گروه سیاسی ـ محمدسجاد شیرودی*: روز دانشجو در ایران روزی که به یاد شهدای گرانقدر حادثه ی 16 آذر 1332 دانشکده فنی دانشگاه تهران به نام روز دانشجو نامگذاری شد. در این روز دانشجویان در دانشگاه تهران به سفر نیکسون به ایران اعتراض و با حمله ماموران رژیم ستمشاهی در دانشکده فنی سه دانشجو سرفراز به نام های مصطفى بزرگنیا، آذر شریعت رضوى و احمد قندچى به شهادت رسیدند. همانطور که دانشجویان کشورمان در ۱۶ آذر سال ۳۲ ذات استکبارستیزی خود را نشان دادند، حالا این ویژگی ۶۵ ساله شده است و همچنان دانشجویان ما ۱۶ آذر را به عنوان روز استکبارستیزی در دانشگاههای کشور گرامی میدارند.
به گزارش بولتن نیوز، وقایع آذر ۱۳۳۲، نمایانگر واکنش دولت کودتا به فعالیتهای دانشجویی بود و به دنبال آن سرکوب نظاممند تمامی اشکال دیگر مخالفتها، روی داد و در واقع ۱۶ آذرماه به معیار خوبی برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت استبدادی و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران، تبدیل شد. به عقیده دانشجویان ایرانی، ۱۶ آذر پرچمی بلند برای مبارزه با استبداد و نشانی برای تحقیر استعمار است تا دیگر احدی به خود اجازه ندهد از سر جهل یا وادادگی، بیگانه را بر جوان ایرانی مقدم بدارد. امروز قدرت علمی و دفاعی دانشجویان و دانشگاهیان ایرانی چنان شکوه و اقتداری برای جامعه اسلامی به همراه داشته که دشمنان سرسخت نیز راهی جز کرنش و تعظیم در برابر این موفقیت بزرگ ندارند.
اما همین ذات استکبارستیزی و هویت ملی و مذهبی جوانان ایرانی نیز سبب شده تا برنامههای تهاجم فرهنگی دشمن نیز در کشور ما بیشتر اجرا شود و دانشجویان هم در نوک پیکان این تهاجم هستند که دانشگاهها و در رأس آن وزارت علوم برای این موضوع نیز برنامهریزی دارند تا در کنار تحصیل و پیشرفت علم و فناوری، هویت ملی و مذهبی دانشجویان کشورمان نیز حفظ و البته تقویت شود. البته اجرای این برنامهها نیاز به حمایت و توجه از سوی مسؤولان بالادستی دارد و به دلیل جنبه تربیتی و فرهنگسازی که برای جامعه و کشور دارد باید مورد توجه بیشتری قرار بگیرد.
طبیعتاً فضای دانشگاه، فضایی است که از تنوع و تکثر قابل توجهی برخوردار است، دلیلش هم آن است که بهترینهای یک جامعه در دانشگاه که محل حوزه دانش و مهارتآموزی و تجربه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است، دور هم جمع شدهاند و دانشجویان در کنار فعالیتهای آموزشی و پژوهشی همواره فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را هم به عنوان اینکه هم بخش پویا و فعال و جوان جامعه هستند و هم در فضای دانشگاه قرار دارند انجام میدهند و مجموعه اینها قشر جوانی را در بر میگیرد که در قالب دانشجو بودن به عنوان یک قشر نخبه و قشری که مسائل و موضوعات اطراف خود را درگیر میکند و شعوری دارد آنها را به نوعی برمیانگیزاند تا به آنچه به عنوان مطلوب یک جامعه باید باشد را انجام دهند. آنچه انتظار دارند این کمال مطلوب است البته با توجه به اینکه ما با طیفهای مختلف در دانشگاه مواجهیم ممکن است تفاوتهایی را ببینیم اما شور و شعور و تحرک و نشاط در دانشگاه وجود دارد که یکی از نمودهای آن ظهور و بروز جنبش دانشجویی در کشور بود.
جنبش دانشجویی بعد از انقلاب اسلامی شکل واقعی خودش را پیدا کرد؛ به طوری که به جریانهای آزادیخواه دانشجویی اهمیت ویژهای داده شد تا مطالبهگری کنند؛ اما در دورهای دیدیم که برخی از جنبشهای دانشجویی دستخوش بازیهای سیاسی احزاب شدند و حُرّیت جنبش دانشجویی زیر سؤال رفت. وقتی جنبش دانشجویی و بعضی از تشکیلات دانشجویی دستخوش بازیهای سیاسی شوند، نمیتوانند مشکلات جامعه را بهدرستی ببینند و نقد آنها به خاطر بحثهای سیاسی کمرنگ میشود. جنبشهای دانشجویی زمانی میتوانند نگاه راهبردی به آینده انقلاب داشته باشند که از جناحها و فضای سیاسی فاصله بگیرند و با فهم درست از راهبرد انقلاب حرکت کنند. تشکلهای دانشجویی چقدر توانستهاند شعارهای اول انقلاب همچون سادهزیستی، عدالتخواهی و مردمیبودن مسئولان را احیا کنند؟ یکی از اهداف انقلاب کمک به محرومان بود. در این مورد تشکلهای دانشجویی یا خودشان باید پای کار باشند یا به مسئولان تذکر دهند. یک تشکل دانشجویی درباره عدالت اجتماعی چقدر فریاد زده است؟ اگر تشکل دانشجویی به این مسائل سیاسی نگاه کند، حریت ندارد و اگر حریت نداشته باشد، اهداف انقلاب کمکم فراموش میگردد و اهداف جناحهای سیاسی جایگزین آن میشود.
ماهیت و رسالتی که جنبشهای دانشجویی دارند، شامل ۲ بخش است؛ جریانسازی و نیروسازی. بخش جریانسازی در تشکلهای دانشجویی، جسته و گریخته انجام میشود ولی نیروسازی که برای آینده انقلاب اسلامی بسیار مهم است، مورد غفلت واقع شده است. از دهه سوم انقلاب، تغییراتی در دانشگاهها ایجاد شد و اتحادیههای دانشجویی توسط برخی مصادره گشتند که باعث شد تشکلهای دانشجویی از مشی سیاسی خود خارج شوند. مطالعات نشان میدهد آمار دانشجویانی که در دانشگاهها به کارهای سیاسی و عضویت در تشکلها علاقهمندند، کمتر از دو سه درصد جمعیت هر دانشگاه است. ضمناً دخالت نهادهای مختلف باعث شد تا مشارکت دانشجویی برای فعالیت در تشکلهای دانشجویی کم شود. البته تشکلها همیشه نگاه مثبت خودشان را به آینده انقلاب اسلامی داشته و دارند اما وقتی افرادی از بیرون بر فعالیت تشکلهای دانشجویی دخالت کنند، موجب میشود که تشکلها از ماهیت اصلی خودشان دور شوند.
نقاط قوت جنبش دانشجویی میتواند آفت آنها هم باشد مثلاً میگوییم که جنبش دانشجویی عدالتخواه است اما این عدالتخواهی گاهی سیاسی میشود و به دنبال این میرویم که طیفی رأی بیاورد و یک گفتمان سیاسی حاکم شود. از تربیت نیرو برای آینده کشور حرف میزنیم و این باعث میشود به سمتی برویم که از همین الآن خودمان را مدیر بدانیم و ادبیات کت و شلواری بر ما حاکم شود در حالی که روحیه دانشجو اینطور نیست که در ساختارهای قدرت و تصمیمگیری حل شود. از مطالبهگری حرف میزنیم اما گاهی نقدهایمان بیرحمانه و غیرمنطقی میشود چون از کار اجرایی خبر نداریم و به سمت نقدهایی میرویم که اصلاً عملی نیست. شجاعت از ویژگیهای نسل جوان است اما گاهی به سمت بیپروایی، بیادبی و خشونت میرویم. وقتی مناظرهای برگزار میشود، چنان فضای کینه و دوقطبی بر دانشگاه حاکم میشود که مجبوریم برای تلطیف فضا جشنی را چاشنی آن کنیم. از آزادیخواهی حرف میزنیم اما در فضای دانشگاه به اباحهگری تبدیل میشود و سطح مطالبات به سمتی میرود که ربطی به آزادی ندارد. گاهی برخی از برنامههای جنبش دانشجویی برای دادن گزارش عملکرد برگزار میشود. گاهی ممکن است آرمانخواهی جنبش دانشجویی تبدیل به آفت شود؛ جایی که فضای واقعی را نبینند و فقط مطالبه کنند. هشداری هم به مسئولان باید داده شود که این ناامیدی در جامعه تماماً از سوی آنها است. جنبش دانشجویی از مسئولان ناامید شده و عبور کرده است. در واقع، مبدأ تحول جنبش دانشجویی زمانی بود که خودش را از سطح روشنفکران تمامیتخواه جدا کرد و به جریان مردم پیوست.
دانشجویان در تمام سالهای پس از 16 آذر 1332 و در دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بر سر پیمان خود برای آرمان خواهی، عدالت طلبی و استقلال جویی ماندند. شهدای دانشگاه مانند شهدای قهرمان حماسه هویزه، دانشجویان پیرو خط امام که تا پای جان و بدون امکانات و ادوات جنگی در برابر دشمن ایستادند، همچون اسلاف خود در دانشگاه تهران بهای پافشاری بر حرف حق را با خون گرم و جان نازنینشان دادند. امروز نیز دانشجویان ایرانی، در عرصه های دیگر و صحنههایی تازه در برابر دشمنانی که استقلال و سرافرازی این کشور را هدف گرفته اند، ایستاده اند. این ایستادگی درسی است که دانشجویان از پیشروان جنبش دانشجویی آموختند. همانهایی که روز 16 آذر 1332 جان دادند، اما حاضر نشدند وضعیت تحمیلی دولت کودتایی را بپذیرند و چشم بر فروختن استقلال کشور و رفتار استکباری دولتهای بیگانه ببندند.
*دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه تهران ، نویسنده و تحلیل گر سیاسی
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com