گروه فرهنگی: امید مهدی نژاد شاعر و نویسنده و طنزپرداز معاصر ایرانی در کانال تلگرامی اش از درخواست یک برنامه تلویزیونی از او گفت و نوشت:
تهیهکننده محترم تماس گرفت و با صدایی آرام و لحنی معنوی، توضیح داد که برای پخش در ایام فاطمیه شبکه فلان، بنا دارند شعرخوانی چند شاعر را ضبط کنند و گفت شماره مرا از فلانی گرفته و گویا چند شعر فاطمی دارم و از من پرسید آیا شعرم را در فلانجا هم خواندهام یا نه، و خلاصه اینکه دعوت کرد که افتخار بدهم و فلانروز در فلان استودیو حاضر شوم و شعرهای فاطمیام را برای دوربینشان بخوانم. بعد از پرسش از چند و چون کار، سؤال کردم آیا برای شاعران دستمزدی یا هدیهای در نظر گرفتهاند یا خیر. با صدایی آرام و لحنی معنوی، از اجر معنوی گفت و از بودجه محدود سازمان [؟!] و در پایان گفت اگر لازم است با من خودشان از جیب حساب خواهند کرد.
محترمانه و با لحنی معنوی از ایشان عذرخواهی و با ایشان خداحافظی کردم.
به گزارش بولتن نیوز، آنچه در ادامه میآید پاسخی به ایشان و امثال ایشان است:
شعر در تلویزیون بیاحترام و بیقدر است. مثل خیلی چیزهای دیگر. برعکسِ مثلا فوتبال، و خیلی چیزهای دیگر. چرا؟ چون بیشعور و از فرهنگ بیگانهاند؟ نه لزوماً. چون در تلویزیون ملاک احترام پول است. چیزی در تلویزیون محترم است که برایش پول خرج شده باشد و چیزی محترمتر، که از آن بشود پول هم درآورد. تلویزیون تا برای چیزی پول خرج نکند، متوجه ارزش و اعتبار آن چیز نمیشود. تلویزیون پول را میشناسد، نه ارزش و اعتبار را.
محمد صالحعلاء میگفت من ترانههایم را گران میفروختم. چون تهیهکننده میگفت حالا که اینقدر پول به ترانه دادهایم، پس بدهیم آهنگش را هم فلانی بسازد و بگوییم ارکستر بزرگ هم بگیرند و اصلا بدهیم فلانی هم بخواند. قیمت ترانه بود که کیفیتش اجرا را تضمین میکرد، نه هیچ چیز دیگر. تهیهکننده جز پول را نمیفهمید و برای ارتقای کیفی کار، هیچ چارهای جز بالا بردن قیمت ترانه و وادار کردن تهیهکننده به پول خرج کردن بهنفع کیفیت کار نبود.
برای تلویزیون، چیزی که بابتش پولی پرداخت نشده، صرفا برنامهپرکن است. تازه پیش خودشان فکر میکنند این بابا که بدون اینکه چیزی بگیرد پا شده آمده جلوی دوربین، لابد از خداش هم هست. اصلا توی سرش هم میزنیم. اما وقتی پول خرج میکنند، با خودشان میگویند پس لابد یک خبری هست، احترام بگذاریم. تهیهکننده میدود به استقبالت، مدیر تولید استاد استاد میکند، تصویربردار تصویر بهتری ازت میگیرد (باور کنید)، مجری توی حرفت نمیپرد... و همه دست در دست هم تلاش میکنند حالا که پولش را دادهاند، احترام بگذارند و کار را باکیفیت اجرا کنند.
من که بارها بیهیچ توقعی در فلان محفل دانشجویی و فلان هیئت عزاداری و فلان جمع دوستانه شعر خواندهام، اتهام پولدوستی را به جان میخرم و به تلویزیون و تهیهکننده تلویزیون ـ حساب آنها که میشناسمشان سوا ـ حال مفت نمیدهم. نه اینکه چندرغاز حقالبوق تهیهکننده و تلویزیون دردی از من دوا کند، نه. این کار را میکنم که آنها که جز پول ملاکی برای تشخیص ندارند، شاخکهاشان بجنبد و حالیشان شود که پس لابد خبری است و پس لابد شعر برنامهپرکن و شاعر عشق دوربین نیست. بهناچار بفهمند شعر و شاعر شأن دارند و بهناچار همیت بدهند و بهناچار احترام بگذارند، حتی اگر نفهمند چرا باید احترام گذاشت.
برنامههای زنده مناسبتی داستانی دیگر دارند. یک شاعر و یک دلقکِ تقلیدصداکار مهمان برنامهاند ـ حالا کار نداریم که شاعر چرا باید اجازه بدهد همطراز دلقک بنشانندش. برای شاعر پانصدهزارتومان هزینه شده و برای دلقک پنج میلیون تومان. پس طبیعی است که مجری شعر شاعر را قطع کند تا دلقک ادا دربیاورد. برای شاعر هزینه شده، درست، اما خب، برای دلقک دهبرابر بیشتر هزینهشده. اینجا حساب اولویتهاست، نه فقط هزینهها.
برنامههای زنده مناسبتی، مسابقه بیشعوری و بیاحترامیاند.
دستهایشان هم با ذکر عباراتی مثل اجر معنوی (درواقع با سوءاستفاده از معنویات) سعی میکنند خود را از این فرایند مبرا بنمایانند. اما ما که میدانیم ۸۷ درصدشان هزینه شاعر را در برآورد دیدهاند، اما پیچاندهاند و گذاشتهاند توی جیبشان، که اگر لازم شد از جیبشان خرج کنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com