به گزارش بولتن نیوز، شبکه نسیم یکی از کانالهای تازه از راه رسیدهای است که در برهوتِ بیبرنامهگی و بیبرنامه مدیران و صدا و سیما، تلاش میکند با برنامههای غالبا تکراری در فرم اما با سر و ظاهری شیک و گاه ساختارشکن ساختارشکن نسبت به برنامههای گفتوگومحور و عقبافتاده که سالها است در تلویزیون ملی ریشه دوانده مخاطبان دلسرد از رسانه ملی را پای تلویزیون بنشاند و به رسالت حقیقیاش عمل کند.
اتفاقی که گاه با اعتراض دیگر رسانهها و هجمه علیه برنامههایی چون خندانندهشو و گاه با ایجاد موجی میان مخاطبان همراه بوده است. در این میان «وقتشه» با هدف تشویق به ازدواج و دعوت از چهرههای شناختهشده سنتی که توسط مدیران به اجباری برای سازندگان برنامهها بدل شده است سعی در ارائه بستهای متفاوت از دیگر نمونههایی که در بستر نسیم ساخته شدهاند، دارد.
ساختمانِ «وقتشه»
سوله برنامه «وقتشه» گوشه محوطه زندان قصر جا خوش کرده است. سولهای که با چند پله از زمین کنده میشود و هر چه هست، همانجا میگذرد. تلویزیون چسبیده به دیوارِ اتاقی کناری استودیو، همهچیز را زنده نمایش میدهد و عوامل برنامه حاصل زحمتهای روزانهشان را آنجا به تماشا مینشینند؛ قاب دوربین روی بهنوش بختیاری است و او از ازدواج میگوید و مدام مادیات را نفی میکند و روی انسانیت تاکید میکند. صحبتهایی که در نگاه اول شعاری به نظر میرسند اما بختیاری در ادامه هم تاکید میکند که حرفهایش را باور دارد و به آنها عمل میکند.
میان آدمهای «وقتشه»
پس از وقفهای چند دقیقهای، بهنوش بختیاری برای استراحتی کوتاهمدت استدیو را ترک میکند و دوربین برای دقایقی قطع میشود تا آدمهای معذب جلوی دوربین نفس راحتی بکشند. تماشاگرانی که بیش از هفت ساعت در استودیو نشستهاند، حالا مجالی برای غر و لند به دست آوردهاند و زمزمههای اعتراضشان شنیده میشود و کامران تفتی به عنوان مجری که بلافاصله پس از کات با موبایلش سرگرم شده، چندین بار تکرار میکند: «قول میدهم بیست دقیقه دیگر تمام شود.» بهنوش بختیاری به استودیو باز میگردد و تصویربردار از حاضرین میخواهد تا حجابشان را رعایت کنند و خودشان را هم باد نزنند و مراسم خواستگاری که قبل ضبط راجع به آن صحبت شده، با حضور چهار جوان مشتاق به ازدواج همراه با بختیاری به عنوان مادر دختر خیالی، آغاز میشود...
گفتوگو با «وقتشه»ایها
پس از اتمام برنامه و خالی شدن استدیو، عوامل اصلی به اتاق تلویزیوندار میروند تا ساعات پایانی شب را برای قسمت بعدی و اتفاقهایش به گفتوگو بگذارند...
ارتباط ریشهدار مردم و تلویزیون
حسین کلهر درمورد نقش نویسنده در برنامههای ترکیبی میگوید: «در حال حاضر به لحاظ فرمهای برنامهسازی، تعداد فرمهای موجود خیلی کم است. در حقیقت برنامهها در قالب تاکشو، مسابقه یا داستانی ساخته میشوند و سمت یکنواختی میروند. در این میان، تنها چیزی که داستان را تغییر میدهد، نوع نگاه است. یعنی ممکن است در چند برنامه، به چند وجه مهمان نگاه شود. اگر کسی مهمان رضا رشیدپور باشد، حاصل برنامه کاملا متفاوت از حضور همان شخص در برنامه «ماه عسل» است. آدمها وجوه مختلف دارند و هر برنامه میتواند به یک وجه از آدم بپردازد. در مجموع یکنواختسازی اجزا زیر نظر تهیهکننده برای رسیدن به هدف، وظیفه نویسنده در برنامههای ترکیبی است. هدف هم انتقال یک پیام است.»
او درمورد نقش مجری در برنامه میگوید: «اگر مجری، مولف باشد، مثل علیخانی، رشیدپور و... میتواند وجه مورد نظر خودش را در شخصیت مهمان پیدا کند و به او جهت بدهد. برای مثال در برنامههای خارجی نگاه مجریِ مولف، آنقدر تاثیرگذار است که برنامه به اسم مجری است.»
او در ادامه میگوید: «وقتی از مجری/ بازیگر استفاده میکنید، به خاطر ماهیت بازیگر که عموما مولف نیست و اصولا قرار هم نیست، بازیگر مولف باشد و وظیفهاش تالیف نیست؛ شما به تیم محتوایی نیاز دارید تا به مجری جهت بدهد. مجری هم یکی از اجزای برنامه است و در مجموع باید به برنامه کمک کند.»
او درمورد اهمیت سرگرمی میگوید: «مردم را باید سرگرم کرد. فیلسوفها هم باید شومن باشند تا حرفشان در این امواج پیامی که مدام فرستاده میشوند، شنیده شود. حرف خوب را باید در قالبی جذاب و سرگرمکننده به مردم برسانید تا هدر نرود. شان پیام خوب این است که توی فرم خوشگل پرزرق و برق منتقل شود. شاید من به به خاطر اینکه از تهماندههای دهشصت هستم، اعتقاد دارم یک سری پیامها هست که احساس میکنم هنوز منتقل نشده است.»
او درمورد بدبینی مخاطبان به تلویزیون میگوید: «قبول ندارم مردم بدبین هستند. انتقاد به تلویزیون هست ولی همین الان اگر زلزله آمد، مردم اخبار را از ماهواره دنبال میکنند یا تلویزیون؟ مردم شبکههای ماهوارهای را میگردند ولی موقع تحویل سال، برنامههای تلویزیون خودمان را میبینند. این نشان میدهد هنوز سر بزنگاهها مردم با تلویزوین ارتباط دارند. حالا اگر برنامهها نتوانستند بزنگاه باشند، یعنی سازنده نتوانسته روی موج سوار شود، اما «خندوانه» این کار را میکند که هم برای سازمان سودآوری دارد و هم مردم با لذت تماشا میکنند. حتی زمانی که میزان ببیننده تلویزیون خیلی کم شده بود و تلویزیون ندیدن، یک ژست بود، مردم «نود» را تماشا میکردند.»
ای کاش دوربین بیاید توی خانهام
بهنوش بختیاری پس از عکس انداختن با عوامل دقایقی مینشیند و درمورد برنامه و حرفهایش و زندگیاش حرف میزند.
او درمورد برنامه «وقتشه»، ممیزی در تلویزیون، بختیاری پس از اتمام برنامه چندین بار تاکید میکند که برنامه قبل از پخش سانسور خواهد شد و استقبال مخاطبان میگوید: «فضای برنامه خیلی خوب و صمیمی بود. به نظرم تجربه متفاوتی در تلویزیون بود. راستش خیلی وقت است که زیاد برنامههای تلویزیون ر ا تماشا نمیکردم چون به نظرم میآید تلویزیون با مردم، رودربایستی دارد و زیادی مودب است. دلیل فاصله گرفتن مردم همین است. شرط آشتی خانوادهها، خودمانیتر شدن برنامهها و فضای حاکم بر تلویزیون است.»
او میگوید: «به نظرم برنامههای تلویزیونی باید بیشتر به فضای شخصی آدمها و موضوعهای واقعی و روزمره مثل عشق، ازدواج و خانوادهها بپردازد و از راحتتر شدن رابطهاش با مردم هراسی نداشته باشد. باید ممیزی چنین برنامههایی کمتر و پای اصطلاحاتی که میان مردم رواج دارد و آنها به کار میبرند به فضای برنامهها باز شود تا مردم برنامهها را واقعیتر بدانند. راستش تلویزیون باید کوتاه بیاید. هرچند فضا در بعضی شبکهها بازتر شده اما هنوز این اتفاق و نگاه وجود دارد.»
او درمورد حرفهایش در برنامه و تاکید به بیاهمیت بودم مادیات و اهمیت انسانیت که کمی شعاری به نظر میرسید، میگوید: «مدل زندگی خودم این طوری است و مادیات برایم در درجه چندم است. نمیتوانم تاثیر پول را انکار کنم و قبول دارم که مهم است ولی اندازهای که زندگی را اداره کنید. در همان اندازه مهم است و کسی که پول برایش در اولویت است، از نظر شخصیتش ایراد دارد. ایکاش دوربین بیاید توی خانه ما تا مردم ببینند. حیف که همسرم دوست ندارد و معتقد است، فضای شخصیمان باید حفظ شود، وگرنه این کار را میکردم. برای من فیلم و کتاب مهمتر از چیزهای دیگر است. متاسفانه مردم خیلی درگیر این مسائل شدهاند، اما من خودم را عذاب نمیدهم و نمیخواهم چیزی باشم که دیگران دوست داشته باشند.»
او درمورد کمتر دیده شدن در سینما و تلویزیون میگوید: «انتخابهایم محدود شده است و به تازگی سریال شصت قسمتی را رد کردم چون وقتم را زیاد میگرفت. سیزدهچهارده ساعت کار در روز، تمام انرژیات را میگیرد و هیچ توانی برایت باقی نمیگذارد. هرچند کارهای سینما وقت کمتری میگیرد و از طرفی وقتی کاری هنری میکنی که روحت را سیراب میکند، انرژی میگیرید. اینروزها بازی نمیکنم اما چهار روز قبل، فیلم «در میان امواجِ» هادی شریعتی تمام شد که درآن حاضر بودم.
قرار است از عشق بگوییم
ابوالفضل صفری تهیه کننده «وقتشه» درمورد این برنامه میگوید: «این برنامه قرار است مروج ازدواج ساده، با مسئولیت نمایش شیرینیهای زندگی و ازدواج باشد. لزوما قصد تبلیغ نداریم و هدف ما این است. حالا اینکه تا چه اندازه موفق باشیم، نمیدانم. ما مامور به نتیجه نیستیم و مامور به وظیفهایم.»
او درمورد برنامهسازی در بستر شبکه نسیم میگوید: «در بستر شبکه نسیم باید برنامه مفرح ساخت. برنامهای با ظاهر شیک، مانند تمام تولیدات این شبکه که لحن و مزه حرفهایش با ذائقه مخاطب جور باشد. «وقتشه» قرار است صد و پنجاه قسمت راجع به زندگی و عشق صحبت کند.»
او درمورد مهمانهای شناخته شده، در برنامههای اینچنینی میگوید: «در برنامهسازی ساختاری، بعضی مواقع بنا بر جبر، باید مهمانهای شناختهشده داشته باشید و سوالهای خاصی از آنها بپرسید. ما تلاش میکنیم کمتر به چهرهها بپردازیم و کیسهای اجتماعی را دعوت کنیم تا قصه زندگیشان و تجربه آنها به آدمهای دیگر کمک کند ولی اصول و قواعد شبکه از ما میخواهد تا سر و شکل را رعایت کنیم. مثلا وقتی جشن داریم، خواننده دعوت کنیم و در واقع، کیسهای ما باید به موضوع نزدیک باشند و یا کارکرد داشته باشند.»
صفری راجع به حضور نقش مجری/ بازیگر در برنامه میگوید: «مجری دو نقش دارد؛ انتقال پیام که باید توسط تیم اتاق فکر، فرآوری شده باشد و مجری با لحن و بستهبندی خاص خودش آن را منتقل کند. نقش دیگر، خوشنام بودن و شهرت او است که میتواند به برنامه کمک کند. در مجموع جان کلام توی اتاق فکر شکل میگیرد.»
منبع: روزنامه ابتکار
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com