گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام محمد ادریسی در یادداشت پیش رو معتقد است یک مرد در مقایسه با یک زن و یا یک زن در مقایسه با زن دیگر و یا یک مرد در مقایسه با مرد دیگر و یا حتی یک حیوان کوچک یا بزرگ در مقایسه با حیوانی دیگر کاملاً متفاوت است، چه به لحاظ درونی و روحی و روانی و چه به لحاظ ساختار بیرونی این تفاوت ها نمایان است و ما در جسم مادی تفاوتهایی بسیار داریم.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
دنيا فريباست.سؤال های عجیب و بی پاسخ در ذهن بشر کم نیست ازجمله اینکه مثلا : کیستیم؟عوامل تکامل ما چیست؟ ما بقی این جهان کجاست و کجا رفت؟ و آیا نظریه ای برای جواب دادن و توضیح همه چیز موجود است یا نه و هر روز به این سؤالات قدیمی، پرسش های نو اضافه می شود اما تنها و تنها یک سؤال جدی وجود دارد که شایسته است درباره آن تفکر شود که : کجا برویم؟
اين است سؤال اصلي و نهايي خدا در قرآن كه گريبان انسان را هرگز رها نكرده و نميكند و نبايد بدون جواب بماندكه:
«فَأَيْنَ تَذْهَبُون؟»1به سمت كجا و چه كسي رهسپاريد ؟
جوابش اين است: «انا لله و انا اليه ذاهبون» ۲ ما برای خدا هستیم و سمت خدا رهسپاریم.
نمي توانيم تا ابد در این زندان سیار بدن بمانيم.کجا داریم که برویم؟چاره اي نداریم و راه فراری نیست و ما از خدايیم و هم برای او پس بايد سريع و بي معطلي به سمت او رهسپار شویم که در وقت مردن به سمت خدا سريع و با سر ما را برميگردانند ولي تا زنده هستیم به سمت او خزیده خزیده می رویم.
خوشا به حال آنهایي كه تنها فكر و ذكرشان همچون انبیا و شهیدان و صالحان از ذاهبون و رهسپاران بودن باشد که:« انا لله و انا الیه راجعون»۳ گفتنش آسان و بعد از مرگ دیگران برای ما و خودشان می گویند.
می آید آن روز که لب های مرگ را ببوسیم یا در شکم تاریک مادر و یا در حال بازیهای کودکی و یا در سرسبزی نوجوانی و یا در سرمستی جوانی و یا شاید هم در مرحلۀ ای از تفاخر و تکاثر و زیاده خواهی پیری.
اگر آنچه در اينجا وآنجا و همه جا ميگويند كه: انسان بعد از مرگ به خدا ميرسد، پس چرا اصلاً بايد زندگي كرد؟! به راستي كه اگر قرار بود انسانها در اين دنيا به خدا نرسند شرافت مردگان از زندگان بيشتر بود و واقعاً زندگي زندگي نبود.
یک مرد در مقایسه با یک زن و یا یک زن در مقایسه با زن دیگر و یا یک مرد در مقایسه با مرد دیگر و یا حتی یک حیوان کوچک یا بزرگ در مقایسه با حیوانی دیگر کاملاً متفاوت است، چه به لحاظ درونی و روحی و روانی و چه به لحاظ ساختار بیرونی این تفاوت ها نمایان است و ما در جسم مادی تفاوتهایی بسیار داریم که عبارتند از:
1- طرز راه رفتن و گام برداشتن بر روی زمین هر کس خاص است؛
2- شکل رگهای موجود در بدن (ورید) ؛
3- شکل چشم و عنبیۀ هر کس مختص به خود اوست؛
4- برجستگیهای صورت، دست، پا و کل بدن؛
5- آناتومی و طرز ایستادن؛
6- جنس مو و حتی ناخنهای هر شخصی مخصوص به خود اوست؛
7-دمای بدن و نوسانات آن؛
8- تن صدا؛
9- بافتهای زیر پوست و...
تمامی اینها نشانههای یک خالق است با یک هدف و مقصد و تنها اوست که توانسته هر موجودی را منحصر به فرد بیافریند که علوم تجربی و علوم انسانی هم هرگز نمی تواند منکر آن شود و حال سؤال ما اینجاست که آیا همۀ این اختلافها، تفاوتها و حتی اشتراکها بیحساب و یا تصادفی است ؟ چگونه میشود که میلیاردها موجود در جهان به وجود بیایند و هیچ یک شبیه دیگری نباشد؟!
خورشيد و ماه را به تو ميدهند تا از رسالت خودت بگذري؛ اما تو حاضر نيستي از يكي از آنها بگذري؛ زيرا كه دلبسته به هر دوي آنهايي. تو ماه را دوست داري، چون در شب به تو نور ميدهد و خورشيد را هم دوست داري، چون در روز به تو نور ميدهد. نور خدا هست تو كجا ميروي؟!
پی نوشت:
1- سوره مبارکه تكوير /آیه 26.
2-اقتباس از آیه ی شریفه است که قرآن از زبان حضرت ابراهیم (ع) می فرماید: « و قال انی ذاهب الی ربی سیهدین »، و ( ابراهیم) گفت که: من به سمت خدای خود رهسپارم. (صافات / 99)
3-سوره مبارکه بقره/آیه 156
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
---
وقتی رویکرد در زمینه های خدا شناسی و انسان شناسی و جهان شناسی به گفته های فیلسوفان و متکلمان محدود به همه چیز و منقولات نسنجیده غیر قرآنی متضاد با داده های محکم و مفصل قرآن کریم بر رویکرد به حقایق ناب سرشت نشین شناختهای قرآنی در این زمینه ها غلبه می کند و دین شناسان سکوت یا مدارا را بر این غلبه بر می گزینند یا با روشهای غیر علمی به تجزیه و تحلیل مسائل این شناختها می پردازند پر واضح است که بشر در شناخت منشأ و چرایی وجود خود سر در گم باشد؟؟؟!!!
از همه بیشتر خود دوسته عزیزه ما !به فلسفه بافی و کامنتهای سرشت ستیز مشغول است و از دیگران فقط ایراد میگیرد او از هر فرصتی استفاده نموده تا به بهانه خداپرستی!! خردگرایانه ! و تفسیر مدرن و بروز ! بزور هم که شده با فشار و استفاده از لغات و اصصلاحات یکنواخت خسته کننده مقالات و مقولات را به محاق برده و در حقیقت خودش را مطرح نماید.
او که دایم از همه مفسرین جهان شیعه ایراد گرفته و میخواهد تفسیری خردگرا!! ارائه دهد خود تا کنون کوچکترین نظری در مورد مقالات نداده است البته این کار مستلزم سواد و اطلاعات کافیست که فعلا دوسته عزیزه ما ! از آن بی بهره است. وقت آن رسیده که ایرادات خشک و بی پایه و اساس و موهوم خود را ترک گفته و خود مانند سایر افرادیکه در مورد دین نظر میدهند نظر دهد. تا سیه روی شود آنکه در او غش باشد.
الیته به قول عوام
بزک نمیر بهار میاد
خربزه با خیار میاد.
غیر ممکن است که بتواند حتی اگر بخواهد غیر از ایراد چیز دیگری را مطرح نماید .این گوی و این میدان بسم لله