به گزارش بولتن نیوز، غاده السمان، نویسنده، شاعر و متفکر سوری در سال 1942 میلادی در دمشق از پدر و مادری سوری متولد شد. پدرش احمد السمان رئیس دانشگاه سوریه و وزیر آموزش و پرورش بود. نخستین کارهای غاده تحت نظارت و تشویقهای پدرش در نوجوانی به چاپ رسید. وی تحصیلات دانشگاهی را در رشته ادبیات انگلیسی تا مقطع دکتری ادامه داد. مدتی نیز در دانشگاه دمشق به عنوان استاد سخنرانی میکرد اما برای همیشه از این شغل دست کشید و به کار مطبوعات روی آورد.
او در اشعار و قصههای خود، آزادی را حق انتخاب میداند، حتی اگر این انتخاب، انتخاب قید و بند باشد. او به سنتهای جامعه عرب اعتراض میکند و تقابل سنت و مدرنیته در اشعار او به فراوان دیده میشود. از السمان آثار متعددی منتشر شده است؛ از «شهادت میدهم بر خلاف باد» و «زنی عاشق در میان دوات» تا «دل، چلچله دریایی تنهایی است» و «ابدیت لحظه عشق». بسیاری از منتقدان عرب از خواندن آثارش شگفزده شده و معتقدند که آثار او زاییده تحولات اجتماعی است.
«کابوسهای بیروت» برای نخستینبار در سال 1976 منتشر و سپس به چند زبان از جمله آلمانی و روسی ترجمه شد. او در این رمان با بهرهگیری از تکنیکها و شگردهای روایت و داستاننویسی، سعی در برجسته کردن امور و رخدادهای مد نظر خود دارد. «کابوسهای بیروت» جهانی واقعی را به تصویر میکشد و به این ترتیب، رخدادها و حوادث برجسته میشود. در این رمان، کابوسهای زیادی وجود دارد که خواننده را دچار ترس، شک و تردید میکند. مقصود اصلی السمان در این رمان، بیان داستانگونه مسائل و مشکلات اجتماعی است که اقشار مختلف در هر جامعهای ممکن است با آنها دست و پنچه نرم کنند.
او از جمله نویسندگانی است که هیچگاه نسبت به مسائل اجتماعی و رخدادهای جامعهاش بیتفاوت نبوده است، غاده مانند اکثر نویسندگان و شعرای جهان عرب، بعد از حمله اسرائل به عربها،در آثارش تغییر بنیادین ایجاد شد و به جنگ و مشکلات ناگوار ناشی از آن پرداخته است. این رمان در سال 1976 منتشر شد که همزمان با جنگ داخلی لبنان است. درونمایه اصلی این رمان، جنگ داخلی لبنان است که 15 سال به درازا کشید. نویسنده به خوبی قادر است زشتیهای شهر بیروت را برای مخاطب به تصویر کشد. او شهری را نشان میدهد که در زیر پوست خود آماسهای نازیبایی را نهفته که درمانپذیر نیستند. السمان با این اثر نشان میدهد که زنی روشنفکر است که با اندیشیدن به رنجهای مردم بینوای لبنان، میکوشد تا سبب پدید آمدن جنگ داخلی در لبنان را دریابد.
بیشتر بخوانید
«شرح گل سوری»؛ مخالفان و موافقان آدونیس درباره او چه میگویند؟
«زنی با عطری از گلهای نارنج»؛ نگاهی به جهان سیمین دانشور از نگاه دوستان
اخیراً ترجمه فارسی این اثر به تازگی به قلم احسان موسوی خلخالی از سوی نشر نی به چاپ رسیده است. در بخشهایی از این کتاب به ترجمه موسوی میخوانیم: برادرِ مقتولْ جوانکی را که قرار بود گوسفند قربانی باشد گرفت... دینش را به فحش کشید. جوان جا خورد، دانشجوی فلسفه بود و به خدا اعتقاد داشت، اما همه ادیان را ابزارهایی برای تقرب به خداوند میدانست و هر گاه نیاز داشت به خدا نزدیک شود به اولین عبادتگاهی که سر راهش بود میرفت، چه مسجد چه کنشت. البته ترجیح میداد بر کرانه دریا و به دور از هر دیواری در برابر خالقش کرنش کند... زمزمههای دعای خویش را به باد بسپرد تا در جهانِ پهناور بگستراند و نقطههایی تابناک بدان بیفزاید تا کمی از ظلمت نفرت و توحش مسلط بر جهانِ پر شروشور ما بکاهد. کشاندندش به پیادهرو. گفت: گناه من چیست؟ برادر مقتول عصبانی بود. با عصبانیت فحشبارانش کرد. نزدیک بود بین خودشان دعوا سربگیرد: اینجا بکشندش یا با خودشان ببرند؟... کدامشان بکشد؟ چطور بکشند؟ یکیشان پرسید: دوست داری چطور بمیری؟ گفت: دوست ندارم بمیرم. یکی پیشنهاد کرد که فوراً تیری در کلهاش خالی کنند و پیش از رسیدن گروه دوم راه بیفتند. گفت: دوست ندارم بمیرم. برادر داغدیده پافشاری کرد که کشتن جوان حق خودش است. گفت: دوست ندارم بمیرم. یکی پرسید: عضو کدام حزب هستی؟ گفت: حزب زندگی. پرسیدند: اسمت چیست؟ گفت: لبنان. از کدام خانواده؟ عرب. فریاد زدند: وقت شوخی نیست، کی هستی؟ تکرار کرد: «اسم من لبنان عرب است و نمیخواهم بمیرم».
یکی از افراد مسلح گفت: بهتر است با خودمان ببریمش و از او بازجویی کنیم بعد دخلش را بیاوریم. میانشان بر سر اینکه فوراً او را بکشند یا بعداً اختلاف افتاد و به روی همدیگر سلاح کشیدند. جوان فرصت را غنیمت شمرد و از پاهایش که تنها جنگافزارِ در اختیارش بود استفاده کرد و پا گذاشت به دویدن... مثل دیوانهها در پیادهرو میدوید... دوید و دوید، اما صدای گامهایی را پشت سرش میشنید... پایش لغزید و افتاد....
نشر نی این اثر را 464 صفحه و به قیمت 46 هزار تومان منتشر کرده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com