به گزارش بولتن نیوز، به مناسبت هفته جهانی ترویج علم در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران نشستی با موضوع «ترویج علم از دریچۀ فلسفه» برگزار شد. در ابتدای این نشست امیر محمد گمینی استاد تاریخ علم دانشگاه تهران به بیان نکاتی پیرامون شبه علم پرداخت و گفت: شبه علم حوزهای معرفتی است که خود را شبیه علم در میآورند اما ماهیت علمی نداشته و در مجامع علمی که به تولید علم اشتغال دارند هیچ جایگاهی ندارد . ممکن است در بخش علمی کتاب فروشیها با آثار شبه علمی در کنار آثار علمی مواجه شده باشید و عناوین برخی از آنها نشان نمیدهند که تا چه میزان این آثار علمی هستند. نتایج پژوهشهای دانشمندان و بیان سادۀ آن میتواند محتوای یک کتاب علمی عمومی باشد.
وی دربارۀ طالع بینی به عنوان یکی از موارد پرطرفدار شبه علمی اظهار داشت:طالع بینی جزء حوزهای است که بیش ار همه علاقهمندان به شبه علم را به خود جذب کرده است و صنعت آن بسیار رونق دارد. چرا طالع بینی علمی نیست؟ معمولاً برخی گمان میکنند که گزارشهای جداول طالع بینی در موردشان صادق است. محتوای این جداول از چه جنسی است؟ محتوای اینها حرفهای کلی است که تقریباً دربارۀ همۀ افراد صادق است و چون به مسائل روانی و خصوصی انسانها مربوط میشود، باعث جذب افراد به طالع بینی میشود. اما دانشمندان علم نجوم به هیچ عنوان این حرفها را جزء نتایج پژوهشهای خود نمیدانند. اما اینگونه هم نیست که هیچ پژوهشی روی صحت و سقم طالع بینی انجام نشده باشد. حدود سال ۱۹۵۵ پژوهشگر فرانسوی به نام میشل گوکلن دربارۀ طالع چندین ورزشکار را استخراج کرد و آسمان را به ۱۸ قسمت مساوی تقسیم کرد و بر اساس دادههای نجومی محاسبه کرد که در لحظۀ تولد این ورزشکاران موقعیت سیارات در کدام قسمت آسمان قرار دارد. نتایج حاکی از آن بود که موقعیت «مریخ» در آسمان بر روی تولد ورزشکاران، «مشتری» بر روی تولد هنرمندان و بازیگران و «زحل» نیز در احتمال تولد بیشتر فلاسفه و ... تاثیرگذار است. اگر بپذیریم موقعیت سیارات بر روی سرنوشت انسانها تاثیرگذار است، این گزاره باید سایر ویژگیهای علمی و پژوهشی را نیز دارا باشد؛ بدین معنی که بر این اساس باید بیشترین تعداد ورزشکاران در زمانی که مریخ در نزدیکترین موقعیت خود با زمین قرار گرفته است، متولد شده باشند که به این موضوع میتوان در قالب نمودار آرمانی اثر مریخ اشاره کرد.برخی به نتایج آزمایش گوکلن مشکوک شدند و به بررسی نتایج آن پرداخته و متوجه شدند که بخش زیادی از دادههایی که گوکلن استفاده کرده حذف شده و بنابراین آزمایش وی از دقت کافی برخوردار نیست.
این استاد دانشگاه همچنین افزود: اینکه تودههای بیسواد به شبه علم روی میآورند مشکلی نیست و مشکل از آنجا شروع میشود که بسیاری از تحصیل کردههای دانشگاهی نیز سراغ اینگونه مسائل میروند. شاید دلیل آن این است که آنها از سازوکار نظریههای علمی آگاهی ندارند، تاریخ علم یکی از روشهای آشنایی با سازوکار نظریات علمی است و به وسیلۀ آن میتوان از برخی از بدفهمیهای علمی جلوگیری کرد.
در بخش دوم این نشست حسین شیخ رضایی عضو هیئت علمی مرکز سیاست گذاری علمی کشور دربارۀ ترویج علم از دریچۀ فلسفه سخن گفت و با توجه به این نکته که هدف از ترویج علم پیوند بین علم و ارزشهای اجتماعی است ، دربارۀ سیر تحولات ترویج علم و اینکه رابطۀ بین علم و مردم چگونه تغییر کرده است، اظهار داشت: اولین دوره مربوط به دورهای است که علم مدرن در قرن ۱۷ در حال شکل گیری است، البته میدانیم که پیش از آن علم و روش تجربی وجود داشته اما این دوره نقطۀ عطف در شکل گیری science است. در انگلستان مجمعی شکل میگیرد به اسم انجمن سلطنتی علوم و در آن علاقهمندان به علم و دانشمندان و فعالیتهای گوناگونی را انجام میدهند از جمله اینکه دستاوردهای خود را برای یکدیگر گزارش میکنند و در این جامعۀ علم دربارۀ نظریههای مختلف علمی بحث میشود. یکی از چهرههای شاخص این انجمن رابرت بویل است و ایدۀ او این است که عموم مردم را وارد فرایند علمورزی کند. افراد این انجمن سبک زندگی جدیدی را ارائه دادهاند و معتقدند که به جای استدلال فلسفی برای حل مسائل با مراجعه به طبیعت آنها را حل کنیم و سعی در جلب توجه عموم مردم به علم داشتند.
وی در ادامه به قرن ۲۰ و دورۀ جنگ سرد بین شوروی و آمریکا اشاره کرد و افزود: در جنگ فضایی بین روسیه و آمریکا، روسها ابتدا در دانش فضایی پیش میافتند. پس از این رویداد اتفاقات زیادی در آمریکا شکل میگیرد از جملۀ آن بازنگری در نظام آموزش علوم، که آغاز تحول در نظام آموزشی است.در این تحول به مقولۀ اعتماد اجتماعی به علم و سواد اجتماعی توجه میشود. در آن زمان آمارها نشان میداد که فارغ التحصیلان و عموم مردم سواد علمی چندانی نداشتند، پروژهای آغاز میشود برای بررسی اینکه سواد علمی عموم مردم چقدر بوده و چه میزان به علم نگرش مثبتی دارند. برای این منظور پرسشنامههایی طراحی میشود و ایدۀ اصلی این است که اگر آمار بالا باشد نشان دهندۀ این خواهد بود که مردم از دادن بودجه به علم حمایت میکنند. سنجش میزان اعتماد مردم به علم نوع دیگری از رابطۀ بین علم و مردم است.
همچنین دربارۀ دو مدل دیگر اظهار دشت: از دهۀ ۸۰ قرن ۲۰ عدهای مفهوم دیگری طراحی کردند و اذعان داشتند اینکه دانشمندان حقایقی را کشف و مردم باید آن را بیاموزند وسپس با سنجش متوجه شویم که مردم چقدر آن را فهمیدهاند، مدلی اقتدارگرایانه است زیرا در این مدل مردم چیزی به دانشمندان ارائه نمیکنند. این ایده مطرح شد که چرا این رابطه یک طرفه باشد؟ پدیدههایی مشاهده شد که در آن افراد غیر دانشگاهی یا متخصصان غیر دانشگاهی نوعی از دانش دارند که در آزمایشگاهها و واحدهای تحقیقاتی وجود ندارد، یعنی دانشی که مبتنی بر تجربۀ زیستی افراد است و بر اساس آن میتوان راه ارتباطی بین علم و مردم باز کرد .
در مدل دیگر این ایده مطرح شد که مردم نقش مهمتری در علم میتوانند داشته باشند طبق پدیدۀ دموکراسی به همان میزان که از پول مردم در بخشهای مختلف استفاده میشود باید نظارت عمومی نیز به نحو مناسب روی آن قسمت باشد، یکی از مهمترین قسمتهایی که از بودجۀ عمومی استفاده میکند نهادهای علمی و فناوری است. مردم قرار نیست روی جزئیات فنی آن نظارت کنند بلکه مردم یک سری حساسیتهای ارزشی و اخلاقی دارند که بر اساس آن حق مطالبۀ آن و پایبندی علم به آن را دارند. مدلهایی پیشنهاد شد برای دخالت دادن مردم برای کنترل، مهار و جهت دادن به علم، که این جهت دادن در دو مرحله میتواند صورت پذیرد؛ در یک مرحله تکنولوژی ایجاد شده و مردم تصمیم میگیرند که خواهان آن هستند یا نه و در مرحلۀ دیگر قرار است سرمایه گذاری در حوزهای صورت بگیرد و مردم برای این سرمایه گذاری تصمیم میگیرند. این تصمیم گیری بر اساس ملاحظات شهروندی صورت میگیرد هرچند که ملاحظات علمی نیز در نظر گرفته میشود. این الگو مدلهای مختلفی دارد، مثلاً کنفرانسهای اجماع شکل دادند که با حضور طیف متنوعی از افراد، دانشمندان با بیان مباحث فنی توضیحاتی دربارۀ پدیدۀ مورد نظر خود ارائه میکردند و گروههای مختلف به بحث و بررسی برای اجرایی شدن یا نشدن این تکنولوژی میپرداختند.در این بحثها که دموکراسی شورایی یا اقناعی نام دارد باید افراد یکدیگر را دربارۀ نظر خود قانع کنند. در نهایت چیزی که اجماع افراد باشد الزام آور برای دولتها تلقی میشود.
شیخ رضایی در پایان به جمع بندی سخنان خود پرداخت و دربارۀ مدلهای ذکر شده گفت:بنابراین به صورت مختصر میتوان گفت که چهار مدل وجود دارد؛ مدل اول کسب اعتماد مردم است، وقتی فناوری جدیدی ایجاد میشود از این مدل استفاده میکنند، مدل دوم بسیار عامرانه بوده و در آن دانشمند فناوری را تولید و مردم از آن استفاده میکنند سپس میزان انتقال آن و مفید بودن آن سنجیده میشود. در مدل سوم رابطهای تقابلی بین مردم و دانشمندان وجود دارد و در مدل چهارم در توسعۀ علم و فناوری ملاحظات مردم اهمیت داشته و نمیشود به ملاحظات شهروندی و اخلاقی بی اعتماد بود و فکر کنیم تکنولوژی مسیر خود را میرود، نمونههای بسیار زیادی وجود دارد که به دلیل بی توجهی به این مسئله پروژه شکست خورده و این رابطه فقط رابطۀ فنی نیست، علم و تکنولوژی جنبۀ انسانی و اجتماعی بسیار مهمی دارد بنابراین مردم به عنوان شهروند حق دارند که دربارۀ آن نظر بدهند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com