدی جعفری، کارگردان این فیلم میخوانید.
***
چطور شد تصمیم گرفتید نسخه سینمایی «23 نفر» را بسازید؟ به نظرتان کدام یک برای مخاطب جذابتر است و در کل بین نسخه مستند و نمایشی به لحاظ روایت قصه چه تفاوتهایی وجود دارد؟
یکی از سوالهای مشترک اغلب دوستان خبرنگار و منتقد پیش کشیدن بحث قیاس فیلم مستند «۲۳ نفر» با فیلم سینمایی آن است. البته هر چه فکر میکنم این اتفاق که یک مستندساز سالها پس از ساخت مستندش یک فیلم سینمایی هم از همان موضوع بسازد اتفاق رایجی نیست، نه اینکه پیشتر رخ نداده باشد، بلکه کمتر پیش میآید این شانس با کسی یار باشد و البته مشکلات خودش را هم دارد. بزرگترین مزیت این اتفاق تسلط فیلمساز بر موضوع و زوایای آشکار و پنهان آن است اما این تقدیر نیک، معایبی هم دارد. برای من که مدت 14 سال با همه افراد گروه ۲۳ نفر دوست و رفیق بودهام نگارش متنی سینمایی بر اساس واقعیت، امر سختی بود. من خود را نماینده امین و مورد اعتماد ۲۳ نفر میدانستم، آنها هم همین احساس را نسبت به من داشتند و از طرفی باید برای قالب سینما مینوشتم و جذابیتهای ویژه آن را در نظر میگرفتم. بیشترین فرسایش روانی برای من مربوط به این چالش اقتباس بود. در یکطرف ۲۳ نفر را تصور میکردم که پس از نمایش فیلم با ابروهای در هم رفته جلوی چشم من ایستادهاند و طلبکارانه چهره واقعی خود و داستانشان را جستوجو میکنند و در طرف دیگر تماشاگران سینما را که بلیت خریده و آمده بودند تا یک فیلم سینمایی را ببینند و از تماشای آن لذت ببرند اما در عوض با یک فیلم مستند مواجه شده بودند و به نشانه اعتراض سالن را ترک میکنند! بالاخره به کمک جنبههای دراماتیک موجود در خود داستان آنقدر نوشتم و نوشتم تا به فرم نهایی موجود رسیدم. امیدوارم همانطور که در نخستینگامهای نمایش فیلم شاهد آن هستم، انتخاب درستی کرده باشم. انتخابی که هم ۲۳ نفر واقعی را راضی کند و هم تماشاگرانشان را.
در مساله روایت داستان چقدر قوه تخیل مهدی جعفری درگیر بوده و چقدر پایبند به واقعیت بودهاید؟
در بازنویسی نهایی داستان بیش از 80 درصد به واقعیت ماجرا وفادار بودهام اما چه در این بخش 80 درصدی و چه آن 20 درصد دیگر قطعا تخیل من دخیل بوده است. در چنین آثار اقتباسی پیدا کردن این مدل حد و مرزها کار سختی است و اصلا باید دید هدف از آن چیست. به نظر من مهم این است روح کلی این ماجرا بتواند به درستی به مخاطبانش منتقل شود اگرنه در جای جای فیلم رفرنسهای کاملا مستند و تصویری ارائه شده است و در پایان هم خود اصل آدمهای داستان با ورودشان به دنیای فیلم به نوعی صحت روایت فیلم را تایید میکنند؛ امیدوارم حاصل واقعیت و تخیل من مورد قبول تماشاگران بیفتد.
به غیر از چالش اقتباس، در مسیر ساخت فیلم «23 نفر» با چه چالشهای دیگری روبهرو شدید؟
راستش در این چند وقت اخیر، آنقدر از سختیهای ساخت این فیلم حرف به میان آمده که کمکم دارم شرمنده میشوم؛ با خودم میگویم مگر ما چقدر سختی کشیدیم و آیا این همه سختی و مشقت و چندین برابر آن در مقابل رنج و مرارتی که آزادگانی همچون ۲۳ نفر در طول 8 سال اسارت کشیدهاند، قابل گفتن است؟! پس چرا باید همواره از مشکلات بگوییم و خدایی نکرده آه و ناله کنیم اما از آنجا که این موضوع هم برای بسیاری سوال شده است، مرا از پاسخهای کوتاه و گذرا گریزی نیست. مهمترین چالش من پیدا کردن سرمایهگذار یا بهتر است بگوییم متقاعد کردن کسی یا نهادی بود که برای ساخت این فیلم پای کار بیاید! شاید الان با تماشای فیلم باور کردن این ماجرا کمی سخت باشد اما همینطور است. برای همین است که ۲۳نفر یک فیلم سفارشی نیست و یک فیلم دلی است. آنقدر اصرار کردم تا بالاخره جایی مثل سازمان اوج توانست تصویر مبهمی از توانایی و باور مرا به ساخته شدن این موضوع جدی بگیرد. امیدوارم حاصل کار هم آنها را از ساختنش پشیمان نکرده باشد و هم برای تماشاگرانش تاثیرگذار و به یاد ماندنی باشد.
همکاری با 23 نوجوان هم طبعا چالشهای مخصوص به خود را داشته؛ چطور این گروه را هدایت و کارگردانی کردید؟
از وقتی قرار شد این فیلم را بسازم احساس کردم یک وسیله کارِ مهم نیاز دارم. مثل نقاشی که به بوم نقاشی نیاز دارد یا معماری که به مصالح درجه یک و مرغوب نیازمند است. فکر میکردم اگر نتوانم ۲۳ بازیگر نوجوان خوب پیدا کنم این داستان در نمیآید و همه زحمات ما بیهوده میشود، بنابراین با شروع پیشتولید جستوجوی یک ماه و نیمه ما برای پیدا کردن چهرههای مورد نظر شروع شد و به نتیجه رسید. اصرار داشتم که حتما و طبق واقعیت داستان تعداد زیادی از بچهها با لهجه حرف بزنند برای همین 10 نفر از این بازیگران را از شهرستانهای مختلف پیدا کردیم. از مشکل اسکان و دوری این نوجوانان شهرستانی از خانه و خانواده که بگذریم مهمترین دغدغه من همسان کردن سطح بازی بازیگران فیلم از جمله این ۲۳ نوجوان بود. برای این کار بعد از انتخاب بازیگران، دوست خوبم جمشید بهمنی را به همکاری در زمینه بازیگردانی دعوت کردم. مدت یک ماه با این بچهها تمرین کردیم تا بتوانیم همه آنها را به یک سطح برسانیم. شاید کمی اذیت شده باشند اما خوشبختانه همگی بچههای خوبی بودند و توان و هوش و انرژی بالایی داشتند؛ برای همین پا به پای ما جلو آمدند و جایی کم نگذاشتند. از همه آنها تشکر میکنم.
فیلم را در اکرانهای مردمی جشنواره و در کنار مخاطبان تماشا کردهاید؟ واکنشها در طول نمایشهای جشنواره چگونه بود؟
راستش من این فیلم را همانطور که گفتم با دل و جان ساختم و انگیزههایم انگیزههایی بزرگتر از دلمشغولیهای معمولی در عرصه سینما و فیلمسازی بود. ساخت «۲۳ نفر» برایم به یک آرزوی بزرگ تبدیل شده بود. میدانستم این فیلم میتواند فیلم مهمی برای مخاطبانش باشد اما واقعیتش را بخواهید واکنش تماشاگران در این چند روز کمی فراتر از انتظارم بود. گمان نمیکردم این طیف وسیع و متنوع از تماشاگران با فیلم ارتباط برقرار کنند و «۲۳ نفر» فیلمی بشود برای همه نوع مخاطب. امیدوارم تا سالهای سال بیننده خود را داشته باشد، چون هم ادای دین است به فداکاریهای یک نسل و هم میتواند به شکل غیرمستقیم تاثیرگذار باشد و یک مفهوم رو به فراموشی را به تماشاگران جوانش یادآوری کند.
با توجه به اینکه مخاطب اصلی این فیلم نوجوانان و جوانان هستند، چه زمانی را برای اکران عمومی «23 نفر» مناسب میدانید؟
به نظرم این سوالی است که باید متخصصان این حوزه به جواب آن کمک کنند اما طبعا با این همه سختی و مرارت و پاسخی که فیلم «۲۳ نفر» در نخستیناکرانهای خود در جشنواره فجر از مخاطبانش گرفته است گمان میکنم نیمه اول سال فرصت مناسبی برای اکران آن باشد اما امیدوارم فیلم «23 نفر» همیشه برای مخاطب دیدنی باشد.
بررسی «23 نفر» از منظر فرم و محتوا
قصه اسارت و غیرت
هادی زمانی: شاید خیلیها داستان «23 نفر» و «ملاصالح» را بارها شنیده باشند، چه در «ماه عسل»؛ چه از طریق مطالعه کتابهایشان و چه در شبهای خاطره و... و در همه این موقعیتها مجذوب داستان شده باشند؛ اتفاقی مهیج که روایت ساده آن میتواند هر کس را پای قصه بنشاند، لذا «مهدی جعفری» از لحاظ در اختیار داشتن یک قصه بلند به همراه بسیار خردهروایت و پیرنگ، بخت بلندی داشته فیلم سینماییاش را به مخاطبان عرضه کند. این قصه خودش جذاب است و حالا او نسخه تصویری آن را ارائه کرده است.
دکوپاژ و میزانسن
شاید قدرتمندترین بخش فیلم «23نفر» همین دکوپاژ و میزانسن آن باشد. مهدی جعفری را پیش از آنکه به عنوان کارگردان بشناسیم، یک فیلمبردار چیرهدست میدانیم. قاببندیهای عالی او در «به وقت شام»، « دهلیز» و «اتوبوس شب» را همه به خاطر دارند و او حالا پشت دوربین در مقام کارگردان قرار گرفته و تجربه فیلمبرداریاش را اینجا به کار آورده است. نماهای دوربین نشان میدهد جعفری از قبل تصویر دکوپاژ شده را با استوریبرد ترسیم کرده و بعد پای ضبط آمده است. نماهای داخل انفرادی و اعتصاب 23 نفر از بالا یکی از مهیجترین و احساسیترین بخشهای فیلم است.
بازی خوب نوجوانان
طبیعتا کار با یک نابازیگر برای هر کارگردانی کار سختی است، حالا شما تصور کنید قرار است با 23 نابازیگر دست به ساخت بزنید و سختتر اینکه این 23 نفر نوجوان نیز باشند. این مسیر یعنی ساخت 23 نفر از منظر بازیگری بسیار سخت است خاصه آنکه هر 2 نفر را از یک قوم و یک زبان گلچین کرده باشی! اما برآیند کار نشان میدهد بازیگریها خیلی خوب درآمده و اتفاقا این تنوع زبانی لطافتی خاص را برای مخاطب تداعی کرده است که در دل خود وحدت ملی را نیز دارد. شوخطبعیها از یک سو و غیرت ملی این نوجوانان از سوی دیگر فیلم را دلنشین میکند.
موضع
شاید یکی از چالشبرانگیزترین مسائل در سالهای اخیر در خصوص ساخت فیلمهای دفاعمقدس توجه به لطمه نخوردن به رابطه دو ملت ایران و عراق باشد. تفاوت بین «حزب بعث و صدام» با «ملت عراق» بعضا در بازنمایی سینمایی آن رعایت نمیشود اما 23نفر با دقت و ظرافت این تفاوت را ایجاد میکند و مخاطب اگرچه از صدام متنفر میشود اما ملت عراق را که نمادهایش «پزشک عراقی»، «سرباز عراقی»، «روزنامهفروش عراقی» و... است
دوست میدارد.
امان از پایانبندی
پایانبندی مشکل عمده فیلمهای سینمای ایران است. 23 نفر ریتم خوبی دارد، تند جلو میرود، اتفاقات را بدرستی ترسیم میکند اما 10 دقیقه پایان فیلم انگار از فیلم جداست و ناگاه فیلم از ریتم میافتد و فضا کاملا متفاوت میشود. کارگردان نتوانسته آن ریتم منسجم در مسیر کلی فیلم را در پایانبندی هم حفظ کند و بیننده این پایان را وصله ناجور کلیت فیلم میداند.