کد خبر: ۵۸۱۰۰۸
تاریخ انتشار:

۱۰ دلیل برای تحلیل اشتباه بازار ارز

حاکمیت ایران مثل حاکمیت ونزوئلا نیست که یک نهاد افزایش مخارج خارج از بودجه را تصویب و خودش هم آن را تأمین مالی کند

گروه اقتصادی: محمد ماهیدشتی در یادداشت پیش رو که پیرامون تحلیل های اشتباه از بازار ارزی نوشته بیان داشت: نرخ بهره‌ی اوراق خزانه‌ی اسلامی که تا ۳۱ درصد بالا رفته بود، هم‌اکنون حدود ۲۵ درصد است. این نشان می‌دهد که متوسط قیمت اوراق بدهی افزایش یافته و یعنی نقدینگی به سمت اوراق با قیمت اسمی ثابت حرکت کرده است.

۱۰ دلیل برای تحلیل اشتباه بازار ارز

به گزارش بولتن نیوز، این نویسنده در ادامه 10 ذلیل برای این تحلیل های اشتباه نوشت ک در زیر بیان میشود:

۱) دست‌کم گرفتن بانک مرکزی: نباید فکر کنید که ۲۰۰ میلیارد تومان پول شما در مقابل دارایی‌های ارزی نظام بانکی عددی حساب می‌شود. از نظر من زیر ۲۰۰ میلیارد تومان، سرمایه‌ی خُرد هم حساب نمی‌شود، چه برسد به سرمایه‌ی متوسط! نرخ ارز در ایران مثل نرخ بهره در آمریکا است و بانک مرکزی ایران مثل فدرال رزرو. فدرال رزرو معمولاً هر نرخ بهره‌ای را که بخواهد محقق می‌کند و بانک مرکزی ایران هم در تحقق نرخ‌های ارز دلخواه ناتوان نیست.

۲) بی‌توجهی به تورم: دو برابر شدن سطح عمومی قیمت‌ها باعث شده که مانده‌ی حقیقی نقدینگی نصف شود. بنابراین، سپرده‌گذاران به نقدینگی بیشتری برای احتیاط و معامله نیازمند هستند و نقدینگی کمتری برای سفته‌بازی باقی می‌ماند که همان نیز توان کمتری نسبت به گذشته دارد.

۳) بی‌توجهی به نرخ بهره: نرخ بهره‌ی اوراق خزانه‌ی اسلامی که تا ۳۱ درصد بالا رفته بود، هم‌اکنون حدود ۲۵ درصد است. این نشان می‌دهد که متوسط قیمت اوراق بدهی افزایش یافته و یعنی نقدینگی به سمت اوراق با قیمت اسمی ثابت حرکت کرده است.

۴) بی‌توجهی به تراز تجاری: در ۶ ماه نخست سال ۱۳۹۷، تراز تجاری غیرنفتی ایران ۱ میلیارد دلار مازاد آورده، در حالی که در مدت مشابه در سال قبل، این تراز حدود ۵ میلیارد دلار کسری داشته است. مازاد عرضه‌ی ارز یعنی کاهش نرخ ارز. علاوه بر این، پیش‌داوری کردن در مورد قیمت نفت می‌تواند نرخ ارز را بیش از حد تخمین بزند. هنوز سطح حمایتی ۴۵ دلار برای نفت WTI شکسته نشده و پس از رسیدن به آن می‌تواند بخشی از سقوط خود را جبران کند. این تصور هم که نفت به ۲۰ دلار برود و برای مدت طولانی در همانجا بماند، فوق‌العاده بدبینانه است. به هر حال همیشه در دوره‌ی جمهوری‌خواهان روند قیمت نفت صعودی بوده است.

۵) بی‌انضباط محسوب کردن دولت: حاکمیت ایران مثل حاکمیت ونزوئلا نیست که یک نهاد افزایش مخارج خارج از بودجه را تصویب و خودش هم آن را تأمین مالی کند. شما می‌بینید که دولت امسال نتوانسته افزایش حقوق مجدد کارمندان را اجرایی کند و هنوز نرخ رشد نقدینگی در حال کاهش است.

۶) توجه نکردن به شرایط جامعه: درست است که اشتغال کل کشور هنوز بالا مانده، اما این تورم باید با کاهش تقاضای کل از طریق کاهش صادرات تسکین یابد، لذا باید سیاست کاهش نرخ ارز اجرایی شود.

۷) تخمین اشتباه اثر تحریم: هیچ کس، شاید خود تحریم‌کنندگان هم نمی‌دانند دقیقاً تحریم‌ها چه اثری بر نرخ رشد GDP، نرخ تورم و نرخ بیکاری ایران دارند، اما در تاکسی و نانوایی این اثرات دقیقاً اندازه‌گیری می‌شوند!

۸) نگاه فنی نداشتن: درست است که نرخ ارز، قیمت سکه، قیمت نفت، نرخ تورم و ... رفتار ظاهراً بی‌نظمی دارند، اما برای تحلیل این بی‌نظمی‌ها علمی وجود دارد. دانش تحلیل تکنیکال پتانسیل نزولی بودن روند قیمت سکه و ارز را بیشتر می‌داند.

۹) توهم و انتظارات تطبیقی: وقتی که روند یک قیمت صعودی و نرخ رشد آن فزاینده شود، مغز انسان به طور ناخودآگاه دچار انتظارات تطبیقی می‌شود و قیمت‌های متوهمانه‌ی امکان‌ناپذیری را برآورد می‌کند.

۱۰) پیگیری اخبار: وقتی که شما دوست داشته باشید اخبار را پیگیری کنید، به تخمین‌های بی‌ربطی می‌رسید. اخبار "هیچ" تأثیری بر روند قیمت‌ها ندارند، چون به رایگان به دست شما رسانده شده‌اند.

برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین