کد خبر: ۵۲۱۹۳۲
تاریخ انتشار:
چرا روان‌خوانی شعر فارسی در میان ایرانی ها وضعیت نامطلوبی دارد؟

حافظ‌خوانی با تته‌پته

باید در نظر بگیریم که گستره مخاطبان ما عوض شده است. نسل جدید فقط از ادبیات کلاسیک تغذیه نمی‌شود. او به موسیقی،سینما، بازی، اینترنت و ... هم توجه دارد. بنابراین چون تکثر منابع فرهنگی به وجود آمده، ممکن است به نظر برسد که برخورد جوانان سطحی است. اما به نظر من برخورد جوانان بسیار گسترده‌ و متناسب است.

گروه ادبیات،نشر و رسانه: یکی از تصاویری که خیلی از ما شاید حسرتش را بخوریم، دور هم جمع شدن‌های شبانه خانوادگی مثل گذشته‌‌ها باشد؛ در حالی که مادربزرگ سینی پر از تنقلات را روی کرسی گذاشته باشد و پدربزرگ برای همه سعدی و حافظ و شاهنامه بخواند و ما محو کلمات آهنگین شعر باشیم و هر کلمه را با صدای پدربزرگ برای همیشه در گوشه ای ذهن‌مان ضبط کنیم.

حافظ‌خوانی با تته‌پته

به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ابتکار، اما دیگر نه کرسی‌ای باقی مانده و نه جمع‌های خانوادگی قدیمی. البته هنوز هم هستند پدربزرگ و مادر‌بزرگ‌هایی که شعرها را چون کلمات جادویی برای‌مان زمزمه کنند، اما آیا فرزندان و نسل‌های آینده ما هم چنین لذتی را تجربه‌ خواهند کرد؟ آیا 30 سال دیگر ما هم می‌توانیم، شب یلدا یا سر سفره هفت‌سین برای فرزندان‌مان شعری از حافظ یا سعدی را روان و آهنگین بخوانیم؟ آیا می‌توانیم برای فرزندان‌مان اشعار شاهنامه را با همان ابهت و تاثیرگذاری بخوانیم یا برای خواندن هر بیت از داستان سیاووش یا رستم و سهراب باید ثانیه‌ای مکث کنیم؟


روان‌خوانی شعر مهم است؟


با اینکه شعر‌ و ادبیات فارسی از همان سال‌های اول تحصیل در کتاب‌های ادبیات به دانش‌آموزان آموزش داده می‌شود اما امروز خیلی از جوانان ما حتی نمی‌توانند یک شعر از حافظ، که دیوان شعرش گوشه‌ کتابخانه هر خانه‌ای وجود دارد، را روان بخوانند. اما آیا این موضوع اهمیتی دارد؟

سید مهدی طباطبایی، استاد ادبیات دانشگاه شهید بهشتی در این‌باره می‌گوید: اگر شعر روان خوانده شود، مفهوم آن بلافاصله دریافت می‌شود. یعنی کسی که شعر را درست می‌خواند معنی آن را هم فهمیده است. درنتیجه وقتی آن را در اختیار مخاطبش قرار می‌دهد، مخاطب هم به راحتی می‌تواند با آن شعر و مفهومش ارتباط برقرار کند.

برعکس این موضوع هم صادق است، یعنی بهترین شعر را هم اگر بد بخوانیم هیچ‌گاه اتفاق موثری در زمینه درک آن شعر رخ نمی‌دهد.


او ادامه می‌دهد: ذهن ما، ذهن موسیقایی است یعنی حفظ کردن مسائلی که آهنگین باشند برای ما بسیار ساده‌تر از مسائلی است که آهنگین نباشند. بنابراین شعرخوانی می‌تواند تاثیر مستقیمی هم در حفظ زبان فارسی داشته باشد، مخصوصا که مردمی که به زبان فارسی صحبت می‌کنند در مکالمه‌های روزمره هم حرف‌های‌شان آهنگین است و مرتکب شعر می‌شوند و وزن را به نوعی رعایت می‌کند.


وزن و موسیقی شعر، فدای یادگیری مفهوم می‌شود


طباطبایی روش‌های غلط آموزشی را دلیل ناتوانی جوانان در روان‌خوانی شعر فارسی می‌داند و می‌افزاید: به نظرم من روش‌های آوزشی ما غلط است ما باید خیلی از مسائل را در نظر بگیریم. باید دقت کنیم وزن و آهنگ شعری که انتخاب می‌شود، چگونه است؟ متاسفانه متاسفانه افراد هیچ‌وقت با وزن و موسیقی صحیح شعر آشنا نمی‌شوند، ما بیشتر دنبال مفهوم هستیم. نمی‌گویم دنبال مفهوم نباشیم. اما اگر می‌خواهیم بچه‌های ما خوانش را یاد بگیرند باید معیارهای وزن عروضی را هم در نظر داشته باشم.


او با اشاره به اینکه قبلا بچه‌ها در مکتب‌خانه، شعرهای سعدی و حافظ را حفظ می‌کردند اما امروز با اینکه حافظ در تمام خانه‌ها وجود دارد،خیلی از کسانی که لیسانس یا حتی فوق لیسانس دارند هم نمی‌تواند به درستی از روی یک شعر حافظ بخوانند، افزود: به نظر من اگر بچه‌ها در دوران ابتدایی و راهنمایی شعر و وزن را یاد بگیرند و به ذهن بسپارند، حتی اگر آن موقع مفهوم را نفهمند، به مرور متوجه معنی و مفهوم شعر می‌شوند.

وقتی دانش ‌آفزایش پیدا کند، پی بردن به مفهوم ساده می‌شود اما وقتی ما وزن و موسیقی را فدای مفهوم می‌کنیم، بچه‌ها هیچ‌گاه با موسیقی شعر آشنا نمی‌شوند. چون درگیر جریان‌های عادی زندگی می‌شوند. به نظر من مهم‌ترین مشکل همین است. آموزش ما هم غلط است. اگر سراغ معلمان هم بروید شاید آنها خودشان هم در خوانش شعر مشکل داشته باشند. به نظر من اگر سیاست‌گذاری‌ای در این بخش صورت بگیرد و همه دست به دست هم بدهند، شاید این مشکل برطرف شود و من معتقدم تا وقتی این مسئله دغدغه نشود هیچ اتفاقی نمی‌افتد


روان‌خوانی یعنی التذاذ ادبی


احمد خالصی، عرفان پژوهش و کارشناس ادبیات عرفانی، روان‌خوانی را به معنای ارتباط با شعر و لذت ادبی می‌داند و دراین خصوص می‌گوید: اگر روان خوانی را به این معنی در نظر بگیریم که شخص بتواند با شعر ارتباط برقرار کند، یعنی اگر هدف اصلی ادبیات لذت ادبی و التذاذ باشد، روان‌خوانی شعر بسیار مهم است. اصلا این موضوع عنصر اولیه است و پایه ماجرا، روان‌خوانی است. بعضی‌ها روان خواندن را به معنای درست ادا کردن کلمات و بخش دستوری و نحوی جمله می‌دانند، اما این روان خواندن نیست. روان خواندن یعنی ما از خواندن شعر لذت ادبی ببریم. انگار یک جمله عادی و محاوره‌ای را بشنویم. یعنی با آن شعر مانوس باشیم و به راحتی با آن ارتباط برقرار کنیم. این بخش اولیه اجرا است و بعد از این می شود به لذت ادبی رسید. اما امروز ظاهرا اوضاع این‌گونه نیست.


سیستم آموزشی ما مشکل دارد!


خالصی مشکل را از نقص سیستم آموزشی می‌داند و می‌افزاید: ما در شناخت ادبیات بنا را بر این گذاشتیم که جملات را معنا کنیم. در مدارس این رویه حاکم است. عنایتی به ذوق ندارند. اگر هدف اصلی تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش، به معنای عام نه صرفا وزارت آموزش و پرورش، تربیت ذوق ادبی باشد، باید ذوق‌پروری در سیستم آموزشی مورد توجه قرار بگیرد که نمی‌گیرد. ما انتخاب شعر روان نداریم.

یعنی شعرهایی که انتخاب می‌شوند، شعرهایی نیستند که حاصل ذوق منتقدان در 700 سال گذشته باشند. شعرهایی انتخاب می‌شوند، بیانگر یک سری آمال و آرزوهای ایدئولوژیک هستند. همین امر باعث می‌شود سیستم ذوقی کشته شود. به همین دلیل در مدارس به ذوق‌پروری توجهی نمی‌کنند. اصلا تعریف‌شان از ادبیات این نیست.

حافظ‌خوانی با تته‌پته

تعریفشان یک تعریف بیانگر و ایده‌آل‌گرا است که فقط از آنچه که باید باشد، توصیفی ارائه می‌کند نه آنچه که هست. این کارشناس ادبیات عرفانی درباره کمک روان‌خوانی شعر فارسی به حفظ زبان فارسی می‌گوید: شعر روان و خوش‌خوان در حوزه ادبیات قرار می‌گیرد نه در حوزه زبان. در حوزه زبان آن چیزی که بیان نحو طبیعی کلمات یا نحو طبیعی زبان است بررسی می‌شود. شعری که خوش‌خوان و روان باشد باعث می‌شود زبان، پروردگی و قدرتی پیدا کند که توانایی‌های بالقوه خودش را به بالفعل تبدیل کند، اما در حوزه ادبیات، وقتی شعر یا متن ادبی روان باشد، ذوق ادبی حاصل می‌شود.


توقع برخورد قرن نوزدهمی از مخاطبان ادبیات امروزی نداشته باشیم


خالصی درباره ارتباط نسل جوان با شعر کلاسیک می‌گوید: وقتی ما همایش‌هایی که در فرهنگسراها برگزار می‌شوند یا گزارش‌هایی که در فضای مجازی منتشر می‌شوند را می‌بینیم، متوجه استقبال از فضای شعر کلاسیک می‌شویم. در عین حال نقد ادبی مدرن هم ظاهرا مورد توجه قرار گرفته است. یعنی با ادبیات سنتی و کلاسیک به صورت مدرن برخورد می‌شود. عده‌ای می گویند این برخورد جوانان عمیق نیست اما من این گفته را قبول ندارم.


باید در نظر بگیریم که گستره مخاطبان ما عوض شده است. نسل جدید فقط از ادبیات کلاسیک تغذیه نمی‌شود. او به موسیقی،سینما، بازی، اینترنت و ... هم توجه دارد. بنابراین چون تکثر منابع فرهنگی به وجود آمده، ممکن است به نظر برسد که برخورد جوانان سطحی است. اما به نظر من برخورد جوانان بسیار گسترده‌ و متناسب است. نسل جدید اتفاقا شناخت گسترده‌ای دارد البته نباید توقع برخورد قرن نوزدهمی از مخاطبان ادبیات امروزی داشته باشیم.


باید امیدوار باشیم که کسی دلش به حال بچه‌های‌مان بسوزد و همان‌طور که به فکر حفظ آب و محیط زیست برای آنها هستند، به فکر حفظ منابع فرهنگی و ناملموسی مثل مهارت روان‌خواندن شعر‌های کلاسیک ایرانی باشند تا فرزندان‌مان همان طور که آب و سبزه برای سفره‌های هفت‌سین‌شان دارند، لذت شنیدن کلمات روان و آهنگین حافظ و سعدی و دیگر شاعران بزرگ‌مان را هم بچشند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین