گروه سیاسی: آنهایی که سال های 83 و 84 را بخاطر دارند، خوب می دانند که چه شد احمدی نژاد رای آورد. در این رای آوری، عوامل مختلفی نقش داشت اما یکی از مهمترین آنها، ایجاد جوی بود که احمدی نژاد توانست با بهره گیری از آن، سکان دار پست ریاست جمهوری شود.
به گزارش بولتن نیوز، جوی که احمدی نژاد در آن سال ها فراهم کرد، توجه ویژه ای به خواسته ها و دغدغه های عمومی داشت. در دورانی که مردم به شدت از رانت و دست های پشت پرده امور مختلف خسته شده بوده و تصور می کردند همه آنچه که در عرصه عملی سیاست کشور می بینند، چیزی جز خیمه شب بازی دست های پشت پرده نیست، او آمد و با یک شعار بزرگ، خیلی ها را دور خودش جمع کرد.
احمدی نژاد در تبلیغات انتخاباتی اش، شعارهای ضد الیگارشی سر می داد. او فهمیده بود مردم نسبت به نظام سیاسی زمان خودشان، تصوری مبتنی بر الیگارشی دارند. لذا با پر و بال دادن به آن و پرورش این مقوله، سخنرانی ها متعددی انجام داد که یکی از ارکان آنها، نقد الیگارشی موجود و تلاش برای رهایی از آن بود.
الیگارشی مورد هجوم احمدی نژاد از چندین سیاست مدار تشکیل شده بود که طیف های سیاسی مختلف را در بر می گرفت. او توانست با حمله به آنها، در اصل به رای مردم حمله کرده و آنها را تصاحب نماید. احمدی نژاد رای آورد و شد رئیس جمهور. رئیس جمهوری که علیه الیگارشی موجود قیام کرده بود. اما...
اما نفوذ به حلقه اول احمدی نژاد توسط جریانی که بعدها به جریان انحرافی معروف شد، کار را به جایی کشاند که رئیس جمهور ضد الیگارشی، خود دارای یک الیگارشی بسیار معدود و محکم شد. هر چه زمان می گذشت، شاهد دور شدن یاران اصیل و قدیمی احمدی نژاد از او می شدیم. از آیت الله مصباح گرفته تا دکتر چمران و از غلامحسین الهام گرفته تا مرحوم برادر ایشان که حتی مورد غضب آقای رئیس جمهور هم واقع شد.
در خاطرات و نقل قول های بسیاری از چهره های سیاسی کشور من باب معاشرت با احمدی نژاد این نکته مشترک وجود دارد و آن اینکه او ما را حساب نمی کرد. شاید بعضی وقت ها حق هم داشت. چون از یکسو کسی منکر وجود شبه الیگارشی خاصی در برخی نهادهای نظام نبود و از سوی دیگر، بسیاری از گله مندان از احمدی نژاد، دقیقا همان هایی بودند که در الیگارشی مورد غضب وی عضویت داشتند. شاید تا اینجای کار خیلی به احمدی نژاد نقدی وارد نباشد.
نقد اساسی آنجا وارد می شود که او تحت تاثیر افرادی قرار گرفت که آنها خصوصا از اواخر دولت نهم، خود را تبدیل به حلقه اول احمدی نژاد کردند و الیگارشی دور او را ساختند. مشایی که در راس همه آنها قرار داشت را باید خالق الیگارشی احمدی نژادی دانست. جوانفکر، بقایی، محرابیان، ملک زاده، شریف زاده، داوری و ... از جمله چهره های آشنای این الیگارشی هستند.
عملکرد این الیگارشی که منتج به تضعیف احمدی نژاد و تضعیف سیاست های مدیریتی کشور بود، باعث ایجاد نابسامانی های در ایران شد. هرچند در دو دوره دولت احمدی نژاد شاهد عملکردهای مثبت شاخصی بودیم اما وجود این حلقه نامیمون که رهبر انقلاب در ابتدای تشکیل دولت یازدهم نسبت به برخی انتصاب ها، خطر آنرا به شخص احمدی نژاد گوشزد کردند، باعث شد تا کنار گل های زیبای دولت نهم و دهم، خارهای گزنده ای هم شکل بگیرد که تا سال ها، تاثیرات آن بر جامعه ایرانی باقی خواهد ماند.
در نتیجه، مردمی که با رای به احمدی نژاد، به یک معنا به کسی رای داده بودند که قرار بود علیه الیگارشی زمان خودش قیام کند، با الیگارشی جدیدی روبه رو شدند. پس عجیب نیست اگر ببینیم اکثر این مردم اعتقاد داشته باشند "قانون بقای الیگارشی در ایران یعنی یک حلقه خاص، جایش را به یک حلقه خاص دیگر می دهد اما از بین نمی رود". و چه انگیزه ها و اعتمادهایی که من باب سواستفاده های الیگارشی پیرامون احمدی نژاد، از جامعه ایرانی گرفته نشد. خسارتی که به این زودی و به این راحتی، قابل جبران نیست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com