گروه اقتصادی: تحلیل اشتباه یک لیوان چای داغ نوشته حامد قدوسی در رابطه با سهمیه یک لیتر بنزین برای هر ایرانی دنباله سیاست شکست خورده وزارت نفت است
به گزارش بولتن نیوز، این روزها اخبار متعددی در دفاع از وزارت نفت نوشته می شود برای اینکه به مردم القا کند افزایش قیمت بنزین و سهمیه بندی آن بر اساس هر نفر یک لیتر می توان چاره گشای قاچاق سوخت و جایگزینی برای یارانه باشد اما اینطور نیست.
در واقع این طرح مملو از اشتباهات است چرا که اگر بر اساس این طرح قرار باشد به ازای هر ایرانی یک لیتر بنزین سهمیه داده شود باید سامانه ای به وجود بیاید که در کارت خانوار ده نفره ده لیتر در روز ( ماهیان600 لیتر) و در کارت خانوار یک نفره یک لیتر (ماهیانه 30 لیتر )و در کارت خانوار چهار نفره نفره هر روز چهار لیتر (ماهیانه 120 لیتر ) بنزین شارژ کند تا عدالت رعایت شود؟
اما مسئله اساسی در اینجا این است که اول خیلی از خانوارهای ایرانی خودرو ندارند تا بخواهند کارت سوختشان شارژ شود و دوما سامانه ای برای فروش بنزین وجود ندارد و معلوم نیست که این افرادی که بنزین در کارتشان شارژ می شود چطور باید بنزین سهمیه خود را بفروشند. البته اینطور فرض می کنیم که هر روز خانوارهای ایرانی باید در پمپ بنزینها صف بکشند تا سهمیه بنزینشان را بفروشند. مثل بازار مکاره ماهی فروشان
موضوع مهم دیگر در اینجا این است که افزایش قیمت بنزین به 5000 تومان یا کمی بیشتر و یا مقداری کمتر به بهانه مثلا یارانه زیادی که دولت پرداخت می کند خود بخود باعث افزایش هزینه های حمل و نقل شهری و هم چنین هزینه های تولید شده و به طور مستقیم تورم سنگینی در این بخش را شاهد خواهیم بود. دولت هم هرگز نخواهد توانست قیمتها را کنترل کند همانگونه که هم اکنون هم قیمتها در کنترل نیست.
اما بحث اصلی در این است که اصولا چیزی که تحت عنوان یارانه در ایران پرداخت می شود جبران سیاستهای غلط دولتها است که منجر به ایجاد تورم و کاهش ارزش پول ملی در برابر دیگر ارزها می شود. و اصلا موضوع پرداخت یارانه آنطور که تعریف می کنند کمک دولت به مردم نیست بلکه جبران خسارتی است که دولت به مردم زده است.
در این رابطه در ادامه یکی از تحلیل های غلط که بیشتر رپرتاژ آگهی است را در رابطه با دفاع از سهمیه یک لیتر بنزین برای هر ایرانی می خوانیم تا مردم خود تحلیل درست از غلط را تشخیص دهند.
شبکه اجتماعی یک لیوان چای داغ، در مطلبی با تیتر " سهمیه برابر بنزین برای همه ایرانیان " به نوشتههای حامد قدوسی می نویسد:
در این رابطه خبرها دیدم که ظاهرا دولت یا مجلس متمایل به اجرای طرح «سهمیه برابر بنزین برای همه» هستند. جزییات دقیق طرح را نمیدانیم ولی احتمالا در سادهترین توصیف، هدف این است که هر «نفر» سهمیه سوختی داشته باشد که میتواند مستقیم مصرف کند و یا در صورت مصرف نکردن، سهمیه خود را به متقاضیان دیگر بفروشد و معادل قیمت بازار آزاد بنزین را دریافت کند. قیمت بنزین هم در یک سامانه معاملاتی و بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود.*
از دید من این طرح به نسبت بسیاری از طرحهای رقیب دیگر مترقیتر و در عین حال متناسب با شرایط اقتصاد سیاسی ایران است.
اول ببینیم مساله چیست: چرا بنزین یارانهای بد است؟ افراد مختلف متناسب با زاویه نگاهشان پاسخ متفاوتی به این سوال میدهند. مثلا برخی تشویق به مصرف بیشتر و آلودگی و ترافیک را مطرح میکنند، عدهای دیگر از بار مالی آن برای دولت و عدم صرف این منابع برای مصارف مهمتر مثل بهداشت و آموزش نگران هستند و عدهای نگران حراج منابع پایانپذیر هستند. از دید من ولی مهمترین مشکل سیستم فعلی «تخصیص نابرابر یارانه سوخت بین دهکهای مختلف» است. در شرایطی که یکی دو دهک اول با سختی فراوان زندگی میکنند، دو سه دهک بالا حجم بزرگی از یارانه انرژی را - در قالب مصرف شخصی یا شرکتهای تولیدی انرژی-محور - دریافت میکنند و چون دسترسی به رسانه و فضای کارشناسی هم دارند با انواع شیوهها جلوی حذف این یارانه را میگیرند.
حال چرا از سیستم «سهمیه قابل فروش برای همه ایرانیان» دفاع میکنیم؟ به دلایل زیر:
۱) در این روش پول ناشی از حذف یارانه سوخت به بودجه دولت بر نمیگردد که نگران حیف و میل و مصرف ناکارای آن باشیم، یارانه آزاد شده از دهکهای بالا مستقیم به دهکهای پایین میرسد. در نتیجه یک ملاحظه مهم اقتصاد سیاسی «سرکه نقد به از حلوای نسیه» - که قبلا بارها در مورد آن بحث کردهایم - در نظر گرفته میشود.
۲) سهمیه از «خودرو» به «فرد» منتقل میشود و نگرانی از توزیع نابرابر یارانه سوخت از بین میرود.
۳) مکانیسم خودکاری برای پرداخت معادل ریالی سهم هر ایرانی از منابع نفتی ایجاد میشود: دهکهایی که مصرف سوخت بالا دارند، سوخت را مصرف میکنند و دهکهایی که مصرف سوخت پایین دارند معادل پولی آن را دریافت میکنند. به این ترتیب یک مکانیسم تامین اجتماعی حداقلی بر اساس سهم همه ایرانیان از منافع نفتی ایجاد میشود.
۴) اکثریت ایرانیان خودرو ندارند. این گروه همانهایی هستند که از «بالا رفتن» هر چه بیشتر قیمت تعادلی سوخت منتفع خواهند شد، چون پرداخت ریالی بیشتری به حساب آنان واریز میشود. در نتیجه این طرح حمایت اکثریت برای واقعیسازی قیمت سوخت (و منافع جنبی مثل کاهش ترافیک و آلودگی) را خواهد داشت.
۵) نگرانی از انتقال ثروت داخلی از مسیر قاچاق رفع میشود. قاچاق در این سیستم تبدیل به «صادرات» میشود چون برای قاچاق هر لیتر بنزین به خارج باید معادل ریالی آن - به قیمت نزدیک جهانی - به یک شهروند ایرانی پرداخت شود. در این بین «مازاد» و رانت چندانی برای قاچاقچی باقی نمیماند.
در این پست وارد جزییات «خرید و فروش» نشدیم. در عمل بهتر است سیستم طوری طراحی شود که کسانی که دانش یا توانانی یا فرصت خرید و فروش در سیستم را ندارند، مدیریت آن را به یک مکانیسم خودکار واگذار کنند و فقط آخر روز/هفته/ماه معادل ریالی سهمیه خود را - بر اساس قیمت روز بازار - دریافت کنند.
آیا این سیستم ایدهآل و بدون مشکل است؟ طبعا نه. خود من میتوانم چندین اشکال مهم به چنین سیاستی وارد کنم ولی در شرایط فعلی و با در نظر گرفتن محدودیتهای مختلف، قدم مهمی رو به جلو است.
* در صورت وجود مجاری قاچاق، تقریبا مطمئنیم که قیمت تعادلی در سامانه چیزی نزدیک قیمت فوب خلیج فارس خواهد بود.
** در دام تحلیل نادقیق و تا حدی پوپولیستی «افزایش قیمت سوخت باعث افزایش هزینههای زندگی دهکهای پایین میشود» نباید افتاد. اثر منفی تورم ناشی از افزایش قیمت سوخت برای دهکهای پایین به مراتب کمتر از اثر مثبت مستقیم دریافت پول سهمیه سوخت است. تخمینش هم ساده است: هر ریال افزایش قیمت سوخت اثر یک به یک روی درآمد این خانوارها دارد ولی اثر چند درصدی روی قیمت تمامشده محصولات مصرفی آنان دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com