گروه سیاسی: چه در سیره امام خمینی (ره) و چه در سیره رهبر انقلاب، حمایت از روسای جمهور، امری ثابت و کاملا مشهود است. اما حمایت رهبر انقلاب از احمدی نژاد، کیفیت دیگری داشت. از آنجا که احمدی نژاد در ابتدای دولت نهم در جهت زنده کردن شعارهای انقلاب اسلامی، گام های عملی فراوانی برداشت، طبیعی بود که رهبر انقلاب نیز با کیفیت متفاوتی از ایشان حمایت کند.
به گزارش بولتن نیوز، آنهایی که سالهای 84 تا 87 را بخوبی در خاطر دارند شهادت می دهند در دورانی که بسیاری از رجال سیاسی، به درست یا غلط در منظومه الیگارشی منفی مدنظر احمدی نژاد قرار گرفته بودند و به بهانه های مختلف، علیه او و دولتش نقد یا نفی های مختلفی بیان می کردند، رهبر انقلاب تنها به این دلیل که شعارهای اساسی انقلاب اسلامی مانند برپایی عدالت اجتماعی و ساده زیستی و مردمی شدن حاکمان را در حال زنده شدن می دیدند، دفاع بی سابقه ای از شخص احمدی نژاد و دولتش فرمودند.
احمدی نژاد هم در آن اوایل، به لطف روحیه انقلابی و کار بی وقفه ای که انجام می داد و همچنین به مدد حمایت های رهبر انقلاب، اقدامات خوبی را در کشور پایه گذاری کرد. الحق و النصاف هم با وجود برخی انقادات، کلیت این اقدامات قابل تقدیر بوده و در تاریخ کشور ما ماندگار خواهد بود. طرح تحول اقتصادی، مدیریت بنزین و ایجاد کارت سوخت، مسکن مهر، سهام عدالت و سیاست خارجی مقتدرانه، از آن جمله مواردی است که در دولت احمدی نژاد به خوبی پایه گذاری شد و با وجود برخی ایرادات، اهداف انقلابی مطلوبی را هدف گرفته بود که یکی از نتایج آن، کسب حمایت های خاص رهبر انقلاب بود.
اما همه این ها تا وقتی بود که سر و کله جریان انحرافی در بدنه دولت پیدا نشده بود. متاسفانه با نفوذ بیشتر جریان انحرافی با چهره های خاص خودش مثل مشایی، بقایی، رحیمی، داوری، جوانفکر، ملک زاده، شریف زاده، محرابیان و ... ورق برگشت. هرچقدر این حلقه، دور گلوی دولت نهم و خصوصا دولت دهم را بیشتر گرفت، اقدام در جهت زنده نگه داشتن ارزش های انقلابی کمتر شد. دیگر آن همتی که پشت اجرای مسکن مهر بود دیده نشد. سهام عدالت فراموش شد. طرح تحول اقتصادی در داستان یارانه خلاصه ماند و همه قدرت دولت یازدهم خرج جنگ بین الیگارشی تازه واردش با الیگارشی های قدیمی در کشور شد. و در این جنگ، خبری از دردهای مردم نبود. و نتیجه اینکه دیگر آن حمایت های خاص رهبر انقلاب را شاهد نیستیم.
حمایت که هیچ، کار به هشدارها می کشد. آقایی که یک تنه از دولت نهم حمایت می کرد، در موضعی قرار گرفته بود که برخی نقدها را یا علنی بیان کردند یا اینکه حداقل از بیان علنی نقدها ناراحت نبودند. جریان انحرافی که در ابعاد مختلف دولت نهم طمع ورزیده بود، تصور می کرد می تواند از ظرفیت حمایت های رهبری برای پیشبرد اهداف شوم خود سو استفاده کند. جریان انحرافی تصور می کرد رهبر انقلابی ما، چون از دولت نهم حمایت های خاص انجام داده اند، هیچ وقت لب به انتقاد از آنها باز نخواهند کرد. پس هر کاری که بخواهند می توانند انجام دهند و آنها را در پوشش حمایت رهبری از دولت، پنهان کنند. اما آنها نمی دانستند رهبر انقلاب با هیچ کس عقد اخوت نبسته اند.
هرچقدر دولت یازدهم به انتهای کار خود نزدیک تر می شد، کیفیت حمایت رهبر انقلاب از آنها نیز تغییر می کرد. اما آنچه این میان مهم است، هزینه ایست که طمع ورزی جریان انحرافی به رهبر انقلاب وارد کرد. آنها باعث شدند رهبر انقلاب من باب حمایت های شان از دولت نهم هزینه پرداخت کنند. مطالب رسانه های معارض انقلاب علیه رهبر انقلاب در سال های 91 به بعد را فراموش نکرده ایم. مطالبی که هنوز هم تولید شده و در عموم آنها تلاش می شود نابسامانی های جریان انحرافی، به نام رهبر انقلاب نوشته شود. و البته نیش و کنایه های داخلی را نیز از یاد نبرده ایم. آنهایی که بدشان نمی آمد با رهبر انقلاب تصفیه حساب شخصی کنند و بخاطر حمایت های آقا از دولت نهم، ایشان را مورد کنایه قرار دهند.
به نظر می رسد یکی دیگر از سرمایه های اجتماعی که توسط جریان انحرافی نابود شد، تحت تاثیر قرار دادن جایگاه ولایت در جامعه بود. جریان انحرافی با نفوذ به درون دولت دهم، خود را با آن یکی کرده و این وسط، معارضان با انقلاب اسلامی، دولت دهم را همان دولت نهم مورد حمایت رهبر انقلاب معرفی کرده و گندکاری های جریان انحرافی در دل دولت دهم را پای رهبر انقلاب نوشتند تا جایگاه ایشان را در جامعه تضعیف کنند. قطعا به هر میزانی که دشمنان جمهوری اسلامی در پیشبرد این هدف موفق عمل کرده باشند، مقصر اصلی جریان انحرافی خواهد بود. چون آنها بودند که این بهانه را به دست مخالفان ولایت فقیه و ولی فقیه دادند.
نکته جالب تر آنجاست که جریان انحرافی در حالی سعی می نمود خرج خود را پای ولایت فقیه بنویسد که در مقام نظر، قائل به ولایت فقیه نبوده و به برخی اداهای شبه عرفانی، عملا به تضعیف نظریه ولایت فقیه می پرداخت. تامل در برخی صحبت های مشایی که در آن دوران دست به دست می شد، خود گواه چنین مقوله ایست. علی ایحال، در نتیجه باید گفت یکی از اصلی ترین ضربات جریان انحرافی به جمهوری اسلامی و سرمایه های اجتماعی آن، اقداماتی بود که در راستای زمینه سازی برای تضعیف احترام و اعتماد مردم به ولایت فقیه و ولی فقیه انجام گرفت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com