به گزارش بولتن نیوز، به دنبال سخنرانی اخیر ترامپ مبنی بر اعمال تحریمهای جدید علیه ایران و به منظور بررسی اینکه آیا تحریمها بر معیشت مردم تاثیری داشته یا نه با سعید صادقلو عضو پیوسته انجمن ژئوپلیتیک ایران و دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی به گفتوگو پرداختیم؛ مشروح گفتوگوی ما به شرح ذیل است:
تحریم یا تعبیر بینالمللی آن Sanction، کنشی است که به وسیله یک یا چند کنشگر بینالمللی زورگو (که مجریان تحریم هستند)، علیه یک یا چند کشور دیگر (که هدف تحریم هستند) انجام میشود.
معمولا تحریم به منظور محروم ساختن کشور هدف از انجام برخی مبادلات اقتصادی-تجاری و یا وادار ساختن آن کشور به پذیرش هنجاری معین از سوی مجریان تحریم انجام میگیرد.
فارغ از اینکه این تحریمها و فشارها، نه تنها تاثیری نمیتواند داشته باشد، بلکه اساساً تجربه نشان داده است که تحریم، تنها زندگی آحاد مردم یک سرزمین و متن جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد و بنابراین از لحاظ فلسفی، خلاف و ضد منزلت بشریت است.
به عنوان مثال، تحریم دارو بر مردم کشوری خاص، اگر نقض حقوق طبیعی بشر نیست، پس اسمش چیست؟ اقدام تنبیهی به عنوان تحریم را در تجربه کشورهایی چون کوبا، روسیه، سوریه، عراق، کرۀ شمالی، ژاپن، آلمان (پس از جنگ جهانی اول) و غیره میتوان دید؛ البته بزرگترین تحریم تاریخ را باید، تحریم گستردۀ کشورمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانست.
ریشههای تحریم در نظام بینالملل، بویی از عدالت و حقیقت نبرده است. تحریم، در جهان حاضر به معنای این است که کنشگران به اصطلاح قدرتمند جهان، که خوی سلطهگری دارند، و حس میکنند صاحب نظم و امنیت جهان هستند، کشورهایی را که با معیارها و ارزشهای آنان سرسازگاری ندارند و کمر همت بر استقلال نظامی، علمی، فرهنگی و اقتصادی خود بستهاند را مورد هجمه قرار دهند و در تنگنا بگذارند. هستۀ این سلطه گران تحریم کننده هم کشورهای محدودی در اروپای غربی و آمریکای شمالی هستند.
در واقع میتوان گفت، یکی از علل ایجاد تحریمها، ترس نظام سلطه از آفریده شدن قدرت جدید و مستقل در جهان است. طبیعتاً صاحبان قدرت و سلطهگران در جهان غرب، علاقمند نیستند که کشورهای مستقلی را ببینند که وابستگی خود را به غرب در همۀ زمینهها کم کردهاند و این خود یکی از مهمترین دلایل ایجاد تحریمها هستند.
در سوال قبلی بیان کردم که اساسا غرب، با روحیۀ استقلال طلبی سایر کشورها که جزیی از غربِ مرسوم نیستند مشکل دارد. نخستین تحریم جامع سراسری علیه ایران در دوران معاصر، تحریم انگلستان علیه ایران، به منظور واکنش در برابر انتخاب دکتر مصدق به وزارت بود که هدف ملیکردن صنعت نفت را دنبال میکرد.
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که اساسا دریایی از تحریمها علیه کنش و منش انقلابی ملت ایران شروع گردید؛ پر واضح بود که پس از سقوط حکومت دستنشاندۀ پهلوی، که غالبا آلت دست سلطهگران بود و خواستههای آنان را اجرایی میکرد، غرب با پیروزی انقلاب اسلامی که یکی از شعارهای آن استقلال بود مشکل اساسی دارد. اساس تحریمهای غرب علیه ایران، بحث حقوق بشر و ساخت موشک نیست، بلکه اساس تحریمها، نگاه درونی ملت ایران است که انقلابی در جهان به پا کرده است و نور آن بر سایر ملل تحت ظلم جهان بازتاب داشته است، و این بوده که غرب و سلطهگرایان غربی را به چالش کشانده است.
در خصوص تحریمها، نخستین بحثی که در زمینۀ کاهش آسیبها میتواند کارساز باشد، قطعا ایجاد «خودباوری» عمومی در ملت است. تا زمانی که این خودباوری عمومی در کلیت ملت نهادینه نشود، نوعی خودباختگی نسبت به غرب و جهان توسعه یافته در بخش زیادی از جامعه وجود دارد.
در این زمینه من بیشتر به بحث فلسفۀ خودباوری ارجحیت میدهم. کافی است که سری به دانشگاههای ما بزنید. در دانشگاهها، عمدتاً چه روحیهای حاکم است؟ آیا روحیۀ استقلال ایران اسلامی حاکم است و یا اینکه اکثر قریب به اتفاق دروس و کلاسها برگرفته از مطالب غربی و منابع لاتین است؟
پاسخ متاسفانه خارجیها هستند، یعنی کسی به طور مطلوب به حرف و سخن اندیشمند داخلی و فارسی زبان گوش فرا نمیدهد؛ پس میبینیم که این خودباختگی در جامعه ما پررنگ است، و این علامت بدی است. این خودباختگی در سایر زمینههای اجتماعی هم وجود دارد، به عنوان مثالی دیگر، شما کافی است که به لباس فروشیها سری بزنید، لباسهای باکیفیت ایرانی را میبینید که متاسفانه با مارکهای مطرح خارجی هویتشان تغییر یافته است و زمانی که پی ماجرا را میگیریم، میفهمیم که اگر روی آن لباسهای با کیفیت ایرانی، برچسب ایرانی باشد، استقبالی از سوی مشتری برای خرید آن انجام نمیشود
این برمیگردد به همان روحیۀ دیگربرتربینی در بین جامعۀ ایرانی و این بسیار خطرناک است. میتوان گفت که ما گرفتار «تحریم خودباوریمان» هستیم، نه تحریم غربیها. هرچند که تحریمها در موارد بسیاری، موجب رشد و توسعۀ تولیدات ما شدهاند. بهترین مثال در این زمینه، صنعت موشکی بسیار پیشرفته و دشمنشکن کشورمان است.
اقتصاد مقاومتی، کلیدواژۀ اصلی رشد و توسعۀ هر کشوری است، هرچند که در سرزمینهای مختلف، نامهای گوناگونی بر آن نهاده شده است. مقاوم سازی اقتصاد ملی، تفکری منطقی و عقلائی است که تمامی کشورهای پیشرفته و توسعهیافتۀ جهان، آن را پیگیری کرده و میکنند. اقتصاد مقاومتی، به معنای تحمیل سختی و ریاضت اقتصادی بر مردم نیست. بلکه اقتصاد مقاومتی به عنوان یک گفتمان توسعهای، اشاره به صرفهجویی، بهینهسازی، درونگرایی ذاتی، سادهزیستی و محیطزیست محوری دارد.
در واقع میتوان گفت که همۀ مکانیسمهای خوب توسعه در این اصطلاح جمع شده است. اما مقاومسازی اقتصاد ملی نیازمند استراتژیهایی است که عبارتند از: 1) استراتژی ارزش افزوده بر روی مواد خام. 2) استراتژی تولید کالاهای اساسی. 3) استراتژی جایگزینی واردات. 4) استراتژی تشویق صادرات. 5) اصلاح ساختار اداری کشور. 6) مدیریت مصرف منابع. 7) توجه به اصل مکانیابی صنعتی. 8) اصل مزیت نسبی، اصل آمایش سرزمین، نقش و جایگاه اکوتوریسم و مهتر از اینها امنیت و تضمین سرمایه گذاری.
یادمان باشد که منظور از اقتصاد مقاومتی، بستن درهای کشور به روی خارج نیست و صرفاً نگاه درونی نیست، چرا که هیچ کشوری در دنیا نیست که بتواند تمام مایحتاج خود را از درون کشورش تامین کند و به هر حال هر کشوری به صورت طبیعی هم صادرات و هم واردات دارد؛ مهم این است که بوممحوری، تقویت بنیانهای داخلی و لزوما باور به استفاده از توان داخلی در یک کشور نهادینه گردد و در عمل آن را شاهد باشیم.
عامل نخست را، همان بحث خودباوری میدانم. چرا که تا زمانی که از نظر سایکولوژیک، کلیت ما ایرانیها نگاهمان به کالاهای فرهنگی-تجاری غربی باشد، شرایط اقتصادی کشور بهبود مطلوبی پیدا نمی کند. در کشور باید به طور ریشهای بر روی «خودباوری» کار کنیم و این چیزی است که از مدارس و نهاد مهم خانواده شروع میگردد. اگر کودک از سن کم یاد بگیرد که او به عنوان یک ایرانی میتواند حرف و فکرش مهم باشد، قطعا زمانی که بزرگ میشود مجبور نیست حرفهای فلسفی غربیها با هر درجه از کیفیت را سرلوحه کار خود قرار دهد.
ما باید بدانیم که غرب تفاوت ماهوی با ما ندارد و برتری ذاتی خاصی بر دیگر انسانها ندارد. عامل بعد صرفهجویی و بهینه مصرف کردن منابع است. عامل مهم دیگر، اصلاح کردن فرآیندهای اداری بیمارگونۀ کشور است که هزینۀ زمانی و مالی زیادی را بر دولت و ملت تحمیل میکند.
به عنوان مثال و به عنوان یک نمونۀ کوچک، جوانان نخبه و بیادعای کشور، برای ثبت یک شرکت دانش بنیان باید مراحل مختلف و طاقت فرسائی را پشت سربگذارند که به ندرت موفق میشوند به مرحلۀ نهایی که ثبت شرکت و پس از آن کسب سود کافی است دست یابند.
در نهایت باید بگویم که این تحریمها نیستند که به خودی خود اثر منفی بر یک جامعه میگذارند، بلکه این کمبود خودباوری و پس از آن شرایط نامناسب اداری و مدیریتی در سطح مسئولان است که موجب آشفته شدن اوضاع اقتصادی میگردد.
منبع:خبرگزاری علم و فناوری از استان مرکزی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com