به گزارش بولتن نیوز، سالمندي به سمت زنانه شدن پيش ميرود؛ اين خود پديدهاي است كه جدا از شتاب تغيير ساختار سني جامعه و ۱/۵ برابر شدن جمعيت سالمندان كشور طي يك دهه قابل بررسي است. زنانه شدن سالمندي يعني زنان تنهايي كه خيليهايشان هرگز ازدواج نكردهاند و خيليهايشان بعد از طلاق و جدايي هيچگاه در موقعيت ازدواج مجدد قرار نگرفتهاند و در دهههاي آينده چالشي جدي براي اين جمعيت و جامعه به وجود خواهد آمد و در بهترين حالت و در صورت برنامهريزيهاي مناسب براي تأمين آينده اين جمعيت طي دهههاي آينده شاهد شكلگيري خانههاي سالمندان زنانهاي خواهيم بود كه خيل زنان سالمند تنها، سالهاي پاياني عمر خود را در آنجا ميگذرانند.
پيري فصل برداشت زندگي است؛ روزگاري كه آنچه در جواني كاشتهايم بايد درو كنيم، اما ساختارهاي حاكم بر جامعه بهگونهاي است كه عوامل متعددي بر محصول مزرعه زندگي هر يك از ما تأثيرگذار خواهد بود. اين درست رخدادي است كه به دليل سياستگذاريهاي اشتباه حوزه جمعيتي و همچنين تغييرات سبك زندگي در خواب غفلت دستگاههاي فرهنگي كشور موجب شده تا سالمندي با شيب تندي در كشورمان رخ دهد و در اين ميان با كاهش جدي ازدواج و افزايش طلاق نه فقط شاهد تندتر شدن شيب پيري سيماي جمعيت باشيم، بلكه بخشي از اين جمعيت به واسطه اين بيبرنامگيها دچار چالش جدي شده و پديدههاي اجتماعي تازهاي را در برابر جامعه قرار دهند. ايران جزو چند كشور اول جهان است كه به سرعت درصد سالمندي آن افزايش مييابد. در كشورهاي توسعهيافته بيش از نيم قرن طول كشيده تا سالمندي جمعيت طي شود ولي در جامعه ايران به علت كاهش سريع و چشمگير نرخ باروري، نيمي از اين مدت به درازا كشيد كه ورود به فاز نخست سالمندي اتفاق بيفتد. پديدههاي قابل تأملي نظير سالمندي و زنانه شدن آن.
۳۰ درصد سالمندان فقيرترين اقشار جامعهاند
به گفته رئيس سابق دبيرخانه شوراي ملي سالمندان كشور، فقر در سالمندان جدي است و نزديك به ۳۰ درصد از سالمندان در دهك اول درآمدي هستند و فقيرترين اقشار جامعه محسوب تخمين زده ميشود تا ۲۰ سال آينده بيش از ۱۵درصد جمعيت كشور ما را سالمندان تشكيل دهند و پيشبيني ميشود كه درصد سالمندان ايران تا سال ۲۰۲۵ ميلادي يعني ۸ سال ديگر به ۱۰ و تا ۲۰۵۰ يعني ۳۳ سال ديگر به بيش از ۳۰ درصد برسد ميشوند. يك ميليون و ۸۰۰ هزار سالمند در كشور از هيچ نوع پوشش دستگاههاي حمايتي و صندوقهاي بازنشستگي برخوردار نيستند. همين حالا هم با وجود سهم ۹/۳ درصدي سالمندان از جمعيت شاهد كارگري و دستفروشي پيرمردان و پيرزناني با قد خميده هستيم؛ پدربزرگها و مادربزرگهايي كه دخل و خرجشان با هم جور نيست و به دليل فقدان هرگونه پشتوانه اجتماعي ناگزيرند در ايام پيري و استراحت و با تمام ناتواني كمر خميدهشان زيربار تأمين زندگي خميدهتر شود. براساس سرشماريهاي عمومي نفوس و مسكن، جمعيت سالمندان كشور طي دهه گذشته (سالهاي ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵) نزديك به ۱/۵ برابر شده است. متوسط رشد سالانه جمعيت در افراد سالمند طي دوره ۹۵- ۱۳۹۰ برابر ۳/۷ درصد و در دوره ۹۵- ۱۳۸۵ برابر ۳/۴ درصد است. آنگونه كه وزير بهداشت ميگويد تخمين زده ميشود تا ۲۰ سال آينده بيش از ۱۵درصد جمعيت كشور ما را سالمندان تشكيل دهند و پيشبيني ميشود كه درصد سالمندان ايران تا سال ۲۰۲۵ ميلادي يعني ۸ سال ديگر به ۱۰ و تا ۲۰۵۰ يعني ۳۳ سال ديگر به بيش از ۳۰ درصد برسد.
زنانه شدن سالمندي
بر اساس سرشماري سال ۱۳۹۵ جمعيت از ۷۹ ميليون و ۹۲۶ هزار و ۲۷۰ نفر جمعيت كشور، ۷ميليون و ۴۱۴ هزار و ۹۱ نفر را ۶۰ ساله و بيشتر تشكيل ميدهند. به عبارت ديگر ۳/۹ درصد جمعيت كشور سالمند هستند كه ۴/۷۲ درصد آنان در مناطق شهري و ۶/۲۷ درصد در مناطق روستايي سكونت دارند.
از سوي ديگر بر اساس گزارش مركز آمار و اطلاعات راهبردي وزارت رفاه، به ازاي هر ۱۰۰ نفر زن سالمند، ۹۷ مرد سالمند وجود دارد. اين امر حاكي از افزايش تعداد سالمندان زن نسبت به مردان سالمند است كه البته با توجه به ميزان مرگ و مير بالاتر و در نتيجه اميد به زندگي پايينتر مردان نسبت به زنان و نيز مراقبتهاي سلامتي و پزشكي زنان نسبت به مردان، افزايش تعداد زناني كه به سنين سالخوردگي ميرسند، دور از انتظار نيست.
به گفته فريد براتي سده، رئيس سابق دبيرخانه شوراي ملي سالمندان بر اساس آمار در سال ۱۴۰۰ به ازاي هر ۱۰۰ زن سالمند، ۸۸ مرد سالمند خواهيم داشت و در واقع زنانه شدن سالمندي در آينده محقق خواهد شد. وي تصريح ميكند: وقتي به آمار زنان سالمند تنها نگاه ميكنيم تعداد آنها سه تا چهار برابر مردان سالمند تنها است و اين پديده زنانه شدن سالمندي در كشور را نشان ميدهد. همچنين وقتي به آمار سالمندان در دهههاي گذشته نگاه ميكنيم سالمندي و تنها شدن زنان روزبهروز در حال افزايش است كه اين پديده در آينده مشكلات بسياري براي سالمندان به ويژه زنان به همراه خواهد داشت.
چرايي آمار چند برابري زنان سالمند تنها
تنهايي زنان سالمند دلايل متعددي دارد؛ از زناني كه هرگز ازدواج نكرده و به تجرد قطعي رسيدهاند، تا زناني كه ازدواج كردهاند، اما جدا شدهاند و به دليل تابوهاي اجتماعي نتوانستهاند شانس خود را براي يافتن شريك زندگي مناسب دوباره بيازمايند. با عنايت به كاهش طول عمر زندگي در سالهاي اخير و با توجه به اينكه نيمي از طلاق ها در پنج سال اول زندگي رخ ميدهد، اغلب اين زنان هم فرزندي ندارند و بديهي است با رسيدن به سنين پيري تنها ميمانند.
آنطور كه ناهيد تاجالدين، عضو هيئت رئيسه كميسيون اجتماعي مجلس ميگويد: آمارها نشان ميدهند ۹۰ درصد زنان پس از طلاق ازدواج نميكنند. اين در حالي است كه ۹۰ درصد مردان پس از طلاق مجدداً ازدواج خواهند كرد. در حقيقت شانس زنان براي ازدواج مجدد يك نهم مردان است. همين شانس كمتر براي ازدواج مجدد در كنار تجرد قطعي و همچنين اميد به زندگي بالاتر در زنان از جمله دلايلي است كه موجب شده تا چهره پديده سالمندي در كشور زنانه شود. بديهي است نيازهاي زنان با مردان متفاوت است؛ زنان سالمند تنها با دنيايي از عاطفه و نياز به محبت بايد تمام تنهاييهايشان را خود به دوش بكشند و شرايط تحميلي جامعه موجب ميشود تا گاهي اوقات چيزي متفاوت از آنچه در جواني كاشتهاند در پيري درو كنند.
منبع: پایگاه تحلیلی رصد
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com