گروه سینما و تلویزیون: یکی از این اتفاقها و بهانهها روایت شغلهاست؛ عاملی جذاب که میتواند به عنوان هسته اولیه برای تعریف یک قصه انتخاب شود، در دل خود داستانهای مختلف مجموعهها را بیافریند و با این تعریف حتی نمایی از سختیها و دشواریهای شاغلان آن پیشه خاص را به مخاطبان نشان دهد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از جام جم آنلاین، در این سالها و در رسانه ملی، مشاغل مختلفی که بهانه روایت داستانهای مجموعههای گوناگون شود، کم نبوده است. آرایشگر، راننده آژانس، کامیوندار، فوتبالیست، پلیس، نویسنده و شغلهای متنوع دیگری که از سوی نویسندگان مجموعهها به عنوان پیشه اصلی شخصیتهای مجموعهها انتخاب شده است. در این گزارش، شماری از متفاوتترین و به یاد ماندنیترین این مشاغل را میخوانیم.
آرایشگاه زیبا: آرایشگری
آرایشگاه زیبا مجموعه بهیاد ماندنی و متفاوتی در سالهای دور تلویزیون بود که مرضیه برومند کارگردانی کرد. در این مجموعه 15 قسمتی که سال 1369 از شبکهدو سیما به روی آنتن رفت، شغل اسد ـ با بازی رضا بابک ـ آرایشگری بود. در این مجموعه شخصیتهای دیگری هم وجود داشتند که بهانه حضورشان در داستان، هر بار آمدن به آرایشگاه اسد بود و این لوکیشن ثابت، اصلیترین بهانه روایت داستانهای این مجموعه بود.
بعدها البته مهران رجبی هم در مجموعه سه در چهار نقش آرایشگری با نام سیروس را بازی کرد؛ اما هنوز اصلیترین آرایشگر تلویزیون برای مخاطبان همان اسدِ آرایشگاه زیبا به شمار میآید.
بدون شرح: روزنامهنگاری
روزنامهنگاری در عین ریسکها و حساسیتهایی که دارد، باز برای مخاطبان و بینندگان مجموعههای تلویزیونی بسیار جذاب محسوب میشود و عده زیادی دلشان میخواهد از حواشی و پشت پردههای این شغل بیشتر آگاهی پیدا کنند. بدون شرح سال 81 روی آنتن رفت و کوشید با رویکردی طنزآمیز، اما انتقادی بخشی از سختیهای دنیای مطبوعات را به تصویر بکشد. آقای کاووسی (با بازی فتحعلی اویسی) سردبیر نشریهای با نام شهر قشنگ بود که میکوشید به تعبیر خودش این کشتی به گل نشسته (!) را از نابودی و غرق شدن نجات دهد و در آن زمان تکیهکلامهایش حسابی زبانزد بود.
عملیات 125: آتش نشانی
بهروز افخمی بعد از مدتها دوری در سال 1387 با مجموعه عملیات 125 به تلویزیون برگشت؛ مجموعهای که حول محور تلاش عدهای جوان برای یادگیری علمیات نجات و راه یافتن به سازمان آتش نشانی بود. عملیات 125 در آن دوران مجموعهای پرهیجان، خوش ساخت و بشدت اجتماعی بود. بعدها سری دوم و سومی هم از مجموعه به کارگردانی محمدرضا آهنج و مسعود آبپرور روی آنتن رفت که تمرکزش به شکل بیشتری روی عملیاتهای حرفهای آتشنشانی بود و ریسکهای آن را به شکل عیان و بیپرده نشان میداد.
آشپزباشی: آشپز و رستوراندار
مینو و اکبر زن و شوهر آشپزی بودند که در طول سالها با هم از پخت غذا در آشپزخانهای کوچک شروع کرده و حالا صاحب رستورانی مجهز و مجلل شده بودند، اما مشکل از همینجا آغاز شده و آنها بر سر نحوه مدیریت آن با هم دچار جدل میشوند و اتفاقات بامزهای را رقم میزنند. این خلاصه داستان مجموعه آشپزباشی به کارگردانی محمدرضا هنرمند است که سال 1388 از شبکه یک سیما به روی آنتن رفت. پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا در نقش این دو آشپز ماهر، اما لجباز بازی میکردند. آشپزباشی در عین حال نماهای چشمنواز و زیبایی از رستوران محل کار این دو و غذاهای مختلفی که طبخ میکردند داشت که تماشایش آب از دهان هر بینندهای راه میانداخت!
اشکها و لبخندها: سیاهی لشکران سینما
حسن فتحی در مجموعهها و فیلمهای سینمایی مختلفی که میسازد، علاقه خاصی به روایت یکی از اقشار کمتر پرداخته شده این سالهای عالم هنر یعنی سیاهی لشکرها دارد. او در مجموعه طنز اشکها و لبخندها که سال 88 روانه آنتن کرد، نگاهی به این افراد داشت و زندگی شان را دستمایه روایت بخشی از داستان قرار داد. در این مجموعه شمسی با بازی متفاوت گوهر خیراندیش، زن خلافکاری بود که از زندان بیرون آمده و حالا همراه دخترش تأمین سیاهی لشکرهای آثار مختلف سینمایی را بر عهده داشت. علاوه بر او، برادرش مهدی هاشمی هم در نقش یک سینمادار کهنهکار و در معرض ورشکستگی، از دیگر مشاغل متفاوتی بود که در این مجموعه مورد اشاره قرار گرفت و به بخشی از مشکلات صاحبان این شغل مثل کم رونق شدن فروش فیلمها و نابودی سینماهای قدیمی با توجه به ساخت پردیسهای سینمایی جدید اشاره شد.
خوش رکاب: کامیوندار
کامیونداران از جمله صنفهای خاصی هستند که گفته میشود مرام و مسلکی مختص خود را دارند و علاقهشان به کامیونی که دارند و میزان مراقبتشان از آن عموما زبانزد است. این بهانهای بود که برای روایت داستان خوش رکاب انتخاب شد. آقا تقی با بازی محمد کاسبی، کامیونداری بود که آنقدر به وسیله نقلیهاش دلبستگی داشت که وقتی متوجه شد، قرار است برای ماموریتی با کامیونش به جبهه برود، یک دل نه صد دل عزا گرفت و غصهدار کامیونش شد. این مجموعه به همت گروه حماسه و دفاع شبکه اول سیما تولید شد و به کارگردانی علی شاهحاتمی، نوروز سال 1382 روی آنتن رفت.
مخاطبان سیما البته کامیوندار معروف دیگری را هم در مجموعههای تلویزیونی به خاطر دارند. ارسطو عامل با بازی خوب احمد مهرانفر که در مجموعههای پایتخت، کامیونداری مازندرانی بود و مسلک و رفتاری ویژه داشت.
پژمان: فوتبالیست
فوتبالیستها هم مثل هنرپیشگان سینما و تلویزیون از آن دسته افرادی هستند که پیگیری زندگیشان برای عده بسیاری هیجانانگیز است و به قولی از آن جمله آواز دهلهایی است که فقط شنیدنش از دور خوش است! فوتبالیست بودن علاوه بر دوران اوج و درخشش، روزهای افول و مصدومیت و بالاتر رفتن سن و خانهنشینی را هم دارد و این بهانهای برای ساخت مجموعه پژمان بود. پژمان جمشیدی که خود از فوتبالیستهای سالهای نه چندان دور مستطیل سبز است، ایده ساخت این مجموعه را با برادران قاسمخانی در میان گذاشت و با اصرار این دو نفر، خود بازیگر نقش اصلیاش شد. پژمان را سروش صحت کارگردانی کرد و یکی از پربینندهترین مجموعههای این سالهای شبکه سه سیما هم شد.
کارآگاه علوی: کارآگاه پلیس
حل کردن معماهای گوناگون، از دیگر مشاغل جذاب و مهیجی محسوب میشود که پتانسیلهای زیادی برای روایت در دل خود دارد و در صورت قدرت قلم نویسنده، میتواند بینندگان زیادی را به تماشای اثر دعوت کند. در این سالها مجموعههای معمایی و کارآگاهی در دنیا کم نبوده است؛ از شرلوک هولمز معروف بگیرید تا همین کارآگاه علوی خودمان که نسخهای وطنی و داخلی بود. سری اول مجموعه کارآگاه علوی به کارگردانی حسن هدایت در سال 1375 از شبکه یک سیما روی آنتن رفت. نقش این کارآگاه را احمد نجفی بازی میکرد. سری دوم این مجموعه هم البته بعدها با حضور همان تیم تولید ساخته و پخش شد.
آژانس دوستی: راننده آژانس
رانندگی آژانس هم ازجمله مشاغلی است که به دلیل سر و کار داشتن با قشر وسیعی از افراد مختلف، شغلی متفاوت به شمار میآید. آژانس دوستی، یکی از معدود آثار ساخته شده در این فضاست که بهانه روایت آن، وجود چند راننده از طیفهای سنی گوناگون در آژانسی با نام آژانس دوستی است. این افراد هر بار مسافری را سوار ماشینشان میکردند و داستان زندگی این مسافرهای مختلف برای مخاطبان تعریف میشد. شادروانان اسماعیل داورفر و حسین پناهی، فردوس کاویانی، اصغر همت و پژمان بازغی رانندههای مختلف این مجموعه بودند.
مرگ تدریجی یک رویا: نویسنده
مارال عظیمی در مرگ تدریجی یک رویا، نویسنده جوانی بود که بر اثر چاپ رمان اولش که بر اساس داستان واقعی زندگی خالهاش نوشته شده بود، محبوبیت کسب کرد. این مجموعه را فریدون جیرانی در سال 1385 نوشت و سال 87 کارگردانی کرد. سامیه لک نقش نویسنده داستان را ایفا میکرد؛ شخصیتی گوشهگیر، منفعل و تا حد زیادی تحت تاثیر اطرافیان که به باور عدهای خیلی هم شبیه نویسندههای واقعی از آب درنیامده بود. سامیه لک بعد از این مجموعه در هیچ کار دیگری بازی نکرد و شخصیت مارال عظیمی به عنوان تنها سابقه نقش آفرینی در کارنامهاش باقی ماند.
سه دونگ، سه دونگ: نانوایی
در مجموعه سه دونگ سه دونگ به کارگردانی شاهد احمدلو، شغل شخصیتهای اصلی مجموعه نانوایی بود. خانواده عشقی با بازی سیروس گرجستانی، سالها بود که اداره یک نانوایی سنتی را در یکی از محلات قدیمی تهران عهدهدار بودند. با این حال پسران عشقی (با بازی عباس جمشیدیفر، جواد عزتی و اشکان اشتیاق) حالا هر کدام گرایش به شغل و رشته تخصصی خود را داشتند و از قضا داماد جدید خانواده هم صاحب یک نانوایی فانتزی بود و تهدیدی برای شغلشان به شمار میرفت!
دودکش: قالیشویی
دودکش، شبهای رمضان سال 1392 به روی آنتن رفت. داستان آن ماجرای فیروز (با بازی هومن برقنورد) صاحب یک قالیشویی بود که درست در روزهای انتهایی سال و در آستانه فرا رسیدن نوروز، قالیشوییاش پلمب شد و صاحبش را با وجود آن همه سفارش مشتریان، به ضرس قاطع در آمپاس قرار داد! دودکش سریالی طنز و خانوادگی بود که بیش از هر چیز اهمیت ارزشهای خانواده را به مخاطبان یادآوری میکرد و به دل مخاطبان نشست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com