گروه سیاسی: صادق زیباکلام در یادداشتی که روزنامه شرق آن را منتشر کرده اظهارات سراسر فحاشی ترامپ علیه ایران و کشورمان را درمجموع « خیلی محتاطتر، پختهتر و شاید از برخی جهات، عمیقتر » از آن چیزی خوانده که از او انتظار می رفته است.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر می باشد:
فارغ از این که زیباکلام در این نوشتار نفس حضور روحانی در سازمان ملل را پیروزی ایران شمرده است بی آن که بگوید چرا در هشت سالی که احمدی نژاد به نیویورک می رفت به این پیروزی معترف نبوده و اذعان نداشته اند پخته خواندن اظهارات هتاکانه ترامپ حتی مرغ پخته را به خنده و حتی شاید گریه شدید وا می دارد.
با خواندن این یادداشت ناخودآگاه یاد تف غلیظ ناصرالدین شاه افتادم که در خاطرات اعتماد السلطنه به آن اشاره شده است ؛« بیدار که شدند در باغ تفرج فرمودند. من دور ایستاده بودم. فرمودند بیا جلو پدرسوخته چرا آنجا کز کرده ای؟ به قدری از این التفات قبله عالم مشعوف شدم که مافوق نداشت. خدمت رسیده و تعظیم کردم. فرمودند فلانی نپرسیدی سغر مازندران چه شد. عرض کردم وظیفه چاکران اجرای فرمان است. زهره سوال البته نداریم. خیلی اظهار تفقد کردند. بعد فرمودند فلانی دستت را بگیر...گرفتم. تف غلیظی کف دست چاکر انداختند. خیلی لذت داد. فرمودند این را همینطور ببرید منزل بمالید بر سر و کله بچه ها. گاهی که قبله عالم اینطور به بنده تفقد می فرمایند از شعف ابداً حال خودم را نمی فهمم. کم مانده بود بدون اجازه مرخصی به سمت خانه بدوم. قبله عالم ملتفت شدند لبخندی زده و فرمودند بدو گوساله می دانم که خیلی عجله داری. از فرط ذوق بی اختیار شدم فی الفور کفش مبارک را لیسیده، آب دهان در مشت روانه خانه شدم. گمان ندارم در تاریخ شاهنشاهی این مملکت پادشاهی اینطور رعیت نواز بوده باشد. ان شالله عمر نوح بفرمایند.»
واقعا هر از گاهی انسان از تحلیل می ماند که چرا برخی این چنین به جاده خاکی زده اند ، شاید این یک نوع بیماری باشد ، برخی معتقدند زیباکلام مریض است و تنها می خواهد مخالفت کند ، او اگر در آمریکا و میان نمایندگان جمهوری خواه سخنرانی کند از جمهوری اسلامی دفاع می کند اگر در ایران به منبر رود از آمریکا ، اگر به کردستان عراق برود تجزیه طلبی را می کوبد و اگر در تهران به تحلیل ماجرا بنشیند آن را حق کردهای عراق که سهل است ایران می شمارد ...او در هر جمعی فقط باید بداند که مردم به چه معتقدند تا خلاف آن را بگوید و استدلال بیاورد فرقی ندارد که این سخنان درست است و با واقعیت قدسی عالم منطبق و یا غیر منطبق ...او باید دیده شود و همراهی کردن با مردم و حقیقت این منظور را برآورده نمی سازد ...
از خدا شفای این بیمار هر چند صعب العلاج را می طلبم ...هر چند امیدی هم به آن ندارم!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
یکی از دوستان ما تعریف میکرد که مرحوم استوار یکم عمویش از هر فرصتی استفاده میکرد تا این داستان زیبا و فراموش نشدنی و افتخار انگیز! خود را با هیجان در جمع تعریف کند. او در زمان خدمتش در ارتش شاه انشاهی رضا قلدر میر پنچر ماموریت میابد که تجهیزات جشنی را تدارک بیند و رضا شا در موقع ورود به نقصی بر میخورد و مسئول آن را میطلبد و به او بافحش و ناسزا میگوید مادر...فلان چرا فلان چیز ناقص است...و این مرحوم عمو با افتخار میگف : اعلیحضرت رضا شا شخصا با دو لب مبارکشان به من فرمودند مادر..... فلان.
وادادگی و وابستگی و در مقابل طاغوت و احساس پوچی کردن و خود ناباوری اگر فرهنگ کسی شد ان شخص مرده ای عمودیست.