گروه دین و اندیشه: حضرت عبدالعظيم بن عبداللّه بن علي بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن ابي طالب، از بزرگان روات و علما و صاحب ورع و تقوا است و از اصحاب امام جواد(ع) و امام هادي (ع) و احاديث بسيار از ايشان روايت كرد. در منزلت و مقام وي آمده است كه مردي از اهل ري به خدمت حضرت علي بن محمد النقي امام هادي (ع) رفت. حضرت پرسيد: كجا بودي؟ او گفت: به زيارت امام حسين(ع) رفته بودم. امام فرمود: اگر قبر عبدالعظيم را كه نزد شما است زيارت مي كردي مانند كسي بودي كه امام حسين (ع) را زيارت كرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، احمد بن خالد برقي مي گويد: عبدالعظيم حسني از دست حاكم و سلطان زمان خودش فراري شد و در خانه مردي از شيعيان در ري پنهان شد. در آن خانه عبادت مي كرد و روزها روزه مي گرفت و شب ها به عبادت مي پرداخت و مخفيانه از خانه براي زيارت قبري كه نزديك محلّ سكونت وي بود، بيرون مي رفت و مي گفت : اين قبرِمردي از فرزندان موسي بن جعفر است. كم كم خبر ايشان در بين شيعيان پخش شد و گروه گروه به ديدار حضرت عبدالعظيم مي آمدند. شخصي از شيعيان پيامبر را در خواب ديد كه فرمود: مردي از فرزندان من نزد درخت سيب درباغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن خواهد شد. حضرت عبدالعظيم مريض شد و بعد از مدتي فوت كرد و در جيب لباسش نوشته اي يافتند كه در آن نوشته بود: من ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه بن علي بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن ابي طالب (ع) هستم.
حضرت عبدالعظيم از نوادگان حضرت امام حسن(ع) مي باشد و از اصحاب امام جواد و امام هادي (ع) بود و عقايد خود را بر امام هادي (ع) عرضه داشت و امام او را تأييد كرد. مناسب است ما اين روايت را نقل كنيم. شيخ صدوق (ره) و غير ايشان از جناب عبدالعظيم روايت كرده اند كه فرمود: بر آقاي خودم، حضرت امام هادي (ع) وارد شدم. چون مرا ديد فرمود: مرحبا به تو اي ابوالقاسم! تو وليّ ما هستي. عرض كردم : اي فرزند رسول خدا! مي خواهم دين خود را بر شما عرضه كنم. اگر مورد پسند شما است تأييد بفرماييد و اگر ناپسنداست راهنماييم كنيد.
من عقيده دارم خدا، واحد و يگانه است و مثل و مانندي ندارد و جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه پديدآورنده اجسام و صورتهاست. پروردگار و مالك هر چيزي است. او مالك و صاحب هر چيزي است.
عقيده دارم محمد(ص) پيامبر و رسول و آخرين آنان است و بعد از او پيامبري نخواهد بود و تا روز قيامت دين آن حضرت اسلام خواهد بود و شريعت ديگري نخواهد بود.
عقيده دارم امام و خليفه و وليّ امر بعد از پيامبر(ص) اميرالمؤمنين (ع) و بعد از آن حسن (ع) و بعد حسين (ع) و علي بن الحسين و بعد محمد بن علي و سپس جعفر بن محمد و بعد موسي بن جعفر و بعد علي بن موسي و سپس محمد بن علي است و بعد شما را امام مي دانم.
حضرت فرمود: بعد از من پسرم حسن و بعد از او مهدي (ع) خواهد بود كه كسي او را نمي بيند و از نظرها غائب خواهد بود و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد پس از اين كه پر از ظلم و جور شده باشد.
گفتم : عقيده دارم دوست ايشان دوست خداست و دشمن ايشان دشمن خدااست و اطاعت ايشان واجب ومعصيت اينان معصيت خدا است.
عقيده دارم معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و ميزان حق است و قيامت خواهد آمد و همه زنده خواهيم شد.
پس امام هادي (ع) فرمود: اي ابوالقاسم! به خدا اين است دين پسنديده ثابت. بر همين اعتقاد بمان. خداوند تو را براين اعتقاد محافظت كند. نجاشي در رجال خويش از احمد بن محمد بن خالد برقي روايت كرده است كه:
عبدالعظيم حسني از ترس سلاطين جور وارد ري شد و به طور مخفيانه در خانه مردي از شيعيان در منطقه "سكة الموالي" اقامت گزيد و در آنجا روزها را روزه و شب ها را به نماز مي گذرانيد و مخفيانه از آن خانه خارج شده و قبري كه متعلق به يكي از اولاد حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ بود را زيارت مي كرد تا اين كه شيعيان يكي پس از ديگري وي را شناختند و در نهايت يكي از شيعيان در خواب حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ را ديد كه فرمود: از فرزندان من مردي از " سكة الموالي" به باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب حمل شده و در زير درخت سيبي دفن خواهد شد و اشاره به مكاني كرد كه آن جانب در آنجا دفن گرديده است.
آن مرد شيعي براي خريد آن درخت و اطراف آن از صاحبش به آنجا رفت. صاحب باغ گفت به چه منظور مي خواهي آنجا را بخري مرد رؤياي خود را تعريف كرد صاحب باغ گفت من نيز همانند آن رؤيا را ديده ام و بدين جهت اين درخت را با باغ به آن مرد بزرگوار (يعني عبدالعظيم حسني) و جميع شيعيان وقف نمودم كه در آنجا دفن شوند.
چون حضرت عبدالعظيم وفات يافت در جيبش نوشته اي يافتند كه خود در آن چنين نوشته بود "أنا ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبدالله بن علي بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن ابي طالب ـ عليهم السّلام ـ"
در مورد تاريخ وفات حضرت عبدالعظيم حسني، برخي منابع ذكر كرده اند كه وي به دست عمّال سلطان عباسي به شهادت رسيده است. به طور دقيق مشخص نيست ولي چون از اخبار به دست مي آيد كه وي در زمان المعتز بالله عباسي (متوفي ۲۵۵ هجري) هجرت كرده و حضرت امام هادي در سال ۲۵۴ هجري به شهادت رسيده اند و توقف آن بزرگوار در ري زياد طولاني نبوده است لذا مي توان نتيجه گرفت كه وفات حضرت عبدالعظيم ـ عليه السّلام ـ در حدود سال هاي ۲۵۴ و ۲۵۵ هجري واقع شده باشد.
اما یک سوال مهم:
چرا ثواب حضرت عبدالعظیم برابر با زیارت امام حسین علیه السلام است؟ آیا جایگاه عبدالعظیم مثل امام حسین است؟ حضرت عبدالعظیم چه مقام رفیعی دارد که درباره زیارت هیچ معصومی این ثواب نیامده است؟
در ابتدا باید گفت: باید توجه داشت که آن ثواب ها که برای زیارت عبد العظیم ذکر شده در مقایسه با زیارت ائمه (ع) نیست، زیرا هیچ کسی با آنان قابل مقایسه نیست از این رو امیرمومنان(ع) فرمود: «لا یقاس بال محمد (ص) من هذه الامه احد، و لا یسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا؛ هیچ کس از این امت را با آل محمد نمیتوان مقایسه کرد. آنان که ریزه خوار خوان نعمت آل محمد اند با آن ها برابری نمیتوانند».
از این کلام حضرت به روشنی به دست میآید که مردم و همه بشر نه تنها نمیتوانند به مقام ائمه (ع) دست یابند و به جا و مقامی معنوی برسند که آن ها دارند، بلکه همگان ریزه خوار نعمت معنوی آن ها و با آنان قابل مقایسه نخواهد بود. با توجه به این نکته حال باید گفت:
اولا : در مورد دلیل اینکه چرا ثواب زیارت عبدالعظیم حسنی(ع) به مثابه زیارت سیدالشهدا(ع) در کربلا عنوان شده است، باید گفت: حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) حلقه وصل شیعیان در شهرهای مختلف بودند و می توان از ایشان به عنوان سفیر سیار ائمه(ع) یاد کرد.
ایشان از جمله محدثین و علمای برجسته شیعه است که به دلیل مجاهدتهای علمی و تلاش برای رساندن معارف اهل بیت به شیعیان مورد توجه و تأیید ائمه معصوم قرار گرفته است.
امامزاده عبدالعظیم حسنی در بین علما به عنوان محدث مطرح هستند. محدث کسانی هستند که فن جمع آوری احادیث و طبقه بندی روایات را می داند، آن را جمع می کند و یا می نویسد و یا شاگرد تربیت می کند. اما راوی کسی است که در سند حدیث نامش قرار می گیرد ضمن اینکه در محدث اصطلاح ویژه ای است و آن اینکه حدیث را مستقیم می شنود و دیگرانی که از او نقل می کنند راوی می شوند. لذا حضرت عبدالعظیم از محدثین است.
در مورد دلیل اینکه چرا ثواب زیارت حرم عبدالعظیم به مثابه زیارت سیدالشهدا(ع) در کربلاست این نکته نیز قابل توجه است که : ممکن است در مورد سایر امامزادگان بزرگوار نیز روایاتی بوده، اما به دست ما نرسیده است چون ما هر یک از این امامزادگان را به نیت ائمه زیارت می کنیم و ثواب آن محفوظ است. اما روایت ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به ما رسیده است.
برخی شیعیان نزد امام هادی(ع) رفته و گفتند ما از زیارت کربلا آمدیم - در آن زمان که حاکمیت بنی عباس بود این سفر و زیارت بسیار برای شیعیان مشقت داشت- و حضرت در جواب فرمود که شما در ری زیارت عبدالعظیم را بکنید مثل این است که امام حسین(ع) را زیارت کرده اید. البته با اینکه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از نظر علمی در میان علمای شیعه برجسته است اما جنبه امامزاده بودن ایشان در بین مردم غلبه دارد. برعکس، سید مرتضی و سید رضی که از امامزادگان هستند جنبه علمی آنها در بین مردم غلبه دارد.
جنبه دیگر در حق حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) می تواند بحث مأموریتهای ایشان باشد. چرا که حضرت بین شیعیان که در جای جای خطه اسلامی نمی توانستند با هم ارتباط داشته باشند، حلقه اتصال بود. چون ائمه ایشان را قبول داشتند و ممکن است این ثواب ناظر به همین مجاهدتهایی باشد که در راه ارتباط بین شیعیان و رساندن پیام ائمه باشد که از ایشان می توان به عنوان سفیر سیار ائمه یاد کرد.
ثانیا _ ممکن است شرائط خاص زمانى و مکانى، سبب گردیده باشد، که آن همه فضیلت برای زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) ذکر شده آن را مانند فضیلت زیارت سیدالشهداء (ع) محسوب داشته و این درک فضیلت را مخصوص آن زمان قرار داده باشد؛ زیرا متوکل عباسى و برخى دیگر از حکام جور، پس از تخریب بارگاه امام حسین (ع)، براى جلوگیرى از زیارت آن بزرگوار، مأموران دژخیم و جلادى را، به مراقبت و نگهبانى گماشته بودند، که به صغیر و کبیر رحم نمى کردند و جان افراد در خطر کشته شدن قرار می گرفت و حتى زائرین زیادى را، بی رحمانه به خاک و خون کشیده بودند.
چه این که مسئله لزوم پایگاه سازى و تشکیل مراکز تجمع نیروها و اجتماعات، موضوعى است، که به طور کلى از اخبار و احادیث به دست مى آید، روشن مى شود که ائمه اطهار (ع) دوست میداشتند، شیعیان با هم باشند، گرد هم جمع شوند، مذاکره کنند، و براى حفظ کیان تشیع و نشر معارف و گسترش مکتب، فعالیت هاى دینى و تبلیغى و اجتماعى داشته باشند.
منبع:
خبرگزاری مهر
انتهای پیام /#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مزار حضرت عبدالعظیم است
کنارش مدفن حضرت حمزه
که باشد مرقدش پاک و منزه
در آنسوی دگر طاهر بخفته
که بوده قبر او چندی نهفته
به دیوار و در این بیت توحید
نشان از عترت و قرآن توان دید
---
ارسال پیامهای انتقادی در زمینه ی دین و مذهب و طرز دین داری رایج هرگز قصد تحمیل یک نوع دین داری ناهنجار را به دوستان و سایر گیرندگان ندارد بلکه با تبعیت از خواست خداوند به یاد آوری رهنمودهای قرآن کریم در زمینه ی چگونگی دین داری خدا پسندانه با بهره گیری از شناختهای سرشت نشین فرهنگ دین داری قرآنی انجام می گیرد.
اگر این پیامها نتوانند در ذهن گیرنده به جرقه ای برای فعال سازی ذهن او به تفکر و تدبر خرد گرا در وحی الهی ، که هدف خداوند در ارسال دین به بشر است ، تبدیل شوند ، چنانچه گیرنده پیام نسبت به چگونگی دین داری حساس نباشد منشأ این کندی یا خمودگی یابی تفاوتی ذهنی را باید در رخنه کردن تعصب منطق گریز گمراه کننده شیطانی دانست.
اعتقادات دین خدا پسندانه که خداوند منان برای تبلیغ و مصون نگه داشتن آنها از هرگونه تحریف و برای اتمام حجت به بشر ده ها هزار پیامبر را به فدا کاری و تحمل مشقتهای طاقت فرسا مامور نمود هرگز بازیچه نیستند که نسبت به آن بشر بی تفکر و تدبر خرد گرا یک عمر دین داری را با نداشتن توجیه علمی استوار برای اثبات این داری با تقلید کور کورانه از نیاکان ، بی تفاوت و بی پرس وجو سپری کند و در این بی تفاوتی در حساب و کتاب خداوند آب از آب تکان نخورد و همه چیز باسلام و صلوات به خیر و خوشی بگذرد.
افسوس که طرز دین داری رایج با این گونه بی تفاوتی تباه کننده ، بنا به پیش بینیهای صادق قرآن کریم قرنها است در دنیا و در قیامت زیانهای بزرگ جبران ناپذیر و عاقبت شومی را رو در روی دین داران بی تفاوت می گذارد.
دین شناسان مسئولیت بزرگ روشنگری را در این زمینه به دوش دارند و سکوت و خاموشی دین شناسان نسبت به این بی تفاوتی بی تردید آنان را در پیامدهای شوم این بی تفاوتی سهیم می سازد.
---.
شیعه ی علوی حقیقت گرا عالمانه پیرو احکام و اعتقادات محکم و مفصل سرشت نشین قرآن است که بر همه ی منقولات غیر قرآنی منسوب به دین و مذهب حاکمیت و نظارت دارند.
همه ی مؤمنان یقین دارند که همیشه تمام جزئیات وجود و رفتارو گفتار و پندار آنان برای حساب رسی قیامت و تعیین پاداش و مجازات مناسب لحظه به لحظه زیر نظر فراگیر خداوند و تحت تصرف تام مدیریت الهی است و همه ی واکنشهای درست و نادرست انسان مسلمان به احکام و اعتقادات منسوب به دین و مذهب در پرتو مدیریت خطا ناپذیر الهی همیشه بی هیچ گونه کاستی ثبت و ضبط می شوند.
در کنار این آگاهی مؤمنان باید بدانند که طرز دین داری و مذهب داری آنان سرنوشت حیاتی ترین نیاز زندگی و عاقبت اخروی آنان را تعیین می کند.
برای این که این دین داری و مذهب داری نزد خداوند پذیرفته شود مؤمنان باید مطابق با معیارهایی که خداوند در روشنگریها و باید و نبایدهای قرآن تعیین کرده و با کمک اصول استدلال عقلی و سنت معتبر و بی خدشه ی پیامبر ، که بی تردید با معیارهای قرآنی همگن و هماهنگ و مبین جزئیات و مصادیق کلیات احکام و اعتقادات قرآنی است ، رفتار و گفتار و پندار خود را با این معیارها بی کاستی و فزونی سازماندهی و مدیریت کنند.
مؤمنان برای خدا پسندانه و انسان ساز و سعادت بخش شدن دین داری و مذهب داری خود مکلف اند با آگاهی دقیق به معیارهای قرآنی و پرهیز از هرگونه کج روی و غلو و افراط و تعصب و پرهیز از پیروی از من در آوریهای متضاد با قرآن و عقل تطابق دین داری خود را با این معیارها با حد اکثر تلاش برای آگاه شدن به این معیارها ، محرز سازند.
خود داری یا بی تفاتی و سهل انگاری انسان مسلمان نسبت به سازمان دهی دین داری خود در دنیا و تلاش نکردن برای احراز تطابق خدا پسندانه ی ضروری دین داری با معیارهای قرآنی و عقلی در حال در دست رس بودن قرآن نزد همگان ، یک عمر دین داری انسان مسلمان را بحکم قرآن بی اثر و بی ثمر و تباه می سازد.
« شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ... » ﴿ آیه ۱۸۵ سوره بقره﴾.
« إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ » ﴿ آیه ۲ سوره یوسف﴾.
« وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيد »ٍ ﴿ آیه ۴۴ سوره فصلت﴾.
« إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا »﴿ آیه ۹ سوره اسراء﴾.
« وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ » ﴿ آیه ۵۲ سوره قلم﴾.
« وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ » ﴿ آیه ۴۰ سوره قمر﴾.
« أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا » ﴿ آیه ۲۴ سوره محمد﴾ و﴿ و آیا ۲۶- ۲۸ همین سوره﴾.
باید همیشه هوشیار بود و این حقیقت را به ذهن سپرد که تاویل آیات مجمل قرآن کریم بگونه ای ناهمگن و ناهماهنگ با آیات محکم و مفصل و آشکار این کتاب هدایت آسمانی ظلم بزرگ در حق خداوند و گناه کبیره ی نابخشودنی و دشمنی با خدا و پیامبر و اهل بیت آن حضرت است و چنین ظالمی به عذاب الهی ابدی پایان ناپذیر گرفتار خواهد شد.
آیات بینات محکم و مفصل و سرشت نشین احکام و اعتقادات و باید و نبایدهای آشکار و غیر قابل انکار و تحریف ناپذیر قرآن کریم بر تمام بشریت حجت قاطع خداوند اند و این آیات برای سنجش و تشخیص درستی و نادرستی آنچه از منقولات غیر قرآنی بنام دین و مذهب عرضه می شوند معیارهای سنجش نقض ناپذیرند.
دین و مذهبی که از اینگونه معیارهای خطا ناپریر سنجش و ارزیابی بهره مند نباشند هرگز نمی توانند حجت باشند و نسبت دادن این گونه دین و مذهب به خدا و پیامبر و امامان و سایر پیشوایان دین که تربیت یافته ی مکتب توحیدی قرآن اند نسبت جعلی و دروغ و باطل است.