به گزارش بولتن نیوز، سلطان بن ترکی بن عبدالعزیز یکی از شاهزادگان سعودی به دعوت پسرعمویش برای صرف صبحانه به کاخ محل زندگی وی در حومه شهر ژنو سوئیس رفته است. آنجا از وی میخواهند دست از مخالفتخوانیهایش بردارد و به ریاض بیاید و به حل بحرانهای پادشاهی یاری برساند. سلطان مخالفت میکند و دقایقی بعد چند مرد نقابدار به داخل کاخ میریزند و با تزریق یک آمپول وی را بیهوش میکنند و پیکر وی را با اولین پرواز اختصاصی از ژنو به ریاض انتقال میدهند و همانجا برای همیشه ناپدید میشود.
شروع ماجرا
تنها کاری که «سلطان» کرده و سبب شده بود اعضای خاندان خودش او را سر به نیست کنند، انتقاد از روشهای حکومتی در ریاض و زیر سؤال بردن «ارشد»های رژیم سعودی بود. شروع ماجراهای تاب نیاوردن انتقادها به سال 1932 بر میگردد و این تاریخی است که شاه عبدالعزیز ملقب به ابنسعود در عربستان به قدرت رسید. آنچه بر سر سلطان بن ترکی آمد بر سر ترکی بن بندر هم آمد و او هم از شاهزادگان سعودی بود که اینجا و آنجا از رژیم ریاض انتقاد و سران آن را سودجو توصیف میکرد. روزی از وزارت امور خارجه عربستان با او تماس گرفتند و گفتند برای دیداری ضروری به ریاض بیاید. وی این دعوت را رد کرد و سپس متن صحبتهایش با وزارتخانه را روی خطوط اینترنت گذاشت تا به عنوان یک وسیله حفاظتی برای وی عمل کند و مأموران سعودی را از حذف فیزیکی وی باز دارد. چه خیال عبثی زیرا او در اواخر سال 2015 بهکلی و برای همیشه ناپدید شد.
«وائل الخلف» دوست نزدیک ترکی بن بندر میگوید: امکان نداشت ترکی هر هفته دو سه بار به من زنگ نزند اما ناگهان محو شد و 5 ماه بعد یک مقام امنیتی در ریاض به من گفت او را دست بسته به آن شهر آوردهاند و همانجا فهمیدم کارش تمام است. وائل الخلف سپس آخرین پیام مکتوب ترکی را به اطرافیانش نشان میدهد که در آن آمده است: اگر ناپدید شدم بدانید که کار دولت است.
یک پرنس خوش خیال دیگر
افرادی که به سبب انتقاد از دربار ریاض ناپدید شدهاند به همین موارد ختم نمیشوند و یک پرنس خوشخیال دیگر را هم داشتیم که نامش سعود بن سیف النصر بود. او از سال 2014 که شروع به توییت کردن به این سو و آنسو در زمینه انتقاد از دربار شد، احساس کرد اوضاع اطرافش عوض شده است. وقتی او از دولت سعودی بهخاطر دست داشتناش در خلع محمد مرسی از ریاست جمهوری مصر آشکارا انتقاد کرد، چرخش عقربههای ساعت زندگیاش کند و کندتر شد و در نهایت وی نیز از مقابل چشمها محو گشت.
یکی از نزدیکان وی میگوید: نمیتوانم ثابت کنم اما روزی یک هواپیمای خصوصی بر زمین نشست و مسئولانش گفتند آمدهاند سعود را به رم ببرند. موافقت کردیم اما ساعتی بعد هواپیما در ریاض برزمین نشست. بعدش چه شد؟ ما هیچ نمیدانیم. اگر سرنوشت این افراد «مبهم متمایل به مرگ»(!) است، در مورد سلطان بن ترکی بن عبدالعزیز که مطلب را با ذکر وضع وی شروع کردیم، اوضاع قدری روشنتر است. حرف آخر را یکی از وابستگان بن ترکی زده است که خودش نیز بعد از مدتی ناپدید شد. این فرد آشنا میگفت: وقتی هواپیمای بن ترکی در فرودگاه ریاض نشست مأموران مسلح آن را احاطه کردند و پس از دقایقی وی را در حالتی که مثل کودکان دست و پا میزد، با خود بیرون آوردند. او خطاب به دوستانش فریاد میزد که به سفارتخانه امریکا زنگ بزنند تا آنها واسطه شوند و شفاعت وی را در دربار مطرح کنند. هیچیک جرأت تکان خوردن نداشتند. پس از دقایقی، نه صدای بن ترکی را شنیدیم و نه تصویرش را.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com