به گزارش بولتن نیوز، ساعت 14 و 17 دقیقه ظهر نهم شهریور سال 1347 است ناگهان زیر پای زمین لرزید و تومار زندگی مردمانی که خسته از کار روزانه و آفتاب داغ تابستان به سایه خانه هاشان پناه برده بودند را در هم پیچید.
اینجا «کارشک» است، روستایی در حوالی شهر خضری که سال 47 بر اثر زلزله به طور کامل ویران شد. مردمان این آبادی صبح نهم شهریور با هزار امید و آرزو چشم باز کردند اما هنوز به شب نرسیده چشمانشان را به روی دنیا بستند و تمام آن آرزوها را با خود به خاک گور بردند.
آنهایی که بخت یارشان بود و کارشان به اندازه چند ثانیه ای در مزارع به طول کشید؛ فرصتی یافتند که از آن طرف رودخانه نظاره گر خاک شدن همسایه ها و بستگانشان باشند.
دیگر صدای کوبیدن شانه ای بر دوش تارهای قالیبافان روستا شنیده نمی شد، صدای گوسفندان ، گاوها و مرغ و خروس ها هم خاموش شد و همه جا را سکوت مرگباری فرا گرفته بود و فقط کورسوی ناله های کودکان و آواره گان به زحمت شنیده می شد .
قلعه تاریخی روستا که معلوم نیست چند هزار سال بر روی این زمین محکم ایستاده بود درهم شکست و به تلی از خاک تبدیل شد.
نه اثری از مدرسه روستا و 50 دانش آموز قد و نیم قد آن مانده بود و نه صدای قهقهه کودکانی که بر دوش پدران سواری می کردند به گوش می رسید.
بارگاه امامزاده عبدالله کارشک تنها جایی است که گرچه نهیب زلزله را بر تن احساس کرده اما هنوز قسمتی از آن باقی مانده است.
کسی نمی داند شب بعد از زلزله چند کودک جدا از آغوش والدین شان در این آبادی خوابیدند و چه خاندان های و سلسله هایی از بین رفتند.
اگر کسی می توانست آن شب را مستند نگاری کند ، ب طور قطع صحنه هایی از کودکان پدر مرده، زنان شوهر از دست داده و مجروحانی که هر لحظه از آوار بیرون کشیده می شدند را ضبط می کرد تا تاریخ بداند که چه داغ بزرگی بر دل این آبادی گذاشته است.
از دارایی مردمان این روستا بعد از 50 سال تنها سنگ قبری مانده که کل وسعتش به سه وجب هم نمی رسد.
حتی گذشت 50 سال هم، ترس را از تن بازماندگان دور نکرده و ظلمات بعد از آن هنوز بر سر کارشک که نیمی از جمعیتش را به گور سپرده بود سایه دارد.
یکی از بازماندگان زلزله سال 47 در روستای کارشک با کند و کاوی در خاطرات آن روز به خبرنگار ایرنا گفت: کلاس چهارم ابتدایی بودم و آن روز معلم نداشتیم ، من به عنوان مبصر کلاس موظف به ساکت کردن دانش آموزان بودم اما یکی از بچه ها زیاد شیطنت می کرد و من هم به همراه 2 نفر دیگر از کلاس بیرون آمدیم تا ناظم مدرسه را برای ساکت کردن بچه ها صدا کنیم. از در مدرسه که آمدیم بیرون همین که چند قدمی جلو رفتیم ناگهان گردبادی آمد و وقتی برگشتیم دیدیم که مدرسه با خاک یکسان شده است.
محمد رحیمی ادامه داد: از مردم روستا فقط عده ای که در مزارع بودند زنده ماندند که هراسان خود را به محل خانه ها رساندند تا به افرادی که زیر آوار مانده بودند کمک کنند.
وی با توصیف صحنه بیرون کشیدن جنازه ها از زیرآور گفت: حدود 150 جنازه تا شب از زیر خاک ها بیرون کشیده شدند اما بعد سه روز مردم توانستند آنها را دفن کنند.
این بازمانده از زلزله اظهار کرد: آن زمان مثل الان نبود که در عرض چند ثانیه بعد از زلزله نیروهای امدادی برسند و کمک رسانی کنند ؛ بعد از دو سه روز بالگردی آمد، در آسمان دوری زد و رفت.
وی تصریح کرد: برای رفع تشنگی مجبور بودیم آب مانده استخر را از پارچه ای صاف کرده و بنوشیم برای اینکه گرسنه نمانیم هم از میوه های باغ ها استفاده می کردیم.
رحیمی با بیان اینکه مادر و خواهر تنها عضو باقی مانده از خانواده ام بودند گفت: آنها هنگام زلزله در ایوان منزل مشغول توبافی بودند که فقط همان قسمت از منزل سالم ماند.
وی ادامه داد: از بناهای روستا فقط قسمتی از ساختمان امامزاده عبدالله به طور معجزه آسایی باقی ماند و آن هم قسمت بالای قبر بود.
این اهل روستای کارشک، دیدن جنازه های بی همراه را درد ناکترین صحنه آن روز دانست و افزود: بعد از چند روز نیروهای ارتش به کمک مردم آمدند مجروحان را داخل یک کامیون کرده و به بیمارستان قاین منتقل کردند و من هم که از ناحیه چشم و صورت دچار آسیب شده بودم با بقیه مجروحان همراه شدم.
وی که اکنون حدود 60 ساله سن دارد در مقایسه میزان خدمات رسانی به زلزله زده ها در زمان حال و آن موقع گفت: اصلا ما آنجا تختی ندیدم همه در محوطه بیمارستان سرگردان بودیم تا شاید کسی به دادمان برسد.
این بازمانده از زلزله بیان کرد: بعد از 2 سال به کمک یک مجمع خیران تهرانی، روستا بازسازی و خانه های تازه ساز تحویل مردم شد و از آن زمان تاکنون مردم روستای کارشک در محل جدید سکونت یافتند.
با گشت و گذاری در قبرستان کارشک سنگ قبرهایی را می توان دید که کنار هم نام قربانیان زلزله را بر پیشانی تاریخ حک کرده است.
سال 1347 زمین لرزه ای به بزرگی 7،4 ریشتر، منطقه خضری دشت بیاض در استان خراسان را لرزاند که منجر به کشته شدن 10 هزار و 500 نفر و تخریب 61 روستا شد.
** هر 10 سال یک زلزله مخرب در خراسان جنوبی
مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان جنوبی نیز گفت: با توجه به وقوع چندین زلزله بزرگ در استان به صورت میانگین هر 10 سال یک بار زلزله مخرب 6 ریشتری، حدود یا بالاتر از 6 ریشتر در این منطقه را شاهد هستیم که گواه آن نیز زلزله های بسیار مخرب در طبس، خضری دشت بیاض، بیرجند ، اردکول و زیرکوه است.
سید ابوالحسن میرجلیلی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، یکی از راهکارهای مدیریت آثار زیانبار زلزله در استان را آمادگی و پیشگیری دانست و افزود: برای این منظور مانورهایی هر ساله در سطح مدارس، مهد کودک ها و دستگاه های تخصصی برگزار می شود تا توان آمادگی خود را ارتقا دهند.
وی با اشاره به فعال بودن 2 شبکه و 21 ایستگاه لرزه نگاری در استان گفت: هلال احمر، راهداری، اورژانس و آتش نشانی به عنوان بازوان مدیریت بحران همیشه در آمادگی به سر می برند.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان جنوبی خاطر نشان کرد: با 90 درصد انجام اقدامات پیشگیرانه می توان 400 برابر نتیجه بهتری در بازسازی و بازتوانی را شاهد باشیم.
وی ضمن تاکید بر بهسازی و بازسازی واحدهای غیر مقام به خصوص در روستاها اظهار کرد: اگر ساختمان ایمن داشته باشیم قطعا مشکلات ناشی از تخریب کمتر خواهد بود.
میرجلیلی وجود سوله های چند منظوره و ذخیره امداد در استان را متناسب به استاندارد کشوری عنوان کرد و افزود: آموزش، فرهنگ سازی و توجه به ساخت و ساز مقاوم عوامل موثر در پیشگیری خسارات بعد از زلزله هستند.
** بشرویه غیر مقام ترین شهرستان خراسان جنوبی
معاون بازسازی و مسکن روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی خراسان جنوبی نیز هم با اشاره به اینکه این استان جزو استان های حادثه خیر از نظر زلزله است گفت: بازسازی و بهسازی بافت های روستایی از مهمترین اقدام های بنیاد مسکن در این راستا است که طبق سرشماری نفوس و مسکن سال 1395 تاکنون از 88 هزار و 835 واحد مسکونی استان 39 هزار و 302 واحد مقاوم سازی شده است.
محمدرضا یزدانی افزود: شهرستان زیرکوه با 89.1 درصد و بشرویه با 20.2 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین مقاوم سازی را در اختیار دارند که امیدواریم طبق میانگین کشوری و طرح های تشویقی مقاوم سازی، شهرستان بشرویه را به بالای 44 درصد برسانیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com