گروه ورزشی: داروین صبوری – جامه شناس ورزش، در تبیین صحبتهای این روزها در مورد کیروش و ماندنش، رفتارهای حرفهای یا غیرحرفهایاش، بحث را بهصورت سیستماتیک مطرح و تمام این پرسشها را در نظریههای سیستماتیک بررسی میکند.
به گزارش بولتن نیوز، او در این یادداشت مینویسد: برای فهم و درک هر رفتار و پدیداری، احتیاج داریم بدانیم که آن رفتار یا پدیده در کدامین میدان اتفاق میافتد. به عبارتی، ما در جامعه میادین مهم اجتماعی داریم که هر یک از آنها در عین وفاداری به میدانِ اصلی، دارای یک زیست خاص و منحصر به خودشان نیز هستند. برای اینکه بفهمیم این خصوصیات زیستی چیست، باید به مناسبات قدرت دست پیدا کنیم؛ یعنی ببینیم در هر میدان، چه مناسبات قدرتی حاکم است و این مناسبات چگونه بازتولید میشوند. در اینجا منظورم از مناسبات قدرت، درواقع قدرت به معنای فیزیکال خودش نیست؛ قدرت به معنای زور نیست و به معنای قوه قهریه نیست. مناسبات قدرت دارای یک سری روابط پیچیده «بده – بستان» در هر میدان اجتماعی خاص است. اگر قرار باشد کسی بر این قدرت تأثیر بگذارد، آن را تعدیل یا تقویت کند، باید در ابتدا همراستا بانظم این مناسبات قدرت باشد. این قدرت، برگرفته از زبان، سلسلهمراتب و کارکردهای مورد انتظار از آن میدان اجتماعی است. این مناسبات قدرت هستند که میتوانند ماندگاری یک میدان اجتماعی را تضمین و کارکرد و فانکشن آن را تأیید کنند.
فکر میکنم برای بحث کیروش ما باید بفهمیم که او در خدمت کدام سلسلهمراتب است. از منظر من، او بهشدت در خدمت نظم این میدان است و میتواند نظم این سیستم را بازتولید و تقویت کند. او بهعنوان یک عاملیت که وارد این مناسبات قدرت شده، بازی با این مناسبات را بهخوبی یاد گرفته است. میدانیم که فوتبال در سطح حرفهای و مردانهی خود، حوزه عمومی و افکار آن را به خود مشغول کرده و مثل یک سیاهچالهای است که تمام امکانات ورزشی درون آن ریخته میشود و فقط قرار است این سیاهچاله پر شود. کیروش بهشدت در خدمت مناسبات تولید این میدان است که خودش به میدان بزرگتری به نام سیاست وصل است. در حوزه عمومی، در اینتر اسپیسها، در فضاهای میانی و در سپهر عمومی بهزعم هابرماس، کیروش مرتب در حال تولید یک دیسکورس به نفع این نظم است...
این دیسکورس در حوزه هواداری توانسته عشق به تیم، میهن و درنهایت چیزی به نام انسجام ملی را تقویت کند. کیروش وظیفه ورزش در انسجام ملی را بهخوبی انجام میدهد؛ هرچند که میدانیم جعلی است. هر چه که میدانیم مقطعی و باسمهای است؛ اما تا همین اندازه برای مناسبات قدرت خوب است. وقتی رئیسجمهور حسن روحانی شخصاً دستور میدهد تا قرارداد کیروش تمدید شود، یعنی تمام نگاه به حوزه هواداری است. بهنوعی میتوان برخورد سیاسی را در این حوزه دید. در حوزه مدیریتی هم باز کیروش در خدمت نظم موجود است. به عبارتی او به جنگ مربیان داخلی میرود و آنها را سر جای خودشان مینشاند. با این تقابلها میتواند بالانسی ایجاد کرد که حوزه مدیریتی از آن سود برد. به عبارت بهتر ما میتوانیم لبخند یا پوزخند رضایت سلسلهمراتب قدرت را در این درگیریهای کیروش ببینیم. آنها انگار با این اتفاقات سود میکنند و از اینکه کسی هست تا مربیان ایرانی را مورد تمسخر قرار بدهد لذت میبرند. در حوزه حرفهای که میشود سومین کارکرد کیروش، توانسته نتیجه بگیرد. وقتی از نتیجه گرفتن صحبت میکنم فقط منظورم برنده شدن نیست. چیزی که درواقع اینجا اتفاق میافتد، داستانپردازی خوب کارلوس کیروش است. او یک داستانپرداز خوب است و میتواند فوتبال را به "دراما" تبدیل کند. او میتواند از فوتبال یک موقعیت دراماتیک بسازد. مربی پرتغالی تیم ملی با تمام این تقابلهایی که به وجود میآورد و چرخشهای گاهوبیگاهش، قصهگوی خوبی برای گوشهای مردمی است که جامعه مخاطبش هستند. این قصهگو اینقدر حرفهای است که قصه به هر شکلی به پایان برسد، شاهد لبخند رضایت مخاطب هستیم. به عبارتی «نتیجه» همین است. او درنهایت به هدفش میرسد. تیم ملی چه شکست بخورد و چه پیروز شود، مردم در خیابانها شروع به شادی میکنند. این نشاندهنده این مسئله است که این قصه، این دراما، درنهایت چه پایان تلخ باشد و چه شیرین و باشکوه، این عملکرد را دارد که مخاطبش را به لبخند رضایت برساند. با این کارکردهایی که گفتم، معمولاً وقتی یک عنصری میتواند اینقدر در خدمت بازتولید نظم یک میدان اجتماعی باشد، آن میدان اجتماعی گاه به او رشوه میدهد. سازوبرگهای این میدان اجتماعی میبیند تمام کارکرد موردنیازش توسط این فرد تولید میشود، پس او را لایق باجدهی ارزیابی میکند. میبینیم که مثلاً در مسئله مرخصیها و پرداخت حقوق گاه به او به شکلی رشوه میدهند. یک میدان اجتماعی معیوب معمولاً برای بازتولید خود، شروع به رشوه دادن میکند. رشوههای پنهان و غیرمستقیم به عاملین مؤثر در بازتولید قواعد آن میدان مناسبات قدرت و تولید کارکرد و لذت در یک میدانِ معیوب اجتماعی از طرف عاملیتهای ناسازگار تأمین شود، آن میدان حتی بااینکه میداند این حیات، یک حیات موقتی و ناپایدار است، رشوه میدهد و سر خم میکند. شما میبینید عناصری مانند کیروش رشوههایشان با عناصر دیگر و افراد دیگر که گاه از آنها قویتر هستند – بهخصوص ازنظر فنی - متفاوت است. چراکه آنها نتوانستند این نظم و درامایی که کیروش در سیستم ایجاد کرده را به وجود بیاورند. برای همین است که در سیستمها، در اینجا منظورم فقط سیستم نظارتی و مدیریتی فدراسیون یا کل ورزش کشور نیست، گاه حتی مخاطبین و هواداران هم شروع به رشوه دادن میکنند و گناهان، اشتباهات و کم گذاشتنهای او را میبخشند. چراکه آنها درنهایت به پایان این دراما دلخوش کردهاند. آنها امیدوارند که این پایان، پایان خوشی باشد، هرچند اگر نباشد!
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com