گروه اقتصادی: بانک سرمایه به خاطر معوقه 8 هزار و 300 میلیون تومانی 30 نفر به این بانک اوایل امسال در صدر اخبار و توجهات قرار گرفت؛ البته تخلفات صورت گرفته ابتدا متوجه صندوق فرهنگیان بود که بعد از تحقیق و تفحص دستگاه قضایی و مجلس، تخلفات بانک سرمایه و مدیرانش نیز محرز شد. جعفری دولت آبادی دادستان تهران در نشست خبری که دوازدهم شهریورماه برگزار شد، از بازداشت مدیر عامل بانک سرمایه خبر داد و نصب برخی مدیران نالایق را عامل اصلی فساد دانست. چهارم مهرماه نیز سخنگوی کمیته تحقیق و تفحص صندوق ذخیره فرهنگیان خبر از قطعی شدن تخلفات فاحش مالی در بانک سرمایه و صندوق فرهنگیان داد و گفت: به برخی از افراد تسهیلاتی داده شده است که ضمانت بانکی نداشتند و در چارچوب قانون این کار انجام نشده در واقع این مسئله به دلیل اعمال سلیقه شخصی مدیران وقت بوده است.
به گزارش بولتن نیوز، بعد از برکناری محمدرضا خانی در تاریخ 29 فروردین ماه امسال، علیرضا پویان شاد مدیرعامل بانک سرمایه شد. هرچند که پویان شاد سابقه فعالیت در بانک های سپه، پارسیان، اقتصاد نوین و ایران زمین را در کارنامه خود دارد، اما با آمدنش به بانک سرمایه حاشیه های بسیاری رقم خود، بخشی از این حاشیه ها را در مطلب سایت بانک روز با عنوان «آقای مدیرعامل دوستی با منافقین افتخار ندارد» را می توانید مطالعه کنید. در ادامه نیز گفتگوی بولتن نیوز را با محسن علیپور عضو هیئت مدیره شرکت مهر ماندگار بانک سرمایه درباره این حواشی ملاحظه خواهید کرد.
* ابتدا خودتان را معرفی کنید و از سمت تان در بانک سرمایه بگویید.
- محسن علی پور هستم. عضو هیئت مدیره شرکت مهر ماندگار بانک سرمایه؛ البته به جهت قانونی عضو هستم ولی به جهت سیستماتیک دیگر عضو نیستیم. الان هم عضو هیئت مدیر شرکت واسپاری میلادشهر شهرداری تهران هستم.
* چند وقت در بانک سرمایه بودید؟
- من تقریباً یک سال و نیم قبل به بانک سرمایه آمدم.
* مدیریت های قبلی بانک چطور بود؟
- ما دو یا سه مدیریت داشتیم، مشکلات اصلی بانک از صندوق بود. یک سری مسائل تکلیفی از صندوق داشتیم و دقیقاً عنوانش همین موارد تکلیفی بود. باید انجام میشد.
* تکلیفی که سهامدار، اعمال می کرد؟
- دقیقاً، عمده مشکلات از آنجا بود و قاعدتاً یک سری تخلفات به صورت شخصی انجام میشد، اما عمده مشکلات از صندوق بود.
* در مورد بانک سرمایه بگویید، از تغییر و تحولاتی که مکرراً در بانک سرمایه رخ میدهد.
- بانک سرمایه چند سال است که دستخوش تغییرات فصلی است و نمیتوان در مورد این تغییرات نظر دیگری داد. یعنی در هر فصل یک مدیرعامل به سر کار میآید و این برای سیستم بانکی ضعف محسوب میشود که یک مدیر سه ماه یا شش ماه، پنج ماه یا چهار ماه یا بعضاً دو ماه مدیرعامل یک بانک باشد و آسیبی بالاتر از این برای یک بانک وجود ندارد. شاید اگر بانک دیگری به غیر از بانک سرمایه بود، الان وضعیتی بهتر از مؤسساتی که تعطیل شدند، نداشت.
* چرا این تغییرات رخ می داد؟
- یک مقطعی که اعمالنظر و سلیقه شخصی مدیران سابق صندوق ذخیره فرهنگیان بود و مدیران دیگر نظرشان را تأیید نمیکردند یا این که با آنها همراهی نمیکردند. به جایی رسیده بود که مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان شخصاً در جلسات هیئت مدیره بانک حضور پیدا میکرد که این خودش بالاترین ضعف بود. مدیرعامل صندوق شأن خودش را آن قدر پایین میآورد که میگفت جلسه هیئت مدیره بدون حضور من نباید برگزار شود و حتماً مدیرعامل صندوق باید حضور داشته باشد و این حرکت اعمالنظر محسوب میشود و به نوعی اعمال سلیقه است. شما وقتی که مدیر را منصوب می کنید، به مدیر اختیارات میدهید و اگر به او اختیارات ندهید همین اتفاق میافتد و طرف میگوید که من مدیرعامل هستم و تصمیم گیرنده کس دیگری است. من باید قانوناً پاسخگو باشم و کس دیگری باید برای من تصمیم بگیرد.
بالاخره زمانی که مدیر عامل صندوق در این جلسات شرکت میکنند، مدیرعامل و هیئت مدیره نمیتوانست مدیریت فنی اعمال کند؛ نه اینکه آن آدمها را داشته باشند، سیستم مدیریت صندوق سیستم غلطی بود. صندوق درست است که سهامدار بانک است؛ سهامدار براساس قوانین بانک مرکزی نمیتواند اعمال مدیریت کند، میتواند عضو هیئت مدیره معرفی کند، به کجا معرفی کند؟ به بانک مرکزی معرفی کند. در صورتی که بانک مرکزی صلاحیت فنی و حرفهای و تخصصی به او بدهد میتواند بیاید و عضو، مدیرعامل یا رئیس هیئت مدیره و یک سری مسئولیتهای دیگر که بانک مرکزی آن را تأیید میکند، شود. بعد از اینکه بانک مرکزی تأیید کرد سهامدار نمیتواند دخلوتصرفی در بانک داشته باشد و قرار نیست سهامدار غیرحرفهای و غیربانکی و ناآشنا به این سیستم بیاید اعمال مدیریت کند. وقتی اعمال مدیریت کند آخر کار همین میشود، یک سری پول در قالب تسهیلات و مشارکت خارج و ... میشود و الان میخواهیم آن را به بانک برگردانیم. نه اینکه آن آدم حتماً در آنجا فساد کرده است. آنرا باید سیستم قضایی تشخیص دهد که فسادی انجام شده است یا نه. اما شاید واقعا میخواست کار کند اما چون غیرحرفهای و ناآشنا به سیستم اقتصادی بود، نمی توانست. این آدم قبل از اینکه بیاید و مدیرعامل صندوق باشد هیچ مسئولیت اقتصادی نداشته است و رئیس سازمان آموزش و پرورش کرمان بوده است و وقتی من یک رئیس سازمان آموزش و پرورش استانی را برمیدارم و میآورم و میگذارم مدیرعامل صندوق که میلیاردها تومان پول در شرکت هایش جابهجا میشود و ناآشنا به سیستم شرکت داری است چه اتفاقی میافتد؟ این اتفاق میافتد که آن آدم بیاید و بگوید که من مدیرعامل صندوق هستم و سهامدار عمده بانک سرمایه ام و تا جایی رسیده بود که حتی بعضی از جلسات هیئت مدیره را اگر آقای مدیرعامل صندوق حضور نداشتند، برگزار نمیشد. این خیلی بد است. جلسه هیئت مدیره یک بانک با حضور سهامدار حقوقی، نه حقیقی ان بانک برگزار نمیشد. بانک یک سهامدار حقوقی دارد که یک شخصیت حقوقی است و رئیس آن دستگاه حقوقی میگوید که من باید باشم، نه اینکه حتماً آن آدم دنبال فساد بوده باشد. من میگویم که این آدم شاید میخواست کار کند و یک جاهایی میخواسته قدمی بردارد و یک کار بزرگی را شکل دهد، اما وقتی من یک آدم غیر حرفهای را در یک منصب حرفهای میگذارم و بدون هیچگونه سابقهای به پست مهم منصوب میکنم اینطور میشود. شما ببینید صندوق ذخیره فرهنگیان ماشین سازی اراک، پتروشیمی فرهنگ، بانک، شرکت هواپیمایی، شرکت سرمایهگذاری، شرکت تجهیزات آموزشی، گروه عمران و مسکن، شرکت بیمه و تشکیلات عریض و طویل دیگر را دارد که به دست آدمی میدهد که شغل او قبلاً رئیس سازمان آموزش و پرورش استان کرمان بوده است. بالاترین مسئولیت این شخص این بود. نه این که رئیس سازمان آموزش و پرورش کرمان شأنیت پایینی داشته باشد، نه؛ اما در حوزه آموزش میتواند بهتر کار کند او میتواند معاون وزیر و وزیر باشد و در قسمت آموزش و پرورش سمتهای بالایی داشته باشد، اما نمیتواند مدیرعامل صندوق ذخیره باشد، چرا؟ چون صندوق ذخیره یک بنگاه اقتصادی است شما یک آدم صرفاً با سابقه آموزشی را نمیتوانید رئیس یک دستگاه اقتصادی بگذارید، قطعاً در آن تخلف به وجود میآید، چرا؟ چون آگاهی ندارد. اولین اصل برای اینکه تخلفی به وجود نیاید، اطرافیان آن است و بالاخره کسی که به آن دستگاه وارد میشود یک سری آدمها هستند که میخواهند از او سوءاستفاده کنند. خدا کند که آن آدم تخصص نداشته باشد چه بهتر. وقتی تخصص داشته باشید و به شما بگویند که فلان کار را انجام دهید کمی استدلال میکنید و میگویید نه، این راهش نیست … یک آدم غیر حرفهای را گذاشتند و قاعدتاً تخلف رخ میدهد.
وقتی میآیند و به یک آدم حرفهای می گویند که مثلاً ما تسهیلات میخواهیم؛ میگوید تسهیلات قاعده و اصول دارد شما باید به شعبه بروید و حساب باز کنید، درخواست دهید؛ به صورت سیستماتیک به سرپرستی میرود و سرپرستی به اعتبارات میفرستد و اعتبارات کارشناسی میکند؛ اعتبارسنجی میکند و به هیئت مدیره میرود و در مورد آن بحث میشود. اگر من غیر حرفهای باشم به آنجا میروم و میگویم آقای مدیرعامل؛ من فلان شرکت را به آنجا میفرستم، آنها میخواهند یک کار اقتصادی کنند این تسهیلات را به آنها بدهید. او هم اگر بگوید نه، چند روز بعد من مدیرعامل او را عوض خواهم کرد. چرا؟ چون فکر میکنم آن پاسخ نه ای که او به من میگوید به من بیاحترامی میکند و حرف مرا گوش نداده است؛ من سهامدار عمده بانک هستم و باید حرف مرا گوش دهد و این حرکت ناشی از آن است که شخصیت غیرحرفهای را بر سر کار گذاشته ایم. وقتی حرفهای باشد و نه میگوید؛ حتما که درست میگوید و باید روند آن طی شود و به من برسد. اگر روند آن طی نشود فساد در آن اتفاق میافتد و تسهیلات کلانی که فساد در آن بوجود میآید از بالا به پایین است هیچکدام از پایین به بالا نبوده است. هرکس از شعبه بالا رفته است همه پولها و وثیقههایش را گرفتهاند، کارهایشان را انجام دادهاند و پدر او را درآوردهاند. اگر یک قسط او دیر شده باشد چند بار جریمه از او میگیرند. کسی بود که آمده و 1000 میلیارد تومان گرفته و وثیقه هم نداده است که مربوط به بانک سرمایه است. نتوانسته بازپرداختی داشته باشد. او را گرفتهاند و الان هم در زندان است در آخر نیز با چند وثیقه از اینطرف و آنطرف جور کرده است و از املاکی که از پول همین مجموعه خرید است. همین ها را از بانک سرمایه و چند جای دیگر تسهیلات گرفته است و چند ملک خریده است؛ ملک در طول یک زمان ارزش افزوده خود است و چون ایشان پول داشته است نصف قیمت خرید کرده است و با وثیقه همان املاک الان بیرون است. زمانی که بیرون میآید همین آدم کارهای دیگر را هم میکند و خیلی راحت تخلف میکند. انگار نه انگار اتفاقی افتاده است. زمانی که بدهکاران کلان بانکی را میگیرند و بازداشت میکنند انگار شرایط بیشتری برای آنها فراهم میشود؛ این اتفاق افتاده است.
* مدیرعامل صندوق را چه کسی انتخاب می کند؟
- این شخصیت را وزیر آموزش پرورش باید انتخاب کنند. نه، هیئتامنای صندوق. صندوق ذخیره فرهنگیان اساسنامه دارد که وزیر آموزش و پرورش به پیشنهاد اعضای هیئت امنا، مدیرعامل صندوق را انتخاب میکنند.
* پس می توان گفت دلیل اصلی این همه تغییر مدیریت، اعمال نظرهای مدیرعامل صندوق بوده است؟
- دلیل اصلی است. شما ببینید وقتی کسی وارد یک تشکیلات میشود، اگر آدم بدی هم باشد بالاخره چند کار مثبت و خوب هم انجام میدهد؛ نداریم که صرفاً یک آدم کاملاً خوب باشد یا کاملاً بد باشد. اگر انسان بدی هم باشد دوست دارد کار کند و چند کار مثبت هم انجام میدهد. بالاخره میخواهد بگوید که من در اینجا یک کاریکردم و اگر فردا از اینجا رفتم کسی نگوید که کاری نکرده است. کسی که دو، سه، چهار ماه و نهایتاً پنج ماه در آنجا مدیریت میکند و آن هم ترسولرز دارد که آیا فردا در این سمت هستم یا نیستم؟ آن مدیر میتواند برای یک سال آینده و دو سال آینده برنامهریزی کند. مدیر اگر در سیستم بانکی میخواهد باشد باید حداقل یک سال برنامهریزی داشته باشد و یا اینکه بگوید سه سال من در اینجا میخواهم کار کنم و این برنامهریزی من است تا بتواند براساس آن برنامهریزی پیش برود وگرنه تا این که طرف بیاید و خودش را جمع کند و آشنا شود سه یا چهار ماه بابت آشنایی و شناخت نسبت به مجموعه که در کجا چه کاری باید انجام دهد و در کجا باید کدام کار را متوقف کند و در کجا باید میزان کدام کار افزایش دهد. همین مسئله خودش زمان میخواهد.
* الان نقش بانک مرکزی در اینجا چیست؟
- بالاخره بانک مرکزی تذکرات خودش را به بانک سرمایه داده است.
* فقط تذکر داده است؟
بانک مرکزی یک سری محدودیتها دارد، چون بانک مرکزی نمیتواند بیاید و بگوید که بانک سرمایه مثلاً برنامههای خودش را به هم بزند و بگوید که مثلاً فلان کار باید لغو فعالیت شود. چون اگر بخواهد لغو مجوز کند، باید مشکلات بعدی را هم بپذیرد و بانک مرکزی باید تعهدات آن را اجرا کند. بهترین حالت این است که بانک سرمایه را اینها نگه میداشتند که بیاید و تذکرات را به آنها بدهد، شفافیت مالی ایجاد کند و مطالبات را پس بگیرد؛ روندی اینچنینی داشته باشد . بانک مرکزی در سالهای گذشته تذکرات لازم را به بانک سرمایه داده است. یک جاهایی مخالفت کرده و یک جاهایی ممانعت کرده است اما مشکل بانک مرکزی نیست، مشکل مدیریت حاکم بر بانک سرمایه است. مشکل صندوق ذخیره فرهنگیان است. مشکل آدمهای بیرونی مؤثر بر سیستم آموزش و پرورش بودند. مشکل بعضی از نمایندگان مجلس بودند که وزیر آموزش و پرورش را تهدید به استیضاح میکنند که حتماً باید فلان مدیر را بگذارید. مشکلات اینها هستند؛ مشکل بانک مرکزی اتفاقاً نیست. این قصه کاملاً برعکس است و اگر بخواهیم بگوییم که بانک مرکزی تذکرات لازم به بانک سرمایه را نداده است این درست نیست. تمام تذکرات را داده است و مدیران را براساس صلاحیت تعیین کرده است. کاملاً بر اساس ضوابط بررسی کرده است که مثلاً در فلان جا باید این مدرک تحصیلی باشد. بالاخره تمام امور و کارهای یک اشل دارد و بر اساس این اشل مدیر و عضو هیئت مدیره و … تعیین میشود. بانک مرکزی همه این کارها را درست انجام داده است و هیچ مدیر غیر حرفهای را در بانک سرمایه نیاورده است همه اینهایی که در بانک سرمایه مدیرعامل و عضو هیئت مدیره بودند یک سابقه بانکی داشتند، یک سابقه حرفه ای داشتند اما مشکل که بود؟ مشکل کسانی بودند که آمدند و در بانک سرمایه میخواستند اعمال مدیریت کنند، نفر خودشان را بگذارند در این اواخر هم نورٌ الا نور شد و مدیر عاملی که آوردند با فشار نماینده خاصی در مجلس که سهامدار عمده یک بانک بود و با فشار همان آدم و تهدید وزیر به استیضاح وادارکردن که حتماً این آدم مدیرعامل بانک سرمایه شود. چرا؟ چون همان آدم خودش 900 میلیارد تومان بدهکار است. نه به جهت شخصی، در یک مجموعه که سهامدار است و سهامدار یک مجموعه حقوقی یک تعاونی بوده و بعداً آمده ادغام شده و به بانک تبدیل شده است الان طرف صاحب بانک است و همین آدم که صاحب این بانک است آمده و میگوید که به این شرط شما را استیضاح نمیکنیم که مثلاً فلان مدیر را بیاورید بگذارید. مدیر فعلی کیست؟ معاون بانک طرف است. فساد به وجود نمیآید؟ شاید فساد فعلی به وجود نیاید شاید به جهت اینکه تسهیلات مجدد بدهد الان کاری برایش نکنند؛ اما باید بیاید و شفافسازی کند؛ مدیرعامل فعلی شش ماه است که آمده. در این شش ماه چه کار کرده، کارش چه بوده است؟ بایستی بیاید این تسهیلاتی که بیرون بوده است را برگرداند و در این راستا باید بیاید و توضیح بدهد. برخوردش با بانک ایران زمین چه بود؟ اگر از این برخورد با بانک ایران زمین بگذریم، برخوردش با تعاونی مولی الموحدین چطور بود است؟ تعاونی مولی الموحدین چه میزان از بدهیاش را در این مدت تسویه کرده است؟ شائبه به وجود میآید؛ ما میگوییم که یک بدهکار داریم و این بدهکار یک رفیق دارد و این رفیق 10 یا 15 سال است که بازنشسته شده است؛ یک آدم بازنشسته قاعدتاً توان ندارد آمده و معاون بانک این آقا شده است که ایشان در آن بانک سهامدار هستند. حالا این آدم از آنجا به اینجا میآید؛ شائبه به وجود نمیآید؟ اگر من هم باشم برایم شائبه به وجود میآید.
* این موضوع و این شائبهای که میگویید؛ حساسیت نهادهای نظارتی و بانک مرکزی را به همراه نداشت که چه طور شده ایشان به عنوان مدیرعامل معرفی شده، یا همه اینها تحت الشعاع بحث آن استیضاح وزیر که میگویید، قرار گرفت؟
- نگاه کنید! بانک مرکزی قاعدتاً وظیفهاش، تأیید است. نمیتواند مثلاً آقای پویان شاد را به عنوان مدیرعامل معرفی کند. میگوید باید آن شاخصهها را بشناسید. یک مسئول بانک مرکزی نمیتواند تحقیق کند که ببیند آیا این شخص با فلان بدهکار رفیق است یا خیر؟ این مثلاً با فلان آدمی که پولی را به تاراج برده، رفیق است، ارتباط دارد یا نشست داشته یا نداشته است؟ این وظیفه کیست؟ وظیفه دستگاه نظارتی است و دستگاه نظارتی تاییده امنیتی میخواهد و وقتی طرف میرود و میبیند که تأیید دستگاه قضایی باید تأییدیه کیفری داشته باشد و یک روند مشخصی دارد. اما الان که به روند افتاده است و کار میکند قاعدتاً باید دستگاه نظارتی بر آن نظارت داشته باشد. نه اینکه ایشان ارتباطی داشته باشد؛ بلکه ایشان مدعی بر ارتباطات دیگری است.
* از چند جای دیگر هم در این باره شنیده و خوانده بودم که ایشان گفته است با شخص مسعود رجوی ارتباط داشته و جالب اینجاست که به این ارتباط هم افتخار می کند. شما چیزی دراین باره شنیده اید؟
- شنیدههای ما هم همین را میگوید. شنیدههای ما میگوید آقای پویان شاد گفته من افتخار میکنم بهشخصه. اسم میبرد که من هشت سال با آقای رجوی رفیق بودم. برای من که خانوادهام زخمخوردی منافقین هستند خیلی حرف است. برای آنهایی که ارزشی هستند و انقلاب را قبول دارند حرف خیلی تلخ است. اما ایشان حاکم بر ماست و ایشان تصمیم میگیرد. علاوه بر این با نگاهی به سابقه و حال و روز تعداد زیادی از مدیرانی که ایشان به سیستمبانکی آورده، لازم است نهادهای امنیتی و نظارتی ورود کنند. درباره روابط خانوادگیشان با بعضی از گروههایی که قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و حتی امروز هم از سر نظام و انقلاب و از ارزشهای ما دست بر نداشتهاند، سیستم امنیتی ورود پیدا کند. پویان شاد مدیری را آورده که 15 سال است بازنشسته شده و مدیر یکی از شرکتهای بانک سرمایه است و 70 سال سن دارد. از روزی که وارد بانک سرمایه شده است هیچ اقدامی نکرده است؛ شما بگویید ولو یک کار که 1000 تومان درآمدزایی را برای آن شرکت داشته باشد، انجام نداده است. این آقا چهار ماه است در این شرکت هیچ کاری که نکرده هیچ، شرکت را به حالت سکون درآورد است. او علاوه بر ظاهر نامتعارفش به دین ما هم ایراد میگیرد. به عقاید ما، به نظام و انقلاب ما ایراد میگیرد و تمسخر میکند. به ما میگوید که شما نمیدانید چه خبر است؛ ما میدانیم اینها چه ظلمی کردند. تأسف بار این است که همین آدم مدیر در دستگاه جمهوری اسلامی میشود.
* همین آقایی که می گوید ما می دانیم اینها چه ظلمی کرده اند، خودشان که به رفاقت با ظالم های زمان افتخار می کنند.
- بله. الان آنها فکر میکنند ما ظالم هستیم، مایی که شهید داده ایم. فکر کنید از خانوادههای من و شما در خیابان راه میرفتند و آنها را با گلوله زدند و شهید کردند؛ در نگاه آنها ما ظالم هستیم. مشکل اصلی الان بانک آقای پویان شاد است. بالاخره بانک مدیرعامل میخواهد و قانون تجارت ایران میگوید اگر در بانک سرمایه هر اتفاقی بیفتد مسئولیت متوجه مدیرعامل است. آیا بدون نظر آقای پویان شاد، اعضای هیئت مدیره شرکتهای بانک تغییر میکنند؟ تا آقای پویان شاد به مدیریت شرکتداری بانک دستور ندهند، آیا مدیریت شرکتداری بانک میتواند کسی را عزل کند یا جذب کند؟ هیئت مدیره بگذارد یا رئیس هیئت مدیره بگذارد؟ بر همین اساس اتفاقی که افتاد به خاطر مقاومت ما در برابر رفیق 40 یا 50 ساله آقای پویان شاد که میآید و با همین ویژگیها، مدیرعامل یکی از شرکتهای بانک میشود. تنها بحثی که با ایشان نداشتیم، بحث به سر کار بود. چون کار نبود و رفیق آقای پویان شاد بود و مدعی بود که ما هر شب مهمان خانه ایشان هستیم و ایشان مهمان خانه ما هستند. به همین خاطر بعداً صحبتهای ما را انتقال داده بودند، دیدیم که دنبال اذیت کردن ما هستند و ما هم که خیلی به آن شغل دلبستگی نداشتیم، گفتیم شما رو به خیر و ما را به سلامت.
* پس به این دلیل بیرون آمدید؟
بحث این است که اگر تغییراتی بخواهد در یک شرکتی اعمال شود باید به صورت قانونی اعمال شود. بنده عضو هیئت مدیره یک مجموعه بودم قانون میگوید من باید بپذیرم که از این شرکت خارج شوم. پذیرفتن من منوط به چیست؟ امضای من پای صورتجلسه هیئت مدیره باشد. آقای پویان شاد بانک سرمایه، نامه با امضای من بیاورند و منتشر کنند که من پای یک جلسه هیئت مدیره را مبنی بر خروج از هیئت مدیره امضا کردم. عیبی ندارد قبول میکنم اما نهادهای نظارتی بدانند که چه اتفاقی میافتد. ایشان به خاطر اینکه آدمهای خاص خودش را باسابقه ی خاص خودشان و با افتخاراتی که به آن افتخار میکنند بیاورد و در بانک منصوب کند، حاضر است هر تخلفی انجام دهد. ممکن است که بعدا زیر آن بزند و بگوید که من نبودم فلانی بوده است و بنده تفویض اختیار کردم. در حالی که هیچ عضو هیئت مدیره ای در بانک سرمایه و شرکتهای تابعه بدون هماهنگی و مصاحبه با شخص مدیرعامل بانک نه منصوب شدهاند و نه میشوند. آقای پویان شاد باید شخصاً جوابگو باشد. این تخلف در بانک سرمایه صورت گرفته است آدمی را که آورده و گذاشته است من کاری ندارم که چه کسی است، یک صورتجلسه قانونی باید تنظیم شود، بالاخره باید یک امضای از من داشته باشند، پس قاعدتاً زمانی که من امضا نمیزنم تلاش میکنند که امضای مرا جعل کنند. علاوه بر این آقای پویان شاد باید این شائبه را برای ما حل کند که تکلیف بدهکاران کلان بانک چه شده است؟ تکلیف خاص تعاونی مولی الموحدین چه شد؟ این شائبه برای ما بهوجودآمد است که آقای پویا شاد آدم جایی است و برای آن جایی که آنها ساپورتش میکنند کار میکند. ما اینطور شنیدهایم . به آقای پویان شاد میگویم غیر از این است؟ ایشاالله که اینطور است و ما هم دعا میکنیم که این طور باشد و از خدا هم میخواهیم این طور باشد که ایشان بیاید و شفافسازی کند.
ما در جمهوری اسلامی تعارف نداریم، ما بهترین جوانها و موقعیتهایمان را به خاطر یک مشت خائن و خونخوار و ظالم از دست دادیم. یک آدم بلند شود، بیاید و بگوید که من به این رابطه افتخار میکنم! ایشان اگر افتخار میکند عیبی ندارد اگر آرمانهای انقلاب عوض شده است ما تکلیف خودمان را بدانیم. نهادهای نظارتی و امنیتی به ما بگویند آرمانهای انقلاب عوض شده است و ما حرفی نداریم؛ برویم و یک گوشهای بنشینیم و حرفی نزنیم. هیچکاری هم با کسی نداریم. مطالبه ی این کار برای ما بیشتر از همه چیز است. اول تکلیف آن را مشخص کنیم ببینیم این ارتباطاتی که آقای پویان شاد از آن دم میزنند، داستانش چیست. واقعاً اگر رجوی چیز افتخارآمیزی دارد بیاید و توضیح بدهد که افتخارات سرکرده منافقین به این میزان است و آن قدر آدم کشته است و … همه اینها را بگوید. حتماً ما دشمن او هستیم؛ بالاخره دشمن برای آنها یک تعریف دیگری دارد و برای من و شما دشمن حساب میشود. مثلاً اسرائیلی برای ما دشمن حساب میشود و برای آنها ما دشمن هستیم اگر دشمن نبودیم که ما را نمیکشتند.
* اگر ما دشمن هستیم پس چطور به قول شما آمدند و بر ما حاکم شدند؟
- از منابع ما برای منافع خودشان استفاده میکنند. وقتی که مقام معظم رهبری میگویند مراقب نفوذ باشید، بعضی از آقایان به شوخی میگیرند و به سخره میگیرند. بعضی از آقایان همین جمله نفوذ را تیکه میاندازند. به نظر شما درد آقا چیست که این حرفها را میزند؟ اینکه آقا میگویند: «مراقب باشید» همین جمله مراقب باشید برای چیست؟ آقا نگران این هستند که بیایند و در مغازهها و دکانها نفوذ کنند؟ نگرانی آقا این است که این آدم ها در دستگاههای موثر نیایند و نفوذ نکنند و اگر آمدند و نفوذ کردند جلوی آنها گرفته شود.
* در مورد این همه طلبی که بانک سرمایه دارد، آیا بعد از مدیرعامل شدن آقای پویان شاد اتفاقی افتاده است؟
- بعد از مدیرعامل شدن آقای پویان شاد اگر اتفاقی میافتاد، ایشان میآمد و یک گزارش میداد و همه متوجه میشدند. ما که در بدنه بانک بودیم چیزی نفهمیدیم. اگر عملیاتی به صورت زیر پوستی انجام شده است خبر نداریم. آقای پویان شاد بیشتر دنبال مچگیری های شخصی در داخل بانک بود، برای اینکه بتواند تیم خودش را درست کند. وگرنه دنبال آن نبود که بیاید و یک آدمی را برای این کار مشخص کند که به دنبال تخلفات باشد. اصلا این اعتقاد را نداشت، چون من در کار اینها را فهمیدم؛ البته این را بگویم که تنها کسی هستم که بانک سرمایه چیزی از او ندارد و نه میتواند داشته باشد و نخواهد داشت. آنقدر از خودم مطمئن هستم که میآیم و مینشینم و میگویم. هر روز که بانک سرمایه از من هر تخلفی که داشت حتماً اقدام کند و حتماً من پاسخ گو خواهم بود. یک برگ، یک خط، یک جمله راجع من؛ البته اگر میتوانست تا الان پرونده کرده بود.
* با توجه به فایل صوتی که از آقای پویان شاد شنیدم، بیشتر به این نکته میبالد که من نمیخواستم به بانک سرمایه بیایم ...
- از او خواهش کردند که به بانک سرمایه بیاید ... درست است؟
* دقیقاً ، چه کسی از او خواهش کرده است؟ یک آدمی که خیلی در نظام مهره موثری است؟
- آقای پویان شاد بیاید و بگوید که آن فرد مؤثر نظام، چه کسی بود که از او خواهش کرد است که به بانک سرمایه بیاید. آن صوت را من هم شنیده ام. آقای پویان شاد بیاید و بگوید آن فرد مقصر چه کسی بوده است؟ پیش من همین حرفها را زده است.
*در مورد مدیرانی که با آقای پویان شاد وارد بانک شدند، بگویید. به جز آن بنده خدایی که گفتید 15 سال از بازنشستگیاش گذشته است.
- تمام مدیرانی که با آقای پویان شاد وارد بانک شدند، آنهایی را که من اطلاع دارم یا منسوب به آقای پویان شاد هستند، همه آنها بازنشسته هستند. ایشان بگوید که من یک نیروی جوان وارد بانک کرده ام. نیروی جوان نه، بگویند یک نیروی بازنشسته نشده وارد بانک کرده اند. تماماً یا بازنشسته بانک سپه هستند که از همکاران سابق خودشان بوده اند. همین آقای نیکو زارع خاطراتی که تعریف میکنند از 50 یا 60 سال پیش است. آن کسی که خاطراتش برای 60 یا 70 سال پیش است این آدم نه تنها توانایی جسمی برای اداره یک بانک ندارد، بلکه آشنایی به سیستم شرکتداری هم ندارد.
خودش به من گفت که من بیکار بودم و خانه نشین. چون با آقای پویان ارتباط خانوادگی دارم و هر روز رفتوآمد میکنیم آقای پویان شاد به خاطر اینکه من در خانه نمانم و اهل منزل را اذیت نکنم، به من گفت که به اینجا بیایم. این استدلال مدیرعامل بانک است.
* اسم آن شرکت چیست؟
- مهر ماندگار؛ یکی از شرکتهای بانک سرمایه است.
* یک سؤالی که شاید در ذهن خوانندههای ما ایجاد شود این است که شاید شما الان مشکل مالی دارید و به خاطر مشکلات مالی میخواهید از آقای پویان شاد انتقام بگیرید؟
- من به جهت مالی حتی روز اول که به بانک سرمایه رفتم اعلام کردم که من یک تجارت شخصی دارم. نه نیازی به حقوق بانک سرمایه دارم و نه زندگی من با حقوق کارمندی تنظیم شده است. خودم یک کار شخصی انجام می دهم. همه آنهایی هم که با من ارتباط دارند خیلی شفاف میدانند. به بانک سرمایه هم رفتم، گفتم که کار شخصی من این است. تا جایی هم که توانستم از توانایی شخصی خودم برای بانک سرمایه هزینه کردم، اما به خاطر ندارم که بانک سرمایه به توانایی شخصی من افزوده باشد. نه خودم یک مورد از رانت آن مجموعه استفاده کردم؛ نه اطرافیان و بستگانم. یک مورد را بیایند و گزارش دهند که فلان مورد را من برای چنین هدفی انجام دادم، اگر آمدند و گفتند قطعاً من 100 برابر آن را تعهد میدهم که به بانک برگردانم.
* با این وضع و اوضاع چه آیندهای برای بانک سرمایه در نظر میگیرید؟
- اگر بانک سرمایه بخواهد با این روند پیش برود چون الان این بانک دچار معضل بزرگی است و آن معضل "سکون" است. آقایان، بانک سرمایه را ساکن نگهداشته اند و بانک سرمایه بانکی نیست که ساکن بماند. بانک سرمایه اگر فعالیت نداشته باشد قطعاً روز به روز به شکست نزدیک میشود . بانک سرمایه یک مدیری میخواهد که پویا باشد و جوان. جوانی که تجربه کافی داشته باشد نه اینکه یک جوان بیتجربه باشد. چون یک کار فنی و حرفهای است. یک آدمی که هم جوان باشد، هم توانایی داشته باشد. آقای پویان شاد خودش چندین سال است که بازنشسته شده است، قاعدتاً الان دورانی نیست که آقای پویان شاد بخواهد برای این مسائل وقت بگذارد. یک اتفاق که در سیستم بانکی میافتد این است که ما تقریباً داریم جوانهای متعهد را کنار میگذاریم و از تیمی که دهه 30 سرکار بوده اند، از آنها استفاده میکنیم. پس چه وقتی و چه زمانی جوانها میخواهند بیایند و وارد مدیریتهای اجرایی و بانکی شوند؟
* اصلاً عقل سلیم این را میگوید که مدیریتی که بیست سال پیش بوده، تناسبی با فعالیت هایی که الان در عرصه تکنولوژی لازم است، ندارد.
- آن هم در حوزه بانکی ...
* اصلاً همخوانی ندارد.
- شما ببینید بانک امروز با بانک 10 سال پیش، نه بانک بیست سال پیش، زمین تا آسمان فرق میکند. چطور است که آقای پویان شاد یا آقایان دیگری را که قبل از او آمدند و سالهاست که بازنشسته شدند را می آوریم که بانکداری نوین را هم انجام دهند؛ حتماً خیلی متخصص هستند و اینها را باید به بانکهای بزرگ دنیا ببرند. اصلاً در دنیا این نوع مدیریت را نداریم، شما در بانکهای بزرگ دنیا کسی با این سن و سال را در جایگاه مدیریت نمی بینید. توان کافی ندارد، علمش به روز نیست. علم باید داشته باشد. ایشان در زمان خودش خیلی عالم بودند، اما بانکداری و بانکداری نوین یک سری لازمه ها دارد و فقط حساب گرفتن و حساب باز کردن نیست یک سری ملزوماتی دارد. گیریم که 20 سال پیش ایشان یک مدیر خوب بود، امروز دیگر آقای پویان شاد نمیتواند مدیریت کند. در این صورت انتظار داریم که بیکاری از کشور ریشه کن شود. چند پست را امثال این آقایان آمدند و اشغال کردند؟
* پستهای استراتژیک میتواند شغل ایجاد کند.
- وقتی به آنها میگوییم مثلاً فلان کار را انجام دهید؛ با توجه به اینکه بعضی اوقات توانایی آن را ندارند، علمش را هم ندارند، برایشان سخت است و میگویند: «نمیشود» همین نمیشود این آقا باعث میشود که سالها از یک منبع عقب بیفتیم و یک معضلی را شاهد باشیم. البته این را هم بگویم هر نیروی بازنشسته که آورده است یک نیروی جوان از آنجا بلند و بیرون کرده است. نفر قبلی یک نیروی جوان بود که میشود با تحقیق آن را اثبات کرد که ایشان چه کسی را بیرون کرده و چه کسی را جای او گذاشته است. هر کسی را که بیرون کرد آن کسی را که جای گذاشت حتماً بازنشسته بود.
* اگر چیز دیگری است که بگویید بفرمایید.
- حرف من این است که آقایان به خودشان بیایند و پیگیری کنند و ببینند که پیشینه این آقا که بوده و با چه کسانی ارتباط داشته است. خودش یک سری ادعاها دارد و ما آن ادعاها را شنیدهایم. یک آدمی که مدعی است با بزرگان نظام ارتباط دارد و از طرفی خودش اعتراف میکند بزرگترین افتخار من این است که من 8 سال با آقای رجوی دوست بودم. این آدم در اندیشه ما کسی است که قطعاً با او مشکل داریم، قطعاً او را نمیپذیریم و هر وقت که نیاز باشد علیه آن آرمان و عقیده می جنگیم و خون میدهیم و تمام هستی و زندگی مان را در این راه میدهیم. تکلیف ما باید مشخص شود؛ بالاخره اگر این آدم با آنها ارتباط دارد در دستگاه جمهوری اسلامی چه کار میکند؟
* ممنون از وقتی که برای ما گذاشتید.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com