گروه فرهنگ و هنر: بیستوهشتمین روز از مردادماه در ایران گره سفت و سختی با یک واژه خورده است؛ کودتا. حالا شصتوچهار سال از روزی که مسیر اقتصاد و سیاست در آن تغییر یافت گذشته است. خلأ ناشی از این اتفاق روح و جان مردمی را انتظار روزهای بهتری را میکشیدند، خراشید و ادبیات و هنر ایران تا مدتهای طولانی تحت تأثیر این واقعه قرار گرفت.
به گزارش بولتن نیوز، 25 سال بعد، با پیروزی انقلاب اسلامی، انتظار میرفت پای این تأثیر به سینمای ایران نیز کشیده شود اما بررسی کارنامه فیلمسازان نشان میدهد کفه ترازویی که به ساحت فیلمهایی درباره حوادث 28 مردادماه سال 1332 است، سخت خالی مینماید.
ایران تنها کشوری نیست که متحمل هزینههای سنگینی بابت دخالت آمریکا و انگلستان شده است. کودتای آن سال ایران نیز تنها کودتای رخداده در تاریخ برای سرنگونی یک دولت نیست اما به نظر میرسد شیوه برخورد هنرمندان با این اتفاق است که در هر کشوری با کشور دیگر تفاوت دارد.
شیلی تیز از زخمخوردگان کودتای آمریکایی است. بهکارگیری زبان هنر سبب شده است تبعات کودتای پینوشه علیه شیلی در جهان بسیار شناختهشدهتر از تبعات کودتای بیستوهشتمین روز مرداد برای ایران باشد.
این آشنایی حتی در شعارهای انقلابی نیز نمود پیدا میکند آنجا که مردم ایران در مخالفت با بنیصدر به خیابانها میریزند و میگویند ابولاحسن پینوشه، ایران شیلی نمیشه.
اگر تأثیرات کودتا در شعرها و داستانهای نویسندگان و شعرای آن عصر نمودی جدی دارد و یاس و سرخوردگی است که همراه همیشگی هنر در این دوران تلقی میشود اما هنوز ورود به محتوای آنچه بر ایران گذشت از سوی سینما و سینماگران انجام نشده است. فیلمهای ساخته شده نیز نهتنها جامعالاطراف نیستند بلکه به دلیل برخی تحریفها و نگاههای خاص با اقبال بالایی روبرو نیستند.
بحران نپرداختن به واقعهای تاریخی و سرنوشتساز در سینمای ایران تنها به بیستوهشتم روز از مردادماه ختم نمیشود. متأسفانه بررسیها نشان میدهد ورود به مباحث تاریخی معاصر و انجام کارهای پژوهشی دقیق در این حوزه بهنوعی مغفول مانده است. بهعبارتدیگر نهتنها در سینمای ایران هنوز فیلمی درباره کودتای بیستوهشتم مرداد نداریم، بلکه داستانهای فیلمهای ایرانی همچنان بهدوراز وقایع مهم تاریخ معاصر نظیر جنگ و انقلاب و ... ساخته میشوند.
اگر بخواهیم از پیوند کودتای بیستوهشت مرداد با یک اثر تصویری سخن به میان آوریم، شهرزاد مؤخرترین این فیلمهاست.
داستان عشق شهرزاد و فرهاد در سال 1332 روایت میشود. زندگی این زوج بهشدت تأثیر گرفته از وقایع بیستوهشتم مردادماه است و "مصدق "، آرمان دو جوان آن روزف کمکم به عامل سرخوردگیشان تبدیل میشود.
داستان اشارهای مستقیم به حوادث سیاسی آن دوران ندارد و بیشتر تلاش کرده است به روایت این عشق اکتفا کند اما بههرروی آنان که دغدغه تاریخ دارند، محصول تولیدشده را چندان در این حوزه مرغوب و پر خریدار نمیدانند.
پیشتر سریالی با عنوان معمای شاه از رسانه ملی روی آنتن رفت. این سریال که شکست سختی در جذب مخاطبان داشت، در حقیقت نه فیلمی در ابعاد یک فیلم تاریخی، بلکه بازسازی ناشیانهای است ازآنچه در کتابهای درسی مطرح میشود. به نظر میرسد تمام تلاش در این فیلم یافتن شخصیتهایی شبیه شخصیتهای تاریخی است و گریمور سنگینترین مسئولیت را در این حوزه عهدهدار بوده است.
نه عمقی از شخصیتها نشان داده شده است و نه پرداخت سریال به صورتی است که بیننده بتواند درکی از وقایع تاریخی داشته باشد. بهاینترتیب سریالی که با 30 میلیارد تومان اعتبار ساخته شده است نیز نتوانسته نقشی در انتقال واقعیات آن روز را داشته باشد.
سال 1370 بود که جهانگیر جهانگیری با ساخت فیلمی حوادث پس از کودتای بیستوهشتم مرداد را دستمایه فیلمش کرد. خلاصه داستان به این شرح است:" پس از كودتاي بيست و هشتم مردادماه سال 1332 تعدادي روزنامهنگار، افراد آزادیخواه و مبارز و افسران ضد كودتا دستگير و پس از محاكمه در دادگاههای فرمايشي به منطقهای خشك و گرم در جنوب كشور تبعيد میشوند. سرپرستي اردوگاه به عهدهی استواري کهنهکار است كه دائم براي آزار زندانيان توطئهچینی میکند. حتي زندانيان عادي را در تعارض با آنها قرار میدهد. تعدادي از زندانيان سياسي، كه از اوضاع دشوار اردوگاه به تنگ آمدهاند، تصميم به فرار میگیرند و چهار نفر از آنها موفق میشوند از اردوگاه بگريزند. استوار در كنار ساحل با آنها مواجه میشود و پس از كشتن يكي از فراریها خود به خاك هلاك میافتد." حتی این فیلم نیز چندان توفیقی در این حوزه دارا نیست.
در بسیاری از سریالهای تاریخی اما اشاراتی در حد دیالوگ به مسئله کودتا صورت گرفته است. در سریال کیف انگلیسی که زندگی وکیل جوان از فرنگ برگشتهای که قصد حضور در مجلس را دارد، روایت میکند، در قسمتهای پایانی در حد چند دیالوگ به مسئله کودتا اشاره میکند. سریال روزهای اعتراض با بازی پژمان بازغی نیز هرچند قصد دارد حوادث پس از کودتا را تشریح کند اما بهشدت کلیشهای و فاقد نوآوری است.
هرچند بررسیها نشان میدهد سینمای پیش از انقلاب، پس از کودتای بیستوهشت مرداد با افزایش تولید روبرو شد اما درعینحال به لحاظ محتوا تغییر خاصی در سینما پدیدار نشد. فیلمهایی سطحی با رقص و آواز، حرف اول را در گیشه میزدند. سال 1337، یعنی 5 سال پس از کودتا بود که اتفاق تازهای به وقوع پیوست و کلاهمخملیها وارد میدان شدند. فیلم "لات جوانمرد"، کلاهمخملیها را وارد سینما کرد، تیپهایی که بعدها بهشدت مورد استقبال فیلمسازان قرار گرفتند اما تصویری که بر پردههای سینما مینشست، با ماهیت وجودی آنها تفاوتی بسیار تفاوت داشت. کلاهمخملیها که دلیل شکل نگرفتن ساختارهای سیاسی در ایران نقشی پررنگ در تاریخ معاصر ایران دارند، بعدها، با انتشار تصاویری مستند از 28 مرداد بارها و بارها دیده شدند. به نظر میرسد پس از سقوط رژیم پهلوی نیز همچنان فرصت برای سینماگران ایرانی غنیمت نیست.
شاید گرفتاری میان دوقطبی کاشانی – مصدق از یکسو و همچنین توجه به روایت غربی – وطنی از سوی دیگر را بتوان مهمترین دلیل نپرداختن به این مسئله است. به نظر میرسد تاریخ معاصر ایران نیازمند بازتعریفی سریع است. بازتعریفی برای تشریح بیشتر آنچه در معاصر، بر این مردم گذشته است و نپرداختن به آنهم زمینه تحریف را بیشتر میکند و هم امکان فراموشی را.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com