گروه اقتصادی: مدتی است اقتصاددانان نهادگرا و نئوکلاسیک نظرات خود را در مورد اوضاع اقتصادی کشور در تلگرام منتشر میکنند. در این میان چند بار دیدهام اقتصاد خواندهها سؤال میکنند اقتصاددانان نهادگرا چه میگویند؟ راهحل آنها برای بهبود اوضاع نابسامان اقتصادی چیست؟ چرا فقط انتقاد میکنند و از این موارد.
به گزارش بولتن نیوز، نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که اگر کسی از بازار، مقررات زدایی، اصلاح قیمتها و ... سخن بگوید برای همه ما اقتصاد خواندهها طبیعی است و سؤال نمیکنیم اینهمه که گفتی، یعنی چه. چراکه از همان روز اول با این ادبیات آشنا شدهایم. تفوق اقتصاد نئوکلاسیک در حالی در دانشگاهها مشاهده میشود که اساتید رشته اقتصاد به آن عنوان علم اقتصاد میدهند و هرچه مخالف آن است را غیرعلمی مینامند. این در حالی است که اقتصاد نئوکلاسیک تنها بخشی از دانش اقتصاد است.
اکنونکه اقتصاد خواندهها سؤال میکنند اقتصاددانان نهادگرا چه میگویند، قابلدرک است. چون اصلاً با ادبیات نهادگرایی آشنا نیستند و چه خوب است حداقل کتابهای مهمی را که در این زمینه «ترجمهشده» است را مطالعه بفرمایند. درهرحال اقتصاد نهادگرای جدید یک بحث مهم دارد و آن این است که اگر شما بخواهید از اقتصاد نئوکلاسیک برای جامعهتان استفاده کنید قبل از آن باید بسترهای مناسب برای استفاده از آن را فراهم کرده باشید. به ما میگویند آموزههای اقتصاد نئوکلاسیک در کدام شرایط نهادی قابلاجراست و در کدام شرایط جواب نمیدهد. البته برخی از مفروضات نئوکلاسیک مانند عقلانیت کامل را هم زیر سؤال میبرند.
برای مثال به ما میگوید خصوصیسازی تحت هر شرایطی به بهبود وضعیت یک کشور منجر نمیشود و اگر بخواهیم خصوصیسازی را بهطور موفق اجرا کنیم باید چه شرایطی را داشته باشیم و چه شرایطی را در نظر بگیریم (برای مثال رجوع کنید به مقاله اقتصاد نهادی جدید و توسعه جهان سوم، نورث 2000، در کتاب نهادها و توسعه، ترجمه محمود متوسلی و همکارا). قطعاً این به معنی داشتن یک اقتصاد دولتی نیست. جالب است عدهای هرکه را به هر زبانی از دولت سخن بگوید مارکسیست و سوسیالیست میخوانند. این نهتنها اقتصاد دولتی نیست بلکه نکات بسیار مهمی است که خواننده نمیتواند اهمیت آنها را انکار کند. به ما میگوید اقتصاد نئوکلاسیک که اقتصاد را علم تخصیص منابع تعریف میکند یک علم توسعه نیست. شرایط ایستایی را تصور کرده است؛ اما برای توسعه یافتن، نیازمند دانستن بسیاری چیزهای دیگر و ازجمله شرایط خاص هر کشور هستیم.
به ما میگوید «قیمتها مهم است» باید جای خود را به «نهادها مهم است» بدهد. یکبار دیگر این به معنای نقض قانون عرضه و تقاضا نیست؛ اما به ما میگوید اکسیری به نام قیمتها وجود ندارد که قادر به بهبود کلیه شرایط باشد. «قیمتها را اصلاح کنید» تنها تحت شرایط ویژهای کاربرد دارد (برای مثال رجوع کنید به مقاله ویلیامسون در سال 2000: اقتصاد نهادی جدید- دستاوردهای گذشته و نگاهی به فرارو). به این معناست که در شرایطی که ماشینها مصرف سوخت بالایی دارند، حملونقل عمومی کارا نیست و بنزین یک کالای ضروری -و نه عادی –است – و میدانیم کشش قیمتی این دو باهم متفاوت است، اگر قیمت بنزین بالا برود در مصرف آن تغییر چندانی رخ نمیدهد. چون مصرفکننده مجبور است برای حملونقل از بنزین استفاده کند. ضمناً به علت افزایش قیمت کلیه کالاهای مصرفی و خدماتی یکبار دیگر قیمت نسبی بنزین کاهش مییابد. به علت بزرگ بودن دولت و افزایش هزینههای دولتی برای تصحیح سیستم حملونقل بودجهای باقی نمیماند. پس اینها بدین معنا نیست که باید بدون اصلاح قیمت انرژی یا آب مصرف آنها را کاهش داد. بلکه بدین معناست که تا ایرادات ساختاری برطرف نشود تغییر قیمت هیچ هنری نخواهد داشت. بدین نحو دورهای باطل توسعهنیافتگی خود را نشان میدهد که باید شکسته شوند. کدامیک از این شرایط است که بارها و بارها در کشور ما آزمون نشده؟ بنابراین اقتصاد نهادی جدید نهتنها آموزههای نئوکلاسیک را زیر سؤال نمیبرد بلکه به دنبال ایجاد شرایطی است که بتوان این آموزهها را به کاربست و این خود یکی از دلایلی است که از دولتی قدرتمند سخن میگوید؛ و مهمتر از همه به ما میگوید تمام کشورهایی که خود را لیبرال و طرفدار بازار آزاد معرفی میکنند از این معبر عبور کردهاند و اکنون نیز هر زمان که لازم باشد آموزههای بازار را به کناری مینهند. برای مثال به بیستوسه گفتار درباره سرمایهداری نوشته چانگ رجوع کنید.
با همین دانش حداقل متوجه میشویم چرا پیروان اقتصاد نئوکلاسیک که خود را «علمی» هم تلقی میکنند، هیچگاه نتوانستهاند از این علم برای بهبود شرایط کشور ایران استفاده کنند.
انتهای پیام/#
زهرا رضوی - پژوهشگر اقتصادی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com