گروه فرهنگ و هنر: در یادداشت پیش رو که سید محسن عبداللهی پیرامون فیلم سینمایی پا تو کفش من نکن آخرین ساخته حسین فرحبخش نگاشته، نگارنده معتقد است: بی تعارف نام حسین فرح بخش مساوی است با اثاری بی ارزش و به شدت تجاری. وی در تمام این سال ها از هر چیزی استفاده کرده است تا فیلم هایی که تهیه کرده است و یا کارگردانی تنها بفروشند و بر سرمایه وی بیافزایند. همین امر باعث می شود که به تاثیر فرهنگی چیزهایی که در فیلم هایش نشان می دهد فکر نکند.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر می باشد:
این روزها فیلم پا تو کفش من نکن ساخته حسین فرحبخش در سینماهای کشور در حال اکران است. پیش از شروع پخش گسترده فیلم در سینماها بحث های فراوانی پیرامون اکران یا عدم اکران آن در محافل رسمی مطرح بود و عاقبت شورای پروانه نمایش با درج رده بندی سنی بالای 12 سال اجازه پخش فیلم از سینماهای کشور را صادر کرد. اما این که چرا وزارت ارشاد چنان منفعلانه در این زمینه رفتار کرده است جای سوال فراوان دارد.
اگر در خاطر دوستان مانده باشد در زمان وزارت علی جنتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فیلم مبتذل و سخیف 50 کیلو آلبالو اکران شد که پس از مشاهده فیلم توسط وزیر ارشاد وقت, ایشان شخصا دستور توقیف فوری فیلم را صادر کردند. حال چگونه است که به فیلمی با همان موضوع و حتی بسیار بدتر و بی شرمانه تر مجوز اکران داده اند. آن هم نه در دولتی دیگر بلکه در همان دولتی که 50 کیلو آلبالو را توقیف کرد. دقیقا اینجاست که می گوییم رویه واحدی وجود ندارد و سلیقه ها مدیریت می کنند.
از این مسائل که بگذریم به خود فیلم می رسیم. بی تعارف نام حسین فرح بخش مساوی است با اثاری بی ارزش و به شدت تجاری. وی در تمام این سال ها از هر چیزی استفاده کرده است تا فیلم هایی که تهیه کرده است و یا کارگردانی تنها بفروشند و بر سرمایه وی بیافزایند. همین امر باعث می شود که به تاثیر فرهنگی چیزهایی که در فیلم هایش نشان می دهد فکر نکند.
البته یک نکته هم وجود دارد. روزی فیلم سازی ایرانی گفت که ما فیلم سازان هر چه که در اطراف خود می بینیم را می سازیم. اگر همین را مبنا بگیریم آن وقت می توانیم بگوییم که فرحبخش در اطرافش و در ذهنش فقط مسائلی همچون آن چه که در فیلمش نشان می دهد را می بیند و می پروراند. داستان فیلم راجع به دو زوج است که در یک روز قصد رفتن به محضر برای ازدواج را دارند اما به علت شلوغی محضر این اتفاق با ایرادی بزرگ مواجه می شود و نام طرفین در شناسنامه اشتباهی ثبت می شود. در چنین وضعیتی و با پیشینه فیلم هایی هم چون 50 کیلو آلبالو که داستانی مشابه دارند و سایر فیلم های کارگردان می توان اتفاقات بعدی را حدس زد.
به لحاظ فنی نیز فیلم جایی برای بحث ندارد و به قول مسعود فراستی فیلم ما قبل نقد است و اصلا نمی توان در مورد آن صحبتی کرد. اما در این میان چند بحث دیگر نیز پیش می آید. اول این که چرا شورای پروانه نمایش رویه قبلی و برخورد با 50 کیلو آلبالو را مورد توجه قرار ندادند و به ابتذال فراوان فیلم و کیفیت فاجعه بار آن اهمیتی ندادند و تنها با یک رده بنی سنی ساده سر و ته قضیه را ختم کردند. گویا عزیزان یادشان رفته است که اصلا مگر رده بندی سنی در ایران رعایت می شود؟! با چه مکانیزمی می خواهند سینماها را کنترل کنند. بعد بر چه اساسی افراد زیر 18 سال می توانند آن محتوا را مشاهده کنند؟! رده بندی سنی دوستان بر چه اساسی بوده است؟! یعنی یک کودک 13 ساله می تواند ماجرایی چنین مشمئزکننده را ببیند و درک کند؟!
گویا استانداردهای چندگانه ای در سازمان سینمایی و رفتار حضرات وجود دارد. از یک طرف به محمد حسین مهدویان مجوز ساخت فیلم جدیدش لاتاری را که موضوعی اجتماعی و حساس دارد را نمی دهند به علت سابقه فیلم های قبلی وی و برایش تصمیم می گیرند که چگونه فیلم هایی بسازد, از طرف دیگر مجوز ساخت و اکران فیلمی مبتذل و سخیف هم چون پا تو کفش من نکن را که موضوعی جنسی دارد و پر است از الفاظ رکیک جنسی و شوخی هایی که بر مبنای جنسیت شکل گرفته اند, داده می شود تا ثابت شود که در سینمای ایران نه تنها رویه ای ثابت در بین دولت های مختلف وجود ندارد, بلکه حتی در یک دولت نیز با یک موضوع برخوردی دو گانه می شود.
تمام این اتفاقات نیز یک علت دارد و آن نبود استراتزی راهبردی برای فرهنگ و هنر و علی الخصوص سینما می باشد. هنگامی که هیچ هدفی برای راه پیش رو ترسیم نشود, از یک فرد تا فرد دیگر معیارها تفاوت پیدا می کند و نتیجه این می شود که فیلمی هم چون اثر آخر حسین فرحبخش اجازه اکران گسترده در سراسر کشور را پیدا می کند. فیلمی که با ابتذال افسار گسیخته تنها خانواده ایرانی و اخلاق را هدف قرار داده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com