گروه سینما و تلویزیون: «جری لوئیس» کمدین مشهور آمریکایی یک شنبه شب در سن 91 سالگی درگذشت. فیلم های او برای ما ایرانی ها و به خصوص دهه شصتی ها بسیار خاطره انگیز است؛ آثاری که با صداپیشگی حمید قنبری روی آنتن شبکه های مختلف تلویزیون می رفت.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه خراسان، «جری لوئیس» کمدین، تهیه کننده، نویسنده و کارگردان سرشناس آمریکایی، به دلیل شوخی های خنده دار، ژست های بامزه و بنیاد خیریه اش معروف بود. لوئیس در طول مدت عمر حرفه ای خود جوایز متعددی را از جشنواره های فیلم کمدی آمریکا و فیلم ونیز، دوربین طلایی و اتحادیه منتقدان فیلم لس آنجلس از آن خود کرد و در منطقه یادبود مشاهیر هالیوود دو ستاره برای خود دارد.
مارتین و لوئیس، زوج موفق هنری
جری لوئیس در سال 1946 با «دین مارتین» زوجی موفق تشکیل دادند. این دو نفر در کنار برنامه های شبانه شان که بسیار محبوب مردم بود، در چندین فیلم کمدی ظاهر شدند که بسیار هم موفق بودند. این گروه دو نفره 10 سال بعد منحل شد. جری لوئیس شهرت اولیه خود را در کنار دین مارتین خواننده به دست آورد. گروه کمدین «مارتین - لوئیس» با تعداد زیادی از نمایش های متنوع در دهه 40 معروف شد. شاید شهرت و محبوبیت لوئیس هم به این خاطر بود که بیشتر اوقات فی البداهه از کلمات و حالات خنده دار استفاده می کرد و زیاد پایبند متن نبود.
در اواخر همین دهه آن دو با برنامه های شبانه شان کاملاً شناخته شدند. منتقدان اغلب قادر به توصیف حالات بی نظم و شلوغ آن ها نبودند و فقط به یک جمله بسنده می کردند: «مارتین آواز می خواند و لوئیس دلقک بازی درمی آورد»، ولی تماشاگران از انرژی و هیجان این گروه دو نفره لذت می بردند و همیشه برنامه آن ها را از تلویزیون و فیلم های استودیو پارامونت پیکچرز دنبال می کردند.
آرام آرام با کم رنگ شدن نقش مارتین در فیلم نامه ها، بیشتر توجهات به لوئیس معطوف شد، به طوری که یک بار مجله looK عکسی بزرگ از این زوج هنری را چاپ کرد که در حقیقت تصویر لوئیس را نشان می داد و تنها گوشه ای از صورت مارتین دیده می شد؛ این کار عملاً مارتین را از لوئیس دور کرد و سرانجام در سال 1954 این زوج حرفه ای از یکدیگر جدا شدند اما پس از جدایی، هر دوی آن ها به شهرتی انفرادی دست یافتند. مارتین و لوئیس در سال 1976 در فیلمی به کارگردانی «فرانک سیناترا» بار دیگر در کنار هم ظاهر شدند که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. جری لوئیس در سال 2005 در کتاب «دین و من، یک داستان عاشقانه» احساس خود را درباره همکار قدیمی اش، دین مارتین ابرازکرد.
پس از انحلال گروه مارتین و لوئیس، جری در استودیو پارامونت پیکچرز به کار خود ادامه داد و یک ستاره کمدی بزرگ شد. نخستین فیلم سینمایی لوئیس در سال 1957 ساخته شد که «مجرم ظریف» نام دارد. او بعد از آن در 5 فیلم سینمایی دیگر نیز ظاهر شد.
لوئیس در دهه 50، استعداد خود را در زمینه آوازخوانی به نمایش گذاشت و در این زمینه هم موفق شد. آهنگ معروف او در آن زمان «فقط به تو بستگی دارد» نام داشت که در سال 1958 اجرا شده بود.
در سال 1960 لوئیس در فیلم «پادو» بازی کرد؛ فیلمی که نخستین تجربه کاری اش در زمینه تهیه کنندگی و کارگردانی بود. لوئیس این فیلم را در هتلی در «میامی» آمریکا و با بودجه ای بسیار کم ساخت. او روز ها در هتل فیلم بازی می کرد و شب ها در آن به اجرای آواز می پرداخت. لوئیس برای ساخت فیلم پادو از دوربین های ویدئویی و مداربسته استفاده می کرد تا بتواند در هنگام بازی صحنه ها را ببیند؛ بعد از آن بود که این شیوه یک روش استاندارد برای ضبط فیلم های هالیوود شد. از دیگر فیلم هایی که در آن ها لوئیس هم بازیگر و هم کارگردان بود، می توان به «مرد خانم ها»، «پسر پیغام رسان» و فیلم معروف «پروفسور دیوانه» اشاره کرد.
لوئیس از سال 1966 یعنی وقتی 40 سال داشت، دیگر آن جوان لاغر و چابک نبود. او کندتر کار می کرد و بازی برایش سخت تر شده بود. از همان سال فروش فیلم های جری لوئیس کاهش یافت تا جایی که شرکت فیلم سازی پارامونت پیکچرز احساس کرد دیگر به فیلم های کمدی او نیازی ندارد. از آن پس لوئیس به فکر ساخت فیلم های شخصی افتاد. او در سال 1972 فیلم اکران نشده «روزی که دلقک گریه کرد» را ساخت.
این فیلم داستانی درام دارد که در اردوگاه نازی ها اتفاق می افتد. لوئیس دلیل اکران نشدن فیلم را مشکلات مربوط به امور مالی ذکر کرد، ولی به تازگی در کتاب «مارتین و من» نوشته که علت اصلی اکران نشدن آن، این بود که خودش از کارش راضی نبود. از فیلم های بعدی جری لوئیس «کار سخت» به کارگردانی خودش، فیلم مشهور «سلطان کمدی» اثر «مارتین اسکورسیزی» که در آن با «رابرت دنیرو» همبازی بود، «رؤیای آریزونا» و آخرین کارش «استخوان های خنده دار» هستند.
اما لوئیس در اروپا همچنان محبوب باقی ماند. منتقدان اروپایی همواره او را بازیگری تحسین برانگیز دانسته اند که روی تک تک حرکاتش تسلط کامل دارد و از این زاویه جری لوئیس را قابل مقایسه با «هاوارد هاکس» و «آلفرد هیچکاک» می دانند. با وجود این که لوئیس، در دهه آخر عمر، دیگر در فیلم های کمدی ظاهر نمی شد، ولی هنوز هم مردم او را دوست داشتند و حرف های بامزه او به صورت تکیه کلام هایی درآمده که در فرهنگ محاوره آمریکا جا باز کرده است.
کار های خیریه لوئیس
در سال 1952 جری لوئیس «بنیاد ضعف عضلانی» را تأسیس و پس از آن در مناسبت های مختلف سعی کرد برای کمک به بیماران این بنیاد پول جمع کند. تلاش های او تاکنون سبب جمع آوری بیش از 2 میلیارد دلار شده که صرف مراقبت از بیماران عصبی-عضلانی و تحقیقات علمی درباره این بیماری شده است. در ابتدا مارتین و لوئیس در کنار هم این کار خیر را انجام می دادند، ولی بعد ها وقتی این دو از یکدیگر جدا شدند لوئیس به تنهایی آن را ادامه داد. لوئیس از سال 1962 رئیس این بنیاد بوده است. در سال 1977 جری لوئیس تنها شخصیت سرشناسی بود که نامزد و برنده جایزه صلح نوبل شد.
زندگی خصوصی
جری لوئیس در روز 16 مارس سال 1926 در «نیوجرسی» چشم به جهان گشود. نام او را «جوزف لویچ» یا بنا به قولی «ژروم لویچ» گذاشتند. پدر و مادر او «دنی و رائه لوئیس» هر دو به طور حرفه ای در زمینه هنر فعالیت می کردند؛ پدر او واریته (نمایش متنوع همراه با ساز و آواز) اجرا می کرد و مادرش در رادیو پیانو می نواخت. وقتی جری فقط 5 سال داشت در رادیو آواز خواند و وقتی 15 ساله شد کاملاً به اجرای پانتومیم و برنامه های کمیک تسلط داشت. او کت و شلوار گشاد و آویزانی را می پوشید و نمایش اجرا می کرد و با همین تجهیزات ساده همه را می خنداند. در آن زمان بود که «مکس کولمن» همکار پیش کسوت پدرش، به وی توصیه کرد کار لوئیس را جدی بگیرد، چون حتماً موفق خواهد بود، البته همین طور هم شد و شهرت او جهانی شد. لوئیس از سال 1942 بازی در نمایش های کمدی را آغاز کرد.
او در سال 1944 با «پتی پالمر» ازدواج کرد و 36 سال با وی زندگی مشترک داشت. آن ها 5 پسر به نام های «گاری»، «ران»، «اسکات»، «کریس» و «آنتونی» و هفت نوه و یک نتیجه دارند.سپس لوئیس در سال 1983 با «سم پیت نیک» ازدواج کرد و حاصل زندگی مشترکشان دختری به نام «دانیلا سارا» متولد سال 1992 است که به گفته جری، چراغ زندگی و هوای ریه های آن ها بود.
لوئیس در سال 1967 استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی شد و سلسله سخنرانی هایش در آن دانشگاه در کتابی به نام «فیلم ساز مطلق» به چاپ رسید. موضوعی که شاید کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد این است که لوئیس 8 بار برنده جایزه بهترین کارگردان سال در اروپا شد.
«ژان لوک گدار» کارگردان فرانسوی درباره لوئیس می گوید: «جری لوئیس تنها کارگردان آمریکایی بوده که فیلم های مترقی ساخته است. او بسیار بهتر از چاپلین و کیتون است» .
وقتی نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد، مجری مراسم درباره او گفت: «جری لوئیس مردی برای تمام فصول، تمام مردم و تمام اعصار است و نام او در قلب میلیون ها نفر از مردم دنیا برابر با صلح، عشق و برادری است» .
جری لوئیس یک شعار همیشگی داشت:
«من فقط یک بار زندگی می کنم، بنابراین بگذارید هر خوبی که می توانم بکنم و هر محبتی که مایلم نسبت به دیگران ابراز دارم؛ بگذارید نه این احساس را سرکوب کنم و نه آن را به تأخیر بیندازم، چون دیگر به دنیا نخواهم آمد.»